کلمه جو
صفحه اصلی

غنی آباد

لغت نامه دهخدا

غنی آباد. [ غ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش بشرویه ٔ شهرستان فردوس که در 90هزارگزی شمال بشرویه ، سر راه اتومبیل رو بشرویه به نیگنان قرار دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات ، پنبه ، ارزن و شغل اهالی زراعت است . راه مالرو دارد. جلگه و گرمسیر است . سکنه ٔ آن 60 تن که فارسی زبانند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


غنی آباد. [ غ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان دامغان که در 7هزارگزی جنوب دامغان واقع است و تا ایستگاه راه آهن 4هزار گز فاصله دارد. جلگه و معتدل است . سکنه ٔ آن 400 تن که فارسی زبانند. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات ، پسته ، انگور و حبوبات است . شغل اهالی زراعت ، گله داری و کرباس بافی است . اتومبیل از طریق ورکیان و امامزاده جعفر میتوان برد. از کویر، نمک استخراج و حمل میکنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).


غنی آباد. [ غ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دستگردان بخش طبس شهرستان فردوس که در 104هزارگزی شمال طبس واقع است . جلگه و گرمسیر است . سکنه ٔآن 76 تن که فارسی زبانند. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات ، گاورس ، ذرت و شغل اهالی زراعت است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


غنی آباد. [ غ َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان غار بخش ری شهرستان تهران که در ده هزارگزی خاوری شهر ری واقع است . در دامنه ٔ کوه قرار دارد وهوای آن معتدل و سکنه ٔ آن 223 تن است . آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات ، صیفی و چغندرقند است . شغل اهالی زراعت و گله داری است . کارخانه ٔ ذوب مس در نزدیکی این آبادی است ، و سر راه ماشین رو تهران به پارچین قرار دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


غنی آباد.[ غ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فریمان بخش داورزن شهرستان سبزوار که در 12500هزارگزی جنوب داورزن واقعاست . جلگه و معتدل است . سکنه ٔ آن 504 تن فارسی زبانند. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و پنبه است . شغل اهالی زراعت و شال بافی است . راه مالرو دارد. از مزینان میتوان اتومبیل برد. مزرعه ٔ اسماعیل آباد جزء این ده است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).



کلمات دیگر: