کلمه جو
صفحه اصلی

خارخون

فرهنگ فارسی


لغت نامه دهخدا

خارخون. ( اِخ ) دهی است از دهستان درکاسعیده بخش چهاردانگه شهرستان ساری. محلی است کوهستانی و جنگلی و هوای آن مرطوب ومالاریائی واقع در 18 هزارگزی شمال کیاسر و 3 هزارگزی شمال راه عمومی کیاسر بساری سکنه آن در حدود 200 تن و مذهب آنها شیعه و زبانشان مازندرانی و فارسی است. آب آنجا از چشمه و رودخانه گرم آب. محصولات غلات وبرنج است. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان کرباس و شال بافی و راه مالرو میباشد معدن زغال سنگ نیز در آنجا وجود دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).

دانشنامه عمومی

مختصات: ۳۶°۲۰′۲۸″ شمالی ۵۳°۲۶′۵۱″ شرقی / ۳۶٫۳۴۱۱۱°شمالی ۵۳٫۴۴۷۵۰°شرقی / 36.34111; 53.44750
خارخون، روستایی است از توابع بخش چهاردانگه شهرستان ساری در استان مازندران ایران.
این روستا در دهستان گرماب قرار داشته و براساس آخرین سرشماری مرکز آمار ایران که در سال ۱۳۸۵ صورت گرفته، جمعیت آن ۱۹۵نفر (۴۰خانوار) بوده است.

گویش مازنی

/khaar khoon/ ازتوابع دهستان چهاردانگه ی سورتچی شهرستان ساری - نام قدیمی شیرگاه واقع درسوادکوه

۱ازتوابع دهستان چهاردانگه ی سورتچی شهرستان ساری ۲نام قدیمی ...



کلمات دیگر: