کلمه جو
صفحه اصلی

ابوسعید خراز

دانشنامه عمومی

نام وی را ابوسعید احمد بن عیسی خراز بغدادی نوشته اند. ابوسعید ابتدا در بغداد و سپس در بخارا، رمله، بیت المقدس، مکه و قاهره اقامت کرد. او را «لسان التصوف»، «قمر الصوفیه»، «یوسف» و «ماه صوفیان» نامیده اند. تاریخ درگذشت او را به اختلاف سال های ۲۴۷، ۲۷۷، ۲۸۶ و ۲۹۷ هجری قمری نقل کرده اند که در این میان سال ۲۸۶ هجری قمری پذیرفتنی تر است. ابوسعید خراز در میان مشایخ قرن سوم از شاگردان جنید بود که نقل شده برخی جایگاه او را از جنید بالاتر می دانستند. خراز با جمع زیادی از بزرگان تصوف در این دوره مصابحت و معاشرت داشت که از میان آن ها می توان به ذوالنون مصری، سری سقطی، بشر حافی، عمر بن عثمان مکی، ابوبکر وراق، یوسف بن حسین رازی، ابوحمزه خراسانی، ابوحمزه بغدادی و ابوعبید یسری اشاره کرد. وی از میان این مشایخ فقط به معدودی توجه خاص داشت. از جمله وی مقام ابوالعباس احمد بن محمد بن سهل الادمی و ابن عطا را بزرگ می داشت و جز آنها منسوب بودن کسی را به تصوف مسلم نمی دانست. در میان بزرگان این عهد عده ای نیز از شاگردان وی به شمار می آیند. صیدلانی و ابوالقاسم نهاوندی از آن جمله اند. هم چنین ابوالحسین بن بنان نسبت عرفانی خود را به خراز می رساند.
ابوسعید خراز در تألیف آثار عرفانی پرکار بوده و تصنیفات زیادی را به او نسبت داده اند که برخی از آنها امروز در دست نیست. از میان آثار او کتاب الصدیق، کتاب الصدق و کتاب المسائل به چاپ رسیده و کتاب الصفات، کتاب الصیاء کتاب الکشف و البیان، کتاب الفراغ و کتاب الحقایق به صورت نسخه خطی باقی است و از کتاب السر، درجات المریدین، ادب الصلاه و کتاب القیام وی اثری در دست نیست.
شیخ الاسلام دربارهٔ او گفته است: از مشایخ هیچ کس مه ازو نشناسم در علم توحید، همه برو وبالند، هم واسطی و فارس عیسی بغدادی
أبو سعید الخراز (ویکی پدیای عربی)

نقل قول ها

ابوسعید خراز (؟-۲۷۷ق) از اعلامِ تصوّف در سدهٔ سوم ق.
• «سال ها با صوفیان صحبت داشتم که هرگزمیان من و ایشان مخالفت نبود از آنکه هم با ایشان بودم و هم با خود.»• «همه را مخیر کردند میان قرب و بعد من بعد را اختیار کردم که مرا طاقت قرب نبود چنانکه لقمان گفت: مرا مخیر گردانیدند میان حکمت ونبوت من حکمت اختیار گردم که مرا طاقت بار نبوت نبود.»• «ای عجب آنکه در همه عالم مر خدای را محسن نداند چگونه دل بکلیت بدو سپارد.»• «وقت عزیز خود را جز به عزیزترین چیزها مشغول مکن و عزیزترین چیزهاء بنده شغلی باشد عن الماضی و المستقبل یعنی وقت نگاه دار.»• «فنا متلاشی شدن است بحق و بقا حضور است با حق.»• «ذکر سه وجه است ذکری است بزبان و دل از آن غافل و این ذکر عادت بود و ذکری است به زبان و دل حاضر این ذکر طلب ثواب بود و ذکریست که دل را به ذکر گرداند و زبان را گنگ کند قدر این ذکر کس نداند جز خدای تعالی.»• «علم آنست که در عمل آرد ترا و یقین آن است که برگیرد ترا.»• «تصوف تمکین است از وقت.»• «غره مشوید به صفای عبودیت که منقطع است از نفس و ساکن است با خدای.»• «آن پختهٔ جهان قدس آن سوخته مقام انس آن قدوه طارم طریقت آن غرقه قلزم حقیقت آن معظم عالم اعزاز قطب وقت ابوسعید خراز رحمةالله علیه از مشایخ کبار و از قدماء ایشان بود و اشرافی عظیم داشت در ورع و ریاضت بغایت بود و به کرامت مخصوص و در حقایق و دقایق به کمال و در همه فن بر سر آمده بود و در مرید پروردن آیتی بود و او را لسان التصوف گفتند و این لقب از بهر آن دادند که درین امت کس را زبان حقیقت چنان نبود که او را در این علم او را چهارصد کتاب تصنیف است و در تجرید و انقطاع بی همتا بود.» در تذکرة الاولیاء -> عطار نیشابوری

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ابوسعید خرّاز، شهرت احمدبن عیسی بغدادی، عارف قرن سوم است.
غیر از لقب خرّاز او را با القاب لسان التصوف و قمرالصوفیة نیز خوانده اند.
تولد
درباره تاریخ تولد و خانواده اواطلاع چندانی در دست نیست. همچنین اطلاعات پراکنده ای نیز درباره سفرهای او در دست است. او به احتمال قوی در ایام محنت صوفیان ، که به دست غلام خلیل پدید آمده بود، از بغداد به مصر مهاجرت کرد و مدتی را نیز در مکه مجاور بود.
اساتید و هم عصران
خرّاز با صوفیان بسیاری معاصر یا معاشر بود، از جمله ذوالنون مصری، ابوعبدالله نَباجی، ابوعبید بُسری، بِشربن حارث، عَمروبن عثمان مکی و با برخی از آن ها نیز مکاتبه می کرد. گفته اند که خرّاز شاگرد محمدبن منصور طوسی بوده و از او و ابراهیم بن بشّار خراسانی روایت کرده است. برخی چون علی بن محمد واعظ مصری، ابومحمد جریری و علی بن حفص رازی نیز از خرّاز روایت کرده اند.
جایگاه
...


کلمات دیگر: