کلمه جو
صفحه اصلی

واجب عینی

فرهنگ فارسی

فرض عین آنچه بر هر کس واجب باشد

لغت نامه دهخدا

واجب عینی. [ ج ِ ب ِ ع َ / ع ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) فرض عین. آنچه بر هر کس واجب باشد. واجب به اعتبار فاعل آن دو قسم است : واجب عینی و واجب کفائی. واجب عینی برخلاف واجب کفائی چیزی است که بر همه و بر فرد فرد آحاد مکلفان واجب است مانند نماز، روزه. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ص 1447 ). رجوع به واجب و واجب کفائی و وجوب شود.

دانشنامه آزاد فارسی

واجبِ عِینی
در فقه، امر واجبی است که هر مکلّفی، موظف به انجام دادن آن است، به گونه ای که با انجام دادن عدّه ای، تکلیف از دیگران ساقط نمی گردد؛ مثلاً هر مکلّفی موظف به اقامۀ نماز است و هر فردی با ترک نماز، جداگانه کیفر خواهد شد. و به دیگر سخن، با اقامۀ نماز از سوی بعضی، وجوب نماز از عهده دیگران ساقط نمی شود. نیز ← واجب_(فقه)

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] فعل واجب بر همه مکلفان مورد خطاب، به طور مستقل را واجب عینی گویند.
واجب عینی، مقابل واجب کفایی ، عملی است که بر تمام مکلفان واجب می باشد، به گونه ای که با انجام دادن بعضی، از عهده دیگران ساقط نمی گردد، مانند: نمازهای یومیه و روزه ماه رمضان .
نکته
گفته شده اطلاق صیغه «افعل» اقتضا می کند که واجب عینی باشد، زیرا عقل حکم می کند با انجام عمل توسط یک یا چند شخص، تکلیف از دیگران ساقط نمی گردد و امتثال امر لازم است.


کلمات دیگر: