کلمه جو
صفحه اصلی

گره افکنی

فرهنگ فارسی

آغاز درگیری در داستان نمایش که باعث پیچیده‌تر شدن پِی‌رنگ می‌شود


دانشنامه عمومی

گره افکنی در اصطلاح ادبیات داستانی و ادبیات نمایشی، خلق حوادث و موانع موقعیت های دشوار برای گسترش پیرنگ داستان یا نمایشنامه است که باعث کشمکش می گردد و سرانجام به گره گشایی می انجامد. به عنوان مثال: می توان به داستان داش آکل نوشتهٔ صادق هدایت اشاره کرد، هنگامیکه به داش آکل خبر می دهند حاجی صمد مرده است، نخستین گره افکنی صورت می گیرد و وقتی که داش آکل عاشق مرجان می شود، دومین گره افکنی به میان می آید.

فرهنگستان زبان و ادب

{complication} [هنرهای نمایشی] آغاز درگیری در داستان نمایش که باعث پیچیده تر شدن پِی رنگ می شود

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] در ساخت نمایش و داستان، آن بخش که از آغاز عمل تا نقطه ی بحران، یعنی گره گشایی ادامه می یابد، گره افکنی گویند.
در ساخت نمایش و داستان، آن بخش که از آغاز عمل تا نقطه ی بحران، یعنی گره گشایی ادامه می یابد، گره افکنی گویند. گره افکنی، به هم انداختن حوادث و اموری است که پیرنگ داستان و نمایش نامه و فیلم نامه را گسترش می دهد، به عبارت دیگر، وضعیت و موقعیت دشواری است که بعضی اوقات به طور ناگهانی ظاهر می شود و برنامه ها، راه و روش ها و نگرش هایی را که وجود دارد، تغییر می دهد.
ویژگی های گره افکنی در داستان
← دگرگونی خط اصلی پیرنگ
در اینجا باید در نظر داشت، عمده ترین قسمت زمان داستان به گره افکنی اختصاص دارد و گره گشایی تنها درصد بسیار بسیار ناچیز از زمان داستانی را شامل می شود. برای مثال، در "تراژدی ادیب" گرچه نمایش از زمانی شروع می شود که ادیب اراده خلل ناپذبر خود را در رفع بلا از شهروندانش اعلام می دارد، زمان داستانی آن اما، از لحظه ای شروع می شود که غیب گویان، لائوس، پدر ادیپ را از تولد فرزندی که پدر را به دست خود خواهد کشت، آگهی می دهند و این حتی زمانی قبل از تولد ادیب است. حال آن که گره گشایی فقط از چند لحظه قبل از کور شدن ادیپ تا پایان نمایش را دربر می گیرد که زمانی بسیار ناچیز از کل زمان داستانی آن اثر است.
اهمیت گره افکنی در داستان
...


کلمات دیگر: