کلمه جو
صفحه اصلی

داودآباد

لغت نامه دهخدا

داودآباد. [ وو ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بهنام پازکی بخش ورامین شهرستان تهران . واقع در 12000گزی شمال باختر ورامین ، دارای 953 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آن غلات و صیفی و چغندرقند. شغل اهالی زراعت . راه آن ماشین روست . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


داودآباد. [ وو] (اِخ ) دهی است از دهستان زاویه بخش شوش شهرستان دزفول واقع در 21هزارگزی خاوری شوش و 26هزارگزی خاوری راه شوسه ٔ اهواز به دزفول دارای 700 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ کرخه . محصول آن غلات و برنج . شغل اهالی زراعت . راه آن در تابستان اتومبیل رو است . ساکنین از طایفه ٔ لر هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


داودآباد. [ وو ] (اِخ ) از دیه های وادی اسحاق قم بوده است . (تاریخ قم ص 139).


داودآباد. [ وو ] (اِخ ) دهی است از دهستان انار شهرستان رفسنجان . واقع در 78هزارگزی شمال باختری رفسنجان و پنج هزارگزی شوسه ٔ رفسنجان به یزد. دارای 150 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آن غلات و پسته و پنبه . شغل اهالی زراعت و گلیم و کرباس بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).


داودآباد. [ وو ] (اِخ ) دهی است از دهستان منگور بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد. واقع در 66هزارگزی جنوب باختری مهاباد و 19هزارگزی شوسه ٔ مهاباد به سردشت دارای 123 سکنه . آب آن از رودخانه بادین آباد و چشمه . محصول آن غلات و توتون و حبوبات . شغل اهالی زراعت و گله داری . صنایع دستی آن جاجیم بافی و راه آن مالروست . (از فرهنگ جغرافیایی ج 4).


داودآباد. [ وو ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان دالائی بخش خمین شهرستان محلات واقع در 7000 گزی باختر خمین . دارای 396 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آن غلات و بنشن و چغندرقندو پنبه . شغل اهالی زراعت و قالیچه و ژاکت بافی و راه فرعی به خمین دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).



کلمات دیگر: