کلمه جو
صفحه اصلی

یوسف عادلشاه

لغت نامه دهخدا

یوسف عادلشاه. [ س ُ دِ ] ( اِخ ) مؤسس دولت عادلشاهان که در شهر بیجاپور هندوستان حکمرانی داشتند و اصلاً به نام عادلخان یکی از رجال معروف محمدشاه بهمنی حکمران دکن بود و در زمان سلطان محمود ثانی جانشین وی به زحمت سمت والیگری بیجاپور را به دست آورد و در همانجا به سال 895 هَ. ق. اعلان استقلال کرد و فرمان داد که خطبه به نام وی بخوانند. ازآن هنگام تا 21 سال دیگر فرمانفرمایی داشت و در سال 917 هَ. ق. در 75سالگی درگذشت. ( از اعلام زرکلی ).

دانشنامه عمومی

یوسف عادل شاه ساوی یا یوسف علی خان ساوی، (زاده ۱۴۵۹ میلادی- درگذشته ۱۵۱۱ میلادی) بنیان گذار سلسله عادل شاهیان در اواخر قرن نهم هجری در بیجاپور هند و شاعر بوده است.
«یوسف عادلشاه ساوجی». پرتال جامع علوم انسانی. دریافت شده در ۱۱ دسامبر ۲۰۱۱.
نعمتی، احمد (۱۳۸۳). ساوه شهر باستانی. انشارات اعلاء. ص. ۸۵–۵۵۹۱. شابک ۵-۰-۹۵۴۲۲-۹-۶۴.
یوسف عادل شاه فرزند مراد دوم حاکم عثمانی بود که بعد از فوت پدر و به سلطنت رسیدن برادرش محمد دوم برای جلوگیری از کشته شدن توسط برادر به کمک مادرش به شهر ساوه مهاجرت کرد.
وی سال ها به همراه خواجه عمادالدین محمد گرجستانی در شهر ساوه زندگی کرده و به دلیل اختلاف با حاکم این شهر پس از ۱۶ سال به شهرهای قم، کاشان، اصفهان و شیراز مسافرت کرد. وی سپس در سال ۸۴۶ قمری به بندر هرمز رفته و از طربق دریا به کشور هند رفت.
یوسف عادل شاه در سرزمین هند با محمود کاوان یا خواجه جهان (والی احمدآباد بیدر)، سلطان محمدشاه بهمنی و نظام الملک (یکی از از بزرگان قبیله ترک) آشنا شد. نظام الملک در جریان فتح قلعه کهر کشته شد و یوسف عادل شاه پس از مبارزه و تلاش فراوان توانست به کمک سپاهیان خود آن قلعه را فتح کند و پس از مدتی به امارت بیجاپور برسد. پس از درگذشت سلطان محمدشاه بهمنی و در سال های ۸۹۵–۸۹۶ قمری، یوسف عادل شاه در شهر بیجاپور رسماً سلطنت خود را اعلام کرد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] یوسف عادلشاه، مؤسس سلسلۀ عادلشاهیان دکن. او به یوسف عادلشاه ساوی/ سوایی مشهور بود.
هفت ساله بود که پدرش درگذشت؛ بنابراین، احتمالاً در ۸۴۸ به دنیا آمده است. پدر او سلطان¬مراد دوم عثمانی (ﺣﮑ: ۸۰۶ ـ۸۵۵) بود. به نظر برخی، یوسف غلامی گرجی بود که به محمود گاوان فروخته شد. فرزند و جانشین سلطان مراد، سلطان¬محمدفاتح (ﺣﮑ: ۸۵۵ـ۸۸۶)، بر آن شد تا شاهزادگان عثمانی را به قتل برساند، اما یوسف که هفت ساله بود، به کمک مادر و اقوام مادری اش از عثمانی به ایران گریخت و به شهر ساوه رفت.
اقامت در شهرهای ایران و سفر به هند
خواجه عمادالدین محمود گرجستانی، تاجر ساکن ساوه، یوسف را همراه خود به ایران آورد و او را نخست به اردبیل و سپس به ساوه برد و در ساوه وی را، همراه فرزندان خود، به مکتب فرستاد و او در آن جا تحت تعلیم و تربیت قرار گرفت. یوسف در ۸۶۴، به دلیل درگیری با خویشاوندان حاکم ساوه، ناچار از ترک ساوه شد و چندی را در قم، کاشان، اصفهان و شیراز گذراند وبا کمک پیروان شیخ حیدر صفوی، به مذهب شیعه گروید و سپس به هند رفت.
کسب منصب داروغگی
در آغاز، او به بندر دابل وارد شد و همراه عمادالدین گرجستانی به احمدآباد بیدر رفت. عمادالدین – که با خواجه محمود گاوان دوستی داشت – او را نزد خواجه برد و محمود گاوان نیز از او حمایت کرد. یوسف از این طریق در سلک غلامان ترک پادشاه بهمنی درآمد و به دربار محمدشاه بهمنی (ﺣﮑ: ۸۶۷ـ۸۸۷) راه یافت. او را به عزیزخان، میرآخور دربار، سپردند. پس از مرگ عزیزخان، به سفارش محمود گاوان، به وی منصب ششصدی و ریاست (داروغگی) اصطبل شاهی داده شد.
کسب منصب فرماندهی
...


کلمات دیگر: