سلسله عادل شاهی یا سلطنت بیجاپور از ۱۴۹۰ تا ۱۶۸۶ میلادی/ ۸۷۶-۱۰۹۶ هجری قمری بر بیجاپور در غرب ناحیه دکن در جنوب هند حاکم بودند.
«سلطنت عادل شاهیان». وب گاه پارس. دریافت شده در ۴ آذر ۱۳۸۹.
سینا عباسی (آبان ۱۳۸۶). «نقش ایرانیان در ترویج فرهنگ اسلامی». دریافت شده در ۴ آذر ۱۳۸۹.
راضیه نجاتی حسینی (فروردین ۱۳۸۹). «عوامل گسترش اسلام و تشیع در شبه قاره هند در قرون وسطی» (PDF). مجموعه مقالات چهارمین کنگره بین المللی جغرافیدانان جهان اسلام(۲۰۱۰ ICIWG). دریافت شده در ۴ آبان ۱۳۸۹.
«روابط سیاسی قطب شاهیان و صفویان». وب گاه آفتاب. ۱۱ مرداد ۱۳۸۶. دریافت شده در ۴ آذر ۱۳۸۹.
علی معروفی (مرکز پژوهشی میراث مکتوب). «زبان و ادبیات فارسی در شبه قاره هند». تاریخ وارد شده در |تاریخ= را بررسی کنید (کمک)
عادل شاهیان در ابتدا بخشی از سلطنت بهمنیان در دکن محسوب می شدند ولی کم کم استقلال یافتند و در سال ۱۶۸۶ م با حمله اورنگ زیب آخرین پادشاه بزرگ سلسله گورکانیان هند دوران آن ها به پایان رسید.
مؤسس سلسله عادل شاهی فردی به نام یوسف عادل شاه بود که در ساوه بزرگ شده بود. وی در آغاز جوانی از ایران به هندوستان رفت و پس از ورود به هند در خدمت حکام و سلاطین بیجاپور بود. او به همراه پسرش اسماعیل، بیجاپور را از سلطنت بهمنی جدا کردند و از عنوان خان به جای شاه استفاده می کردند. خان به معنی رئیس از این جهت جایگزین نام شاه شده بود که ترتیب القاب سلطنتی رعایت شود و به سلطان بهمنی احترام گذاشته شود. نخستین بار ابراهیم عادل شاه نوه یوسف علی شاه بود که لقب شاه را بر خود گذاشت و مرزهای سلطنت بیجاپور را مشخص کرد.
در ۶۹۳ قمری علاءالدین نوهٔ جلال الدین خلجی پادشاه دهلی، بیجاپور را به تصرف درآورد و در ۷۴۸ق/۱۳۴۷م بیجاپور ضمیمهٔ قلمرو بهمنیان دکن شد. تا این زمان بیجاپور ناحیهٔ مرزی دورافتاده و ناآرامی بود، اما پس از آن، ثبات بیشتری یافت. قلمرو بهمنیان در دورهٔ وزارت محمود گاوان، وزیر نامی این خاندان به ۵ ناحیهٔ اداری تقسیم شد که یکی از آن ها بیجاپور بود. در همین دوره، محمود گاوان یکی از غلامان گرجی خود به نام یوسف عادل خان را که پسرخواندهٔ او نیز بود، به حکومت بیجاپور منصوب کرد. وی که مدعی بود از فرزندان سلطان مراد دوم عثمانی است، در ۸۹۴ق/۱۴۸۹م از فرصت سود جست و در بیجاپور علم استقلال برافراشت و در ۸۹۵ یا به روایتی ۸۹۶ق پادشاهی سلسلهٔ عادل شاهیان به مرکزیت بیجاپور را بنیان نهاد.
«سلطنت عادل شاهیان». وب گاه پارس. دریافت شده در ۴ آذر ۱۳۸۹.
سینا عباسی (آبان ۱۳۸۶). «نقش ایرانیان در ترویج فرهنگ اسلامی». دریافت شده در ۴ آذر ۱۳۸۹.
راضیه نجاتی حسینی (فروردین ۱۳۸۹). «عوامل گسترش اسلام و تشیع در شبه قاره هند در قرون وسطی» (PDF). مجموعه مقالات چهارمین کنگره بین المللی جغرافیدانان جهان اسلام(۲۰۱۰ ICIWG). دریافت شده در ۴ آبان ۱۳۸۹.
«روابط سیاسی قطب شاهیان و صفویان». وب گاه آفتاب. ۱۱ مرداد ۱۳۸۶. دریافت شده در ۴ آذر ۱۳۸۹.
علی معروفی (مرکز پژوهشی میراث مکتوب). «زبان و ادبیات فارسی در شبه قاره هند». تاریخ وارد شده در |تاریخ= را بررسی کنید (کمک)
عادل شاهیان در ابتدا بخشی از سلطنت بهمنیان در دکن محسوب می شدند ولی کم کم استقلال یافتند و در سال ۱۶۸۶ م با حمله اورنگ زیب آخرین پادشاه بزرگ سلسله گورکانیان هند دوران آن ها به پایان رسید.
مؤسس سلسله عادل شاهی فردی به نام یوسف عادل شاه بود که در ساوه بزرگ شده بود. وی در آغاز جوانی از ایران به هندوستان رفت و پس از ورود به هند در خدمت حکام و سلاطین بیجاپور بود. او به همراه پسرش اسماعیل، بیجاپور را از سلطنت بهمنی جدا کردند و از عنوان خان به جای شاه استفاده می کردند. خان به معنی رئیس از این جهت جایگزین نام شاه شده بود که ترتیب القاب سلطنتی رعایت شود و به سلطان بهمنی احترام گذاشته شود. نخستین بار ابراهیم عادل شاه نوه یوسف علی شاه بود که لقب شاه را بر خود گذاشت و مرزهای سلطنت بیجاپور را مشخص کرد.
در ۶۹۳ قمری علاءالدین نوهٔ جلال الدین خلجی پادشاه دهلی، بیجاپور را به تصرف درآورد و در ۷۴۸ق/۱۳۴۷م بیجاپور ضمیمهٔ قلمرو بهمنیان دکن شد. تا این زمان بیجاپور ناحیهٔ مرزی دورافتاده و ناآرامی بود، اما پس از آن، ثبات بیشتری یافت. قلمرو بهمنیان در دورهٔ وزارت محمود گاوان، وزیر نامی این خاندان به ۵ ناحیهٔ اداری تقسیم شد که یکی از آن ها بیجاپور بود. در همین دوره، محمود گاوان یکی از غلامان گرجی خود به نام یوسف عادل خان را که پسرخواندهٔ او نیز بود، به حکومت بیجاپور منصوب کرد. وی که مدعی بود از فرزندان سلطان مراد دوم عثمانی است، در ۸۹۴ق/۱۴۸۹م از فرصت سود جست و در بیجاپور علم استقلال برافراشت و در ۸۹۵ یا به روایتی ۸۹۶ق پادشاهی سلسلهٔ عادل شاهیان به مرکزیت بیجاپور را بنیان نهاد.
wiki: عادل شاهیان