مترادف تربیت : پرورش، تادیب، تعلیم، تهذیب، فرهنگ، فرهیختگی، نزاکت، پروراندن، پروردن، پرورش دادن
برابر پارسی : پرورش، فرهیختن
training, education, nurture, civility
culture, education, nurture, training, upbringing
پروراندن، پروردن، پرورش دادن
پرورش، تادیب، تعلیم، تهذیب
فرهنگ، فرهیختگی، نزاکت
۱. پرورش، تادیب، تعلیم، تهذیب،
۲. فرهنگ، فرهیختگی، نزاکت
۳. پروراندن، پروردن، پرورش دادن
تربیت . [ ت َ ] (ع مص ) پروردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد): چون بقدرت بیچون ترتیب تربیَت و تربیت و تزتیت عالم امکان بدرجه ٔ رابع رسند. (دره ٔ نادره چ شهیدی ص 12). || دست نرم بر انزلی بچه زدن تا بخواب رود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
مسعودسعد.
خاقانی .
سعدی .
صائب .
صائب .
خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 60).
تربیت . [ ت َ ی َ ] (اِخ ) میرزا محمد علیخان تبریزی (1256 - 1318 هَ . ش .). مردی فاضل و متتبع بود و کتابخانه ٔ مفصل معتبری از کتب خطی و چاپی فراهم کرده ... در اثناء جنگ جهانگیر اول 1914 - 1918 م . آن مرحوم با جمعی ایرانیان مهاجر دیگر به برلین آمده بودند و راقم این سطور نیز در آن اوقات در آنجا بود و مدت سه چهار سال با هم معاشر بودیم ، تولدش در ششم خرداد 1256 هَ . ش . در تبریز اتفاق افتاد و دربیست وششم یا بیست ویکم یا بیست وهفتم دیماه سنه ٔ 1318هَ . ش . مطابق بیست ویکم یا بیست ودوم جمادی الاَّخر سنه ٔ 1358 هَ . ق . در تهران فوت کرد. (از وفیات معاصرین بقلم محمد قزوینی ، مجله ٔ یادگار سال 3 شماره ٔ 4).
پرورش، فرهیختن