کلمه جو
صفحه اصلی

دارایی


مترادف دارایی : توانگری، ثروت، مال، مایملک، ملک، منال، مالیه

فارسی به انگلیسی

asset, capital, belongings, equity, estate, finance, fortune, gold, holding, means, money, possessions, property, resources, substance, wealth


asset, capital, belongings, estate, finance, fortune, gold, holding, means, money, possessions, property, resources, wealth, equity, substance, assets

wealth, assets


فارسی به عربی

ثروة , شیء , عقار , مالیة , محفظة , ملکیة , میزة

مترادف و متضاد

۱. توانگری، ثروت، مال، مایملک، ملک، منال
۲. مالیه


wealth (اسم)
غنا، وفور، سامان، دارایی، خواست، سرمایه، مال، زیادی، ثروت، توانگری، تمول، سرکیفی

thing (اسم)
شیی ء، کار، اسباب، جامه، متاع، چیز، دارایی، لباس، شیء

possession (اسم)
مالکیت، دارایی، تسلط، خون سردی، تصرف، ثروت، ید تسلط

belonging (اسم)
متعلقات، دارایی، متعلقات و اموال

asset (اسم)
دارایی، ممر عایدی، خواست، چیز با ارزش و مفید

property (اسم)
خیر، استعداد، دارایی، خواست، خاصیت، مال، ویژگی، صفت خاص، ولک

finance (اسم)
دارایی، سرمایه گذاری، مالیه، علم دارایی

estate (اسم)
علاقه، دسته، دارایی، حالت، طبقه، وضعیت، مملکت، ملک، املاک، اموال

weal (اسم)
خیر، دارایی، سعادت، اسایش، ثروت

holding (اسم)
دارایی، موجودی، مایملک، ملک متصرفی

fortune (اسم)
طالع، دارایی، اتفاق افتادن، شانس، بخت، مال، خوش بختی، ثروت، بحی واقبال

purse (اسم)
دارایی، کیسه، پول، کیف پول، کیف زنانه، کیسه پول، وجوهات خزانه

توانگری، ثروت، مال، مایملک، ملک، منال


مالیه


فرهنگ فارسی

تا سال ۱۲۸۶ ه. ش .امور مالی ایران بدین طریق اداره میشد که یکی از درباریان بالقب (( وزیر دفتر ) ) عهده دار امور مالی مملکت بود و زیر دست او مستوفیان کار میکردند و صورت جمع و خرج مملکت بدست آنان بود . از بهمن ماه ۱۲۶۸ ه. ش . صنیع الدوله بسمت وزیر مالیه برای اداره مالیه مملکت منصوب شد و بتدریج تشکیلات صورت تازه ای بخود گرفت. در زمان سلطنت رضاه شاه پهلوی تغییرات کلی در آن داده شد . فرهنگستان نام (( مالیه ) ) را به (( دارایی ) ) تبدیل کرد.
سرمایه، ثروت، تمول، آنچه که ازکالاومال انسان است، نوعی ازپارچه ابریشمی موجدار
( صفت ) منسوب به دارا باشد داریوشی ملک دارایی .
کوچکی است از دهستان کرگاه بخش و یسیان شهرستان خرم آباد

فرهنگ معین

(اِمر. ) ۱ - ثروت ، مال . ۲ - داشت ، نگه داشت ، نگهبانی . ۳ - پارچه ای ابریشمین رنگارنگ موج دار. ۴ - وزارتخانه ای که وظیفه اش محاسبه و وصول مالیات می باشد.

لغت نامه دهخدا

دارایی. ( حامص ، اِ ) مکنت. مال. ثروت. رجوع به دارا شود. || اصطلاح حقوق مدنی که شامل دو بخش است یکی اموال و مطالبات یا دارایی مثبت ، و دیگر دیون یا دارایی منفی. ( فرهنگ حقوقی ).

دارایی. ( اِ ) یک نوع پارچه ابریشمی که چند تاری پنبه در آن باشد. ( ناظم الاطباء ).

دارایی. ( اِخ ) میرزا محمد باقر رازی شاعر فارسی ، متخلص به دارایی. صاحب دیوان شعری است که آن را «طرفه » نامیده است. ( الذریعه ج 9 ص 312 ).

دارایی. ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان کرگاه بخش ویسیان شهرستان خرم آباد. هفت هزارگزی جنوب ماسور.هفت هزارگزی جنوب راه شوسه خرم آباد به اندیمشک و دارای 50 تن سکنه است. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

دارایی . (اِ) یک نوع پارچه ٔ ابریشمی که چند تاری پنبه در آن باشد. (ناظم الاطباء).


دارایی . (اِخ ) میرزا محمد باقر رازی شاعر فارسی ، متخلص به دارایی . صاحب دیوان شعری است که آن را «طرفه » نامیده است . (الذریعه ج 9 ص 312).


دارایی . (حامص ، اِ) مکنت . مال . ثروت . رجوع به دارا شود. || اصطلاح حقوق مدنی که شامل دو بخش است یکی اموال و مطالبات یا دارایی مثبت ، و دیگر دیون یا دارایی منفی . (فرهنگ حقوقی ).


دارائی. ( اِ ) ( حامص ، اِ ) رجوع به دارایی شود.

دارایی . (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان کرگاه بخش ویسیان شهرستان خرم آباد. هفت هزارگزی جنوب ماسور.هفت هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ خرم آباد به اندیمشک و دارای 50 تن سکنه است . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


فرهنگ عمید

۱. آنچه از خواسته و کالا که مال انسان باشد، سرمایه، ثروت، تمول.
۲. وزارتخانه یا اداره ای که مالیات ها را وصول می کند و به امور درآمد و هزینۀ کشور رسیدگی می کند، مالیه.
۳. [منسوخ] نوعی از پارچۀ ابریشمی موج دار.

دانشنامه عمومی

دارایی در علم حسابداری، عبارتست از کلیه اموال و حقوقی که دارای ارزش پولی باشند.
سرمایه اجتماعی
سرمایه
کسب و کار
کارآفرینی
کارآفرین
وزارت اقتصاد و دارایی
تورم
بهره (پول)
رقابت (علم اقتصاد)
دارایی های یک واحد ممکن است پدیده های عینی و مشهود باشند. مثل زمین، ساختمان، موجودی نقدی و موجودی کالا، یا به صورت حقوق مالی و امتیازات غیرقابل رویت، مثل سرقفلی و مطالبات از اشخاص.
دارایی ها عرفاً از دیدگاه اراده در ترازنامه به گروه های متمایزی تقسیم می شوند.
دو گروه که مورد استفاده بیشتری دارند عبارتند از دارایی های جاری و دارایی های ثابت.دارایی های جاری: این دارایی ها اقلامی هستند که انتظار می رود در طی یک سال یا یک دوره عملیاتی از تاریخ تنظیم ترازنامه (هر کدام که طولانی تر است) به وجه نقد تبدیل، یا مصرف یا فروخته شوند. معمولاً دارایی های جاری بر حسب سرعت تبدیل شدن به وجه نقد یا مصرف در ترازنامه منعکس می گردند.مانند: بانک ها- صندوق- تنخواه گردان- بدهکاران- پیش پرداخت ها- موجودی کالا و ملزمات اداری.
دارایی (روستا). روستای دارایی یکی از روستاهای استان لرستان است که در شهرستان خرم آباد قرار گرفته است. این روستا در جنوب شهر خرم آباد واقع شده است.
روستایی دارایی یکی از بزرگ ترین روستاهای شهرستان خرم آباد به شمار می رود که در جنوب شهر خرم آباد، جنب شرکت ماشین سازی لرستان می باشد. این روستا در حدود ۹۵۰ خانوار و ۳۲۰۰ نفر جمعیت می باشد.
در این روستا شامل امکانات آموزشی از قبیل مدارس ابتدایی، راهنمایی، دبیرستان و پیش دانشگاهی می باشد. هم چنین دارای مرکز خدمات درمان و مجموعه ورزشی می باشد.
این روستا به دلیل موقعیت جغرافیایی، مرکز دهستان کرگاه شرقی می باشد. ساکنین این روستا از ایل دیرکوند شامل طایفه کهزادوند، میر، بابایی، زینی وند، گلالیوند، بهاروند وطولابی می باشند.


دانشنامه آزاد فارسی

دارایی (estate)
(یا: اموال) در حقوق، حق شخص نسبت به هر نوع مال. دارایی غیرمنقول به معنای حق در هر ملک، زمین یا مستغلّات است؛ دارایی منقول به هر نوع دارایی جز دارایی غیر منقول اطلاق می شود.

واژه نامه بختیاریکا

پیل پَلا؛ جُل و پشا ( پشا تخلص پشاهی است ) ؛ چی؛ سِلِه

جدول کلمات

مایملک

پیشنهاد کاربران

سرمایه

مال

توانگری، ثروت، مال، مایملک، ملک، منال، مالیه


هر شی یا مالی که دارای ارزش اقتصادی باشد

دارایی میتواند پول نقد باشد یا سرمایه مثل ساختمان

ثروت. . . مایملک. . . .


کلمات دیگر: