[ویکی فقه] تسلیط، نام قاعده و اصطلاحی در علم فقه است .
تسلیط در لغت به معنای چیره گردانیدن کسی بر دیگری و مسلط کردن همراه با قهر و غلبه است .
تسلیط در اصطلاح فقه
در اصطلاح فقهی عبارت است از تسلط و اختیار مالک برای هرگونه تصرف در اموال خویش.
نام های دیگر قاعده تسلیط
برخی آن را «قاعده سلطنت» یا «قاعده تسلط» نیز نامیده اند.
نامگذاری قاعده تسلیط توسط فقهای اخیر
...
تسلیط در لغت به معنای چیره گردانیدن کسی بر دیگری و مسلط کردن همراه با قهر و غلبه است .
تسلیط در اصطلاح فقه
در اصطلاح فقهی عبارت است از تسلط و اختیار مالک برای هرگونه تصرف در اموال خویش.
نام های دیگر قاعده تسلیط
برخی آن را «قاعده سلطنت» یا «قاعده تسلط» نیز نامیده اند.
نامگذاری قاعده تسلیط توسط فقهای اخیر
...
wikifeqh: مالکیت است و به علت جایگاه خاص اموال و مالکیت در زندگی روزمره مردم، اهمیت و برجستگی خاصی در بین سایر موضوعات دارد. بر اساس آن، تصرف در مال غیر جز از طریق جلب رضایت مالک ممنوع شده است.اهمیت شایان توجه قاعده تسلّط ، که عامل استقرار و قوام مالکیت است، باعث شده تا مکاتب جدید حقوقی نیز بدون استثنا و به شدت تحت تأثیر آن قرار گیرند، به طوری که قسمت اعظم و عمدۀ مجموعه مقرراتی که به منظور تنظیم امور اقتصادی و تعیین حد و مرز روابط اقتصادی افراد جامعه در نظامهای قانون گذاری جدید تدوین می شود، در واقع، مایۀ اصلی خود را از این قاعده و فروع و شقوق مختلف آن می گیرد.
. به گفته صاحب جواهر: «قاعدة سلطان الملک و تسلط الناس علی اموالهم، اصل لا یخرج عنه فی محل الشک» «»؛ یعنی قاعده سلطنت مالک و تسلط مردم بر اموال خود، اصلی است که در موارد تردید نمی توان از آن خارج شد.
در قرآن مجید آیاتی وجود دارد که اموال را به مالکان و صاحبان آن ها انتساب داده است. مانند آیه شریفه «لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ إِلّا أَنْ تَکُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْکُمْ»؛ یعنی اموال یکدیگر را به باطل مخورید، مگر از طریق معاملات همراه با رضایت یکدیگر.
مفاد آیه دال بر سلطنت مالک بر اموال خود است. چرا که هر گونه تصرف حقوقی در اموال دیگری را بدون کسب رضایت وی ممنوع ساخته است.
. در این آیات از کلماتی نظیر «مال»، «اموال» و «مالک» استفاده شده است و غالبا با اضافه شدن آنها به اسامی و ضمایر عام و خاص، مالکیت اشیا در حدود تصرف انسان به او نسبت داده شده و انسان نسبت به آن اشیا و اموال، مالک شناخته شده است. از جمله این آیات می توان این موارد را ذکر کرد: «أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمّا عَمِلَتْ أَیْدِینا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِکُونَ». «2» «... فَلَکُمْ رُؤُسُ أَمْوالِکُمْ، لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ». «وَ الَّذِینَ فِی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ». «وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْیَتِیمِ إِلّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ ...» .
. به گفته صاحب جواهر: «قاعدة سلطان الملک و تسلط الناس علی اموالهم، اصل لا یخرج عنه فی محل الشک» «»؛ یعنی قاعده سلطنت مالک و تسلط مردم بر اموال خود، اصلی است که در موارد تردید نمی توان از آن خارج شد.
در قرآن مجید آیاتی وجود دارد که اموال را به مالکان و صاحبان آن ها انتساب داده است. مانند آیه شریفه «لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ إِلّا أَنْ تَکُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْکُمْ»؛ یعنی اموال یکدیگر را به باطل مخورید، مگر از طریق معاملات همراه با رضایت یکدیگر.
مفاد آیه دال بر سلطنت مالک بر اموال خود است. چرا که هر گونه تصرف حقوقی در اموال دیگری را بدون کسب رضایت وی ممنوع ساخته است.
. در این آیات از کلماتی نظیر «مال»، «اموال» و «مالک» استفاده شده است و غالبا با اضافه شدن آنها به اسامی و ضمایر عام و خاص، مالکیت اشیا در حدود تصرف انسان به او نسبت داده شده و انسان نسبت به آن اشیا و اموال، مالک شناخته شده است. از جمله این آیات می توان این موارد را ذکر کرد: «أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمّا عَمِلَتْ أَیْدِینا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِکُونَ». «2» «... فَلَکُمْ رُؤُسُ أَمْوالِکُمْ، لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ». «وَ الَّذِینَ فِی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ». «وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْیَتِیمِ إِلّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ ...» .
wikiahlb: قاعده_تسلیط