کلمه جو
صفحه اصلی

خوان مونوز

دانشنامه عمومی

خوان مونوز (به اسپانیایی: Juan Muñoz) زادهٔ ۱۷ ژوئن ۱۹۵۳(میلادی)-مرگ ۲۸ آگوست ۲۰۰۱(میلادی) مجسمه ساز اسپانیایی بود. او با انگم، پاپیه ماشه و برنز مجسمه های خود را خلق کرده است. او همچنین علاقه مند به آفریدن قطعات موسیقی برای رادیو بود. در سال۲۰۰۰ برای فعالیت های هنری خود جایزهٔ بزرگ هنرهای زیبای دولت اسپانیا را دریافت نمود.
خوان مونوز در شهر مادرید و در خانوده ای تحصیلکرده زاده شد. او دومین فرزند از هفت فرزند خانواده اش بود. در کودکی او را در یک مدرسهٔ محلی ثبت نام کردند ولی به زودی از محیط آنجا خسته و اخراج شد به همین دلیل پدرش مجبور شد معلمی خصوصی برایش استخدام کند که شاعر بود و از آنجا که نقد هنری نیز می کرد مونوز را با هنر مدرن آشنا نمود. خوان مونیوز در زمان حکومت رژیم سرکوبگر فرانکو بزرگ شد. در سال ۱۹۷۰ به انگلیس رفت و در کالج کاریدن ومدرسهٔ هنر و طراحی (Central School of Art and Design) آموزش دید.آنجا بود که با همسر مجسمه ساز خود کریستینا ایگلسیاس ‏(en)‏ آشنا شد. ثمرهٔ ازدواج آن ها دو فرزند بود. از سویی دیگر ازدواجش با کریستینا باعث خوشاوندیش با آلبرتو ایگلسیاس آهنگساز اسپانیایی و نامزد دریافت اسکار شد.در سال ۱۹۸۲ او بورسیهٔ برنامه فولبرایت را دریافت کرد، به آمریکا سفر نمود و در انستیتوی پرات در نیویورک به ادامهٔ آموزش های خود پرداخت.
نخستین نمایشگاهش در سال ۱۹۸۴ در گالریFernando Vijande اسپانیا برگزار گردید و از آن زمان کارهایش به تناوب در اروپا و نقاط دیگر جهان به نمایش گذاشته شده است. در اوایل سال ۱۹۹۰ خوان مونوز تحولاتی در مجسمه سازی سنتی ایجاد کرد به این ترتیب که مجسمه هایش را با شیوهٔ روایتی و کوچکتر از اندازه واقعی در فضایی از تعاملات متقابل خلق می نمود. مجسمه های فیگوراتیو او اغلب بینندگان را دعوت به ارتباط بر قرار کردن می کنند، چنان که آنان احساس می کنند خود بخشی از کار هنری هستند. مجسمه های خاکستری یا مومی یکرنگ او بعلت نداشتن فردیت خاص ذهنیت نامحسوس، مبهم و تا حد زیاد ناراحت کننده ای را بر می انگیزانند که بینندگان را به واکنش و کاوش وامی دارد.خوان مونوز در مصاحبهٔ خود با پل شیمل ‏(en)‏(از کتاب خوان مونوز) در ارتباط با چگونگی یافتن سبک شخصی خود گفته است او خود را مجسمه سازی داستانسرا می داند که سال ها در پی یافتن سبک شخصی خود بوده است. او می گوید پس از بازگشت به اسپانیا در کنار خانه ام مردی بود که با اینکه آموزش هنری ندیده بود و چیزی از تاریخ هنر نمی دانست مجسمه هایی برای باغ ها می ساخت و آن را می فروخت او خود را مجسمه ساز می دانست من به اعتماد نفسش غبطه می خوردم ولی این تناقض را دوست داشتم من مجسمه سازی بودم که مجسمه نمی ساختم و او را که مجسمه ساز نمی دانستم مجسمه های زیادی می ساخت تعدادی از کارهایش را خریدم و کارهایش برایم محرکی شد برای یافتن سبک شخصی مجسمه های بالکنی ام..او در این گفتگو همچنین از تأثیر گرفتن عمیق از آثار جورجو د کیریکو (۱۹۷۸ –۱۸۸۸)هنرمند ایتالیایی یاد می کند و می گوید .. به نظرم او استاد بزرگ سبک باروک بود و از مفهوم معنوی رسم خط راست به خوبی آگاه بود و زمان را در آثارش ساکن کرده است. این حس جابجایی های معماری او بود که برایم تحسین برانگیز بود... پلان بندی مجسمه هایم بسیار مدیون سبک معماری فریبندهٔ باروک ایتالیایی است ..او می گوید معماری مانند یک پس زمینه برای فیگورها است. برای مثال من از کارل آندره (مجسمه ساز) آموختم که چگونه کف زمین حس فضایی را فعال می کند ولی من برای مجسمه هایم بسترهای نوری –سایه روشن ایجاد می کنم چرا که می توانم تنش روانی آن ها را بهتر نشان دهم و این برای فیگورهایم فضایی روانی ایجاد می کند که بر بینندگان تأثیر می گذارند... این بازی های نور باعث می شود فکر کنیم چشمهایمان ما را گول می زند، صحنه هایی خلق می شود که نمی توانید به چشم خود اطمینان کنید و همین عمل دیدن را تحت سؤال می بردو تنها به آنچه که می بینید اطمینان ندارید...Juan Muñoz
مجسمه های خوان مونوز اغلب با انگم، پاپیه ماشه و برنز ساخته شده اند. او همچنین علاقه مند به آفریدن قطعات موسیقی برای رادیو بود. در یکی از برنامه های پخش نشده(Third ear 1992)او عنوان کرده بود :دو واقعیت زمان حال و مرگ را هرگز نمی توان نشان داد و بهترین روش درک آنان عدم حضورشان است.او به عنوان یکی از شاخصترین، عمیق ترین هنرمندان نسل اول دوران بعد از فرانکو محسوب می شود که آثارش به بلوغ هنری رسیده است ."کارهایش در گالریهایی موزه گوگنهایم بیلبائو، موزه گوگنهایم نیویورک، موزه و بوستان مجسمه هرش هورن -اثر آخرین گفتگو ،مؤسسه هنر شیکاگو و تیت مدرن به نمایش گذاشته شده است.


کلمات دیگر: