کلمه جو
صفحه اصلی

احمد شاه مسعود

دانشنامه آزاد فارسی

احمدشاه مسعود (پنجشیر ۱۳۲۲ـ همان جا ۱۳۸۰ش )
فرماندۀ نیروهای مجاهدین و اتحاد شمال افغانستان در درۀ پنجشیر. ملقب به شیردرّۀ پنجشیر. احمدشاه فرزند دوست محمدخان بود و پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی و متوسطه در پنجشیر، هرات و کابل ، برای تحصیلات عالیه وارد دانشکدۀ پلی تکنیک کابل شد. در ۱۳۵۲ش، با پیوستن به حزب «جمعیت اسلامی افغانستان » فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد و در ۱۳۵۴ش، علیه رژیم محمد داودخان قیام کرد ولی شکست خورد و مجبور شد به پاکستان برود. مخالفت مسعود با پیشنهادهای ضیاءالحق ، رئیس جمهور پاکستان، مبنی بر تشکیل کنفدراسیون افغانستان و پاکستان و نیز واسطه گری پاکستان برای رساندن کمک های امریکا به مجاهدین افغان باعث جبهه گیری دولت پاکستان علیه وی و استقلال فکری مسعود شد. احمدشاه مسعود در ۱۳۵۸ش، به افغانستان و موطن خود، پنجشیر، بازگشت و آن جا را از سلطۀ حکومت کمونیستی کابل آزاد کرد. از آن زمان به بعد، مقاومت همه جانبه ای را در برابر دولت های کمونیستی تحت حمایت شوروی آغاز کرد. مسعود در ۱۳۶۳ش، «شورای نظّار» را برای هماهنگی بین فرماندهان مجاهدین در نُه ایالت شمالی افغانستان ایجاد کرد و عملاً رهبری مجاهدین را در سراسر مناطق شمالی افغانستان برعهده گرفت . نیروهای نظامی شوروی در برابر تحرکات مسعود چندین بار به پنجشیر لشکرکشی کردند ولی هربار شکست خوردند و به عقب نشستند. مقاومت او در برابر حملات نیروهای شوروی ، او را به «شیردرۀ پنجشیر» ملقب ساخت . مسعود در ۱۳۷۱ش، با سقوط حکومت کمونیستی افغانستان ، کابل را تصرف کرد. وی تا ۱۳۷۵ش ـ که با حملۀ طالبان مجبور شد از کابل به سمت پنجشیر عقب نشینی کند ـ سخت ترین دوران حیات سیاسی خود را گذراند. او حکومت برهان الدّین رَبّانی را در کابل پذیرفت تا مانع سقوط کابل و قدرت گیری گُلبُدّین حِکمَتیار شود، اما نتوانست در سراسر افغانستان امنیت برقرار کند. در مهر ۱۳۷۵ش، براثر حملات طالبان ، به پنجشیر بازگشت و مدت پنج سال توانست با مقاومت علیه طالبان و گروه القاعده مانع سیطرۀ آنان به شمال افغانستان شود. احمدشاه مسعود را در ۱۸ شهریور ۱۳۸۰ش (۹ سپتامبر ۲۰۰۱) دو نفر عرب مراکشی که دارای شناسنامه های بلژیکی و از اعضای گروه القاعده بودند طی عملیاتی انتحاری به شهادت رساندند.

نقل قول ها

احمد شاه مسعود ۱۳۳۲– ۱۳۸۰)، فرمانده و مجاهد افغانستانی که با ارتش شوروی سابق در افغانستان را اشغال کرده بود جنگید. زبان مادری اش فارسی بود و در پهلوی آن به زبان پشتو، اردو و فرانسوی روان صحبت می کرد.
• «اشعار حافظ را دوستدارم و آن ها را همیشه می خوانم. این اشعار در من اثر دگرگون ساز و الهام بخشی دارند. موسیقی بیان احساس درونی انسان است. شعر و موسیقی برای هر آدمی اثرش را دارد»• «برای من شمال و جنوب، فارسی و پشتو مطرح نیست، ما می توانیم در خانهٔ مشترک خود به هر زبانی با هم حرف بزنیم.»• «حتی اگر به اندازه کلاه پکولم، در افغانستان جای داشته باشم، بازهم تا آخر ایستاده و با طالبان و پاکستانی ها خواهم جنگید.»کلاه «پکول» که همیشه آن را برسر داشت• «حکومت آینده باید از طریق انتخابات و آرای مستقیم مردم که در آن زنان و مردان اشتراک داشته باشند، به وجود آید. یگانه طرز حکومتی که بتواند عدالت اجتماعی را بین اقوام مختلف بر قرار سازد، دمکراسی و انتخابات مردمی است.»• «در مسایل مالی اگر دشمن هم گاهی اوقات از دخل و خرج ما اطلاع یابد، خطرش کمتر از این است که در صف خود ما در آن مورد شک و شبهه ای وجود داشته باشد.»• «مهم نیست که شخص چقدر عمر می کند، مهم این است که عمرش را در چه راهی صرف می نماید.»• «من نه در راه دولت، که در راه کرامت و شرافت افغانستان و مردم آن مبارزه کرده ام.»• «مشکل شناخت شخصیت هاست. وقتی شخصی شناخته شد، معامله با آن آسان می شود.»


کلمات دیگر: