معنی: نام روستایی در نزدیکی سنندج
ژان
فرهنگ اسم ها
معنی: نام روستایی در نزدیکی سنندج
فرهنگ فارسی
پادشاه ساکس متولد ۱۸٠۱ و متوفی در ۱۸۷۳ میلادی .
لغت نامه دهخدا
ژان . (اِخ ) نام پادشاه دانمارک و سوئد و نروژ (1455-1513 م .).
ژان . (اِخ ) اتو. عالم فقه اللغه و باستان شناس و مورخ آلمانی (1813 - 1869 م .).
ژان . (اِخ ) نپوموسن ماری ژزف . پادشاه ساکس متولد در 1801 و متوفی در 1873 م .
ژان . (اِخ ) باتیست ژزف فابیان سه باستیان . آرشیدوک اطریش متولد در 1782 و متوفی در 1859 م .
ژان . (اِخ ) شارل ماری ایزیدر. نام شاهزاده ٔ بوربونی (1824-1887 م .).
ژان . (اِخ ) امپراطور حبشه . اورا دجه کاسائی گویند. وی در حدود سال 1832 متولد شد و بسال 1889 م . درگذشت .
ژان . (اِخ ) او را پره مونتره نامند. نام رئیس طرفداران عقاید مذهبی در پراگ (1370-1421 م .).
ژان . (اِخ ) دوک دآلنسن . متولد در 1409 و متوفی در پاریس بسال 1476 م .
ژان . (اِخ ) ملکه ٔ فرانسه (1326-1360 م .). دختر گیوم سیزدهم کنت دُوِرنی و بولنی .
ژان . (اِخ ) مورخ فرانسوی در قرن دوازدهم میلادی . او را آثار بسیاری به زبان لاتین است .
ژان . (اِخ ) او را کاتولیکوس می نامند. مورخ ارمنی متوفی در 925 م . او تاریخ ارمنستان را به روایت موسی خورنی و الیزه و دیگر مورخان ارمنی نوشته است .
ژان . (اِخ ) کنت آرمانیاک . رجوع به آرمانیاک شود.
ژان . (اِخ ) کنت انگولم . امیر و ادیب فرانسوی متولد در اورلئان بسال 1404 و متوفی در کنیاک بسال 1467 م .
ژان . (اِخ ) کنتس فلاندر و هنو دختر بودوآن نهم کنت فلاندر و امپراطور قسطنطنیه ، متوفی در 1249 م .
ژان . (اِخ ) یا ژان گری . رجوع به گری شود.
ژان . (اِخ ) فردریک لوئی . نویسنده ٔ وطن خواه آلمانی متولددر لانز . وی در 1813 م . آلمانها را بر فرانسویان بشورانید. (1778-1852 م .).
ژان. ( اِخ ) امپراطور حبشه. اورا دجه کاسائی گویند. وی در حدود سال 1832 متولد شد و بسال 1889 م. درگذشت.
ژان. ( اِخ ) کنت انگولم . امیر و ادیب فرانسوی متولد در اورلئان بسال 1404 و متوفی در کنیاک بسال 1467 م.
ژان. ( اِخ ) دوک دآلنسن . متولد در 1409 و متوفی در پاریس بسال 1476 م.
ژان. ( اِخ ) نام پادشاه دانمارک و سوئد و نروژ ( 1455-1513 م. ).
ژان. ( اِخ ) کنت آرمانیاک . رجوع به آرمانیاک شود.
ژان. ( اِخ ) مورخ فرانسوی در قرن دوازدهم میلادی. او را آثار بسیاری به زبان لاتین است.
ژان. ( اِخ ) یا ژان گری . رجوع به گری شود.
ژان. ( اِخ ) ملکه فرانسه ( 1326-1360 م. ). دختر گیوم سیزدهم کنت دُوِرنی و بولنی .
ژان. ( اِخ ) کنتس فلاندر و هنو دختر بودوآن نهم کنت فلاندر و امپراطور قسطنطنیه ، متوفی در 1249 م.
ژان. ( اِخ ) او را پره مونتره نامند. نام رئیس طرفداران عقاید مذهبی در پراگ ( 1370-1421 م. ).
ژان. ( اِخ ) اتو. عالم فقه اللغه و باستان شناس و مورخ آلمانی ( 1813 - 1869 م. ).
ژان. ( اِخ ) باتیست ژزف فابیان سه باستیان. آرشیدوک اطریش متولد در 1782 و متوفی در 1859 م.
ژان. ( اِخ ) شارل ماری ایزیدر. نام شاهزاده بوربونی ( 1824-1887 م. ).
ژان. ( اِخ ) فردریک لوئی. نویسنده وطن خواه آلمانی متولددر لانز . وی در 1813 م. آلمانها را بر فرانسویان بشورانید. ( 1778-1852 م. ).
ژان. ( اِخ ) او را کاتولیکوس می نامند. مورخ ارمنی متوفی در 925 م. او تاریخ ارمنستان را به روایت موسی خورنی و الیزه و دیگر مورخان ارمنی نوشته است.
ژان. ( اِخ ) نپوموسن ماری ژزف. پادشاه ساکس متولد در 1801 و متوفی در 1873 م.
دانشنامه عمومی
درد - مخالف ژیان که به معنی زندگی است
ژان اول
ژان یکم
ژان دوم فرانسه
این روستا در دهستان ژان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱٬۵۲۴ نفر (۳۳۴خانوار) بوده است.
زبان مردم این روستا بیشتر لری سیلاخوری است.
این روستا در دهستان بیساران قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۸۶۴ نفر (۲۱۹خانوار) بوده است.
دانشنامه اسلامی
...
پیشنهاد کاربران
*****
استان لرنشین کرمانشاه ( کرمانجاه )
باختران ::باختیاران، بختیاری
ایل لر کرمانج
ایل کی لر ( کلهر. کی لهراسب )
ایل لر زنگنه بختیاروند
طایفه بالاوند ( بلیوند ) بختیاروند
طایفه شهرکی لر ممسنی
طایفه سنجابی لر ممسنی
ایل لر لک
طایفه گوران ایل حسنکیفا لر بختیاروند
طایفه احمدوند شیرازی لر
ژاندارک ب معنی شخصی ک نور در دست دارد
درد
زهرمار