[ویکی فقه] اَمْوال ، اصطلاحی در
فقه اسلامی که به مباحثی درباره جمع و خرج دارایی های عمومی می پردازد.
در سده های نخست اسلامی ، آثاری مستقل در موضوع اموال به رشته تحریر درآمده است .
اموال و عواید مالی دولت اسلامی
اموال و عواید مالی دولت اسلامی از منابع گوناگونی فراهم می گردد: نخست ثروتهای طبیعی مانند
زمین ،
دریا ،
جنگل و معادن ؛ دوم
غنایم جنگی ؛ سوم
مالیات هایی چون
خراج و
جزیه ؛ و سرانجام پرداختهای عبادی و تبرعی از جمله
زکات ،
احباس و
اوقاف .
سیره رسول اکرم - صلی الله علیه وآله وسلم- به عنوان ضابطه و قانونی عملی ، خود نخستین گام در تدوین مقررات مالی دولت اسلامی به شمار می آید. روش آن حضرت مبنی بر چگونگی تقسیم اموال به دست آمده از اهل
بحرین ، قضیه اموال
بنی نضیر بیانات عمومی آن حضرت درباره
غنایم و ثروتهای طبیعی و بسیاری نمونه های دیگر، به عنوان سنتی لازم الاجرا در دوره های بعد مورد استناد قرار گرفته است . برای نمونه ، برپایه
سنت پیامبر- صلی الله علیه وآله وسلم- در اخذ جزیه از اهل کتاب که برگرفته از سخنان و نامه های ایشان است ، چگونگی و میزان جزیه در حکومت اسلامی را می توان
استنباط کرد و در دوره فتوح ، این سنت مبنای عمل سرداران
مسلمان بود.
← دوره فتوح
افزون بر ضوابط تعیین شده در سنت نبوی ، برخی شیوه های کاربردی خلفای نخستین ، خود دست مایه ای شد تا فقیهان و محدثان مخصوصاً در روزگار عباسیان ، با بهره گیری از آن ها به تدوین مباحث اموال و طبقه بندی آنها بپردازند و آثاری نظری و گاه کاربردی در این موضوع تألیف کنند. با اینکه فقیهان همیشه اشراف و نظارتی مستقیم بر نظام مالی دولت اسلامی نداشتند، اما از نظر تطبیق مبانی نظری ، آراء و آثار فقهی آنان از اهمیت کاربردی بسزایی برخوردار بوده است ؛ زیرا احکام و مسائل مرتبط به امور
خلافت ، می بایست توسط فتاوی فقیهان با قوانین
شرع منطبق می گردید. از این رو، در میانه سده ۲ق که
شام منطقه ای حساس و جهادی بود، اقتضای محیط، فقیهی چون اوزاعی را بر آن داشت تا با تألیف اثری با عنوان
السیر ، در خلال پرداختن به احکام جنگ، ضوابط مربوط به اموال مسلمانان را نیز تدوین نماید.
← گامهای ابتدایی
...
[ویکی الکتاب] معنی
أَمْوَالٌ: مالها
معنی
أَمْوَالَکُم: اموال شما
معنی
دَمَّرَ: هلاک کرد(اعم از انسان ،جنبندگان و اموال)
معنی
تُدَمِّرُ: هلاک می کند (اعم از انسان ،جنبندگان و اموال)
معنی
دَمَّرْنَا: هلاک کردیم (اعم از انسان ،جنبندگان و اموال)
معنی
مِیرَاثُ: میراث - به ارث رسیده - آنچه از اموال میت که به بازماندگانش می رسد
معنی
أَقْنَیٰ: سرمایه قابل ذخیره بخشید(قنیه به معنای اموال ماندنی از قبیل خانه و باغ و حیوان بخشید)
معنی
نَصِیبٌ: بهره وسهم (اصل آن از نصب به معنای به پا داشتن است و بهره و سهم را به این مناسبت نصیب خواندهاند که هر سهمی هنگام تقسیم از سایر اموال جدا میشود تا با آن مخلوط نگردد )
معنی
نَصِیبَکَ: بهره وسهم تو(اصل آن از نصب به معنای به پا داشتن است و بهره و سهم را به این مناسبت نصیب خواندهاند که هر سهمی هنگام تقسیم از سایر اموال جدا میشود تا با آن مخلوط نگردد )
معنی
نَصِیبُهُم: بهره وسهم آنان(اصل آن از نصب به معنای به پا داشتن است و بهره و سهم را به این مناسبت نصیب خواندهاند که هر سهمی هنگام تقسیم از سایر اموال جدا میشود تا با آن مخلوط نگردد )
معنی
عِشَارُ: شتران حامله ایی که ده ماه از حملشان می گذرد - کنایه از اموال نفیس و گرانبها (جمع عشراء است وعشراء به معنای ماده شتر حاملهای است که ده ماه از حملش گذشته باشد ، و همچنان عشرائش مینامند تا وقتی که بچهاش را بزاید ، و چه بسا که بعد از زائیدن هم آن را عشرا...
معنی
أَولِیَاءَ: دوستان-سرپرستان-صاحب اختیاران (کلمه اولیا جمع کلمه ولی است ، که از ماده ولایت است ، و ولایت در اصل به معنای مالکیت تدبیر امر است ، مثلا ولی صغیر یا مجنون یا سفیه ، کسی است که مالک تدبیر امور و اموال آنان باشد ، که خود آنان مالک اموال خویشند ، ولی تدب...
ریشه کلمه:
مول (۸۶ بار)