تربیع
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
تربیع
مترادف و متضاد
ربع، یک چهارم، تربیع، مربع سازی
فرهنگ فارسی
چهارقسمت کردن، چهارگوشه کردن، چهارتایی
( مصدر )۱- چهار بخش کردنچهار قسمت کردن. ۲- چهار گوشه کردنچهار سو کردن.۳- ( اسم ) چهار تایی.۴- چهار سویی . جمع : تربیعات . یا تربیع اول. تربیع اول ماه ( قمر ) در شب هفتم ماه قمری صورت میگیرد که نصف نیمکر. روشن ماه را اهل زمین رویت کنند. یا تربیع دوم . تربیع دوم ماه ( قمر ) در شب بیست و یکم صورت میگیرد. درین حالت نصف نیمکر. روشن ماه را مردم زمین نصف کنند.
( مصدر )۱- چهار بخش کردنچهار قسمت کردن. ۲- چهار گوشه کردنچهار سو کردن.۳- ( اسم ) چهار تایی.۴- چهار سویی . جمع : تربیعات . یا تربیع اول. تربیع اول ماه ( قمر ) در شب هفتم ماه قمری صورت میگیرد که نصف نیمکر. روشن ماه را اهل زمین رویت کنند. یا تربیع دوم . تربیع دوم ماه ( قمر ) در شب بیست و یکم صورت میگیرد. درین حالت نصف نیمکر. روشن ماه را مردم زمین نصف کنند.
یکی از اَهِلّۀ ماه یا عطارد یا زهره که در آن نیمی از قرص ماه یا عطارد یا زهره روشن دیده شود
فرهنگ معین
(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - چهار بخش کردن . ۲ - در علم نجوم ، روشن بودن یک چهارم سطح ماه در شب های هفتم و بیست و یکم هر ماه قمری .
لغت نامه دهخدا
تربیع. [ ت َ ] ( ع مص ) چهارسوی کردن. ( زوزنی ). چیزی را چهارسو ساختن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). چهارگوشه کردن چیزی را. ( غیاث اللغات )( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). چهارگوشه ساختن چیزی را. ( فرهنگ نظام ). مربع ساختن خانه یا حوض را. ( المنجد ). مربع ساختن حوض را. ( اقرب الموارد ) :
کعبه در تربیع همچون تخت نرد مهره باز
کعبتین جانها ونرّاد انسی و جان آمده.
اولین تثلیث مشک و عود و بان افشانده اند.
در تو به تثلیث ذات صولت و عدل و حکم.
کعبه در تربیع همچون تخت نرد مهره باز
کعبتین جانها ونرّاد انسی و جان آمده.
خاقانی.
پس بر آن مجمر که در تربیع منقل کرده انداولین تثلیث مشک و عود و بان افشانده اند.
خاقانی ( دیوان چ عبدالرسولی ص 114 ).
تاج تو تدویر چرخ تخت تو تربیع عرش در تو به تثلیث ذات صولت و عدل و حکم.
خاقانی ( دیوان چ عبدالرسولی ص 267 ).
تقطیع و توسیع عرصه جامع تعیین رفته بودو تأسیس و تربیع آن تمام گشته. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 420 ). || ( اصطلاح نجوم ) بیرونی آرد : نیم برید آنست که قمر بچهارم برج باشد از برج آفتاب و درجات قمر چند درجات او و این را تربیع اول خوانند و به شب هفتم بود به تقریب از ماه.( التفهیم چ همایی ص 210 ).... و چون قمر نیز ببرج دهم باشد از برج آفتاب و درجه های هر دو نیمبرید نام کردند که نور قمر اندر این دو وقت به نیمه آنچه دیده آید از تن وی راست باشد، پنداری که بدو نیم بریده است و این دو تربیع [ تربیع اول و تربیع دوم ] را هم جزو دوم طالع بیرون آورده اند همچنانکه اجتماع و استقبال را. ( التفهیم چ همایی ص 210 ). || ( اصطلاح نجوم ) از چهارمین خانه نظر کردن کواکب بیکدیگر. ( منتهی الارب ). به اصطلاح نجوم ، از چهارمین خانه نظر کردن کوکب از برج سوم که ربع فلک است بکوکب دیگر. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). در علم نجوم ، بودن دو کوکب است بطوری که ربع منطقةالبروج یعنی سه برج میان آنها فاصله باشد و آن را نظر تربیعی نیز گویند. ( فرهنگ نظام ).رجوع به نظر شود. در میان قمر و ستاره دیگر تفاوت چهار برج یا ده برج باشد، مثلاً اگر قمر در حَمَل باشد و زهره در سرطان و یا قمر در جوزا باشد و زهره در حوت این نظر دلیل دشمنی است از مدار، و این را تربیعاز آن گویند که در میان قمر و کوکب دیگر بحساب درجات مفاصله نود درجه که چهارم حصه فلک بود و آن سه برج باشد به اینطور که دو برج سالم و بقدر یک برج از جمع کردن درجات برج قمر و برج دیگر کوکب. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) : تربیع. [ ت َ ] (ع مص ) چهارسوی کردن . (زوزنی ). چیزی را چهارسو ساختن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). چهارگوشه کردن چیزی را. (غیاث اللغات )(آنندراج ) (از ناظم الاطباء). چهارگوشه ساختن چیزی را. (فرهنگ نظام ). مربع ساختن خانه یا حوض را. (المنجد). مربع ساختن حوض را. (اقرب الموارد) :
کعبه در تربیع همچون تخت نرد مهره باز
کعبتین جانها ونرّاد انسی و جان آمده .
پس بر آن مجمر که در تربیع منقل کرده اند
اولین تثلیث مشک و عود و بان افشانده اند.
تاج تو تدویر چرخ تخت تو تربیع عرش
در تو به تثلیث ذات صولت و عدل و حکم .
تقطیع و توسیع عرصه ٔ جامع تعیین رفته بودو تأسیس و تربیع آن تمام گشته . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 420). || (اصطلاح نجوم ) بیرونی آرد : نیم برید آنست که قمر بچهارم برج باشد از برج آفتاب و درجات قمر چند درجات او و این را تربیع اول خوانند و به شب هفتم بود به تقریب از ماه .(التفهیم چ همایی ص 210). ... و چون قمر نیز ببرج دهم باشد از برج آفتاب و درجه های هر دو نیمبرید نام کردند که نور قمر اندر این دو وقت به نیمه ٔ آنچه دیده آید از تن وی راست باشد، پنداری که بدو نیم بریده است و این دو تربیع [ تربیع اول و تربیع دوم ] را هم جزو دوم طالع بیرون آورده اند همچنانکه اجتماع و استقبال را. (التفهیم چ همایی ص 210). || (اصطلاح نجوم ) از چهارمین خانه نظر کردن کواکب بیکدیگر. (منتهی الارب ). به اصطلاح نجوم ، از چهارمین خانه نظر کردن کوکب از برج سوم که ربع فلک است بکوکب دیگر. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). در علم نجوم ، بودن دو کوکب است بطوری که ربع منطقةالبروج یعنی سه برج میان آنها فاصله باشد و آن را نظر تربیعی نیز گویند. (فرهنگ نظام ).رجوع به نظر شود. در میان قمر و ستاره ٔ دیگر تفاوت چهار برج یا ده برج باشد، مثلاً اگر قمر در حَمَل باشد و زهره در سرطان و یا قمر در جوزا باشد و زهره در حوت این نظر دلیل دشمنی است از مدار، و این را تربیعاز آن گویند که در میان قمر و کوکب دیگر بحساب درجات مفاصله ٔ نود درجه که چهارم حصه ٔ فلک بود و آن سه برج باشد به اینطور که دو برج سالم و بقدر یک برج از جمع کردن درجات برج قمر و برج دیگر کوکب . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) :
به تثلیث بروج و ماه و انجم
بتربیع و به تسدیس ثلاثا.
و علامات درج و دقایق و ثوانی و... تربیع و تسدیس بنوشت .(سندبادنامه ص 64).
جز کسی کاندر قضا اندرگریخت
خون او را هیچ تربیعی نریخت .
سخت میتولی ز تربیعات آن
وز وبال و کینه و آفات آن .
کعبه در تربیع همچون تخت نرد مهره باز
کعبتین جانها ونرّاد انسی و جان آمده .
خاقانی .
پس بر آن مجمر که در تربیع منقل کرده اند
اولین تثلیث مشک و عود و بان افشانده اند.
خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 114).
تاج تو تدویر چرخ تخت تو تربیع عرش
در تو به تثلیث ذات صولت و عدل و حکم .
خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 267).
تقطیع و توسیع عرصه ٔ جامع تعیین رفته بودو تأسیس و تربیع آن تمام گشته . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 420). || (اصطلاح نجوم ) بیرونی آرد : نیم برید آنست که قمر بچهارم برج باشد از برج آفتاب و درجات قمر چند درجات او و این را تربیع اول خوانند و به شب هفتم بود به تقریب از ماه .(التفهیم چ همایی ص 210). ... و چون قمر نیز ببرج دهم باشد از برج آفتاب و درجه های هر دو نیمبرید نام کردند که نور قمر اندر این دو وقت به نیمه ٔ آنچه دیده آید از تن وی راست باشد، پنداری که بدو نیم بریده است و این دو تربیع [ تربیع اول و تربیع دوم ] را هم جزو دوم طالع بیرون آورده اند همچنانکه اجتماع و استقبال را. (التفهیم چ همایی ص 210). || (اصطلاح نجوم ) از چهارمین خانه نظر کردن کواکب بیکدیگر. (منتهی الارب ). به اصطلاح نجوم ، از چهارمین خانه نظر کردن کوکب از برج سوم که ربع فلک است بکوکب دیگر. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). در علم نجوم ، بودن دو کوکب است بطوری که ربع منطقةالبروج یعنی سه برج میان آنها فاصله باشد و آن را نظر تربیعی نیز گویند. (فرهنگ نظام ).رجوع به نظر شود. در میان قمر و ستاره ٔ دیگر تفاوت چهار برج یا ده برج باشد، مثلاً اگر قمر در حَمَل باشد و زهره در سرطان و یا قمر در جوزا باشد و زهره در حوت این نظر دلیل دشمنی است از مدار، و این را تربیعاز آن گویند که در میان قمر و کوکب دیگر بحساب درجات مفاصله ٔ نود درجه که چهارم حصه ٔ فلک بود و آن سه برج باشد به اینطور که دو برج سالم و بقدر یک برج از جمع کردن درجات برج قمر و برج دیگر کوکب . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) :
به تثلیث بروج و ماه و انجم
بتربیع و به تسدیس ثلاثا.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 28).
و علامات درج و دقایق و ثوانی و... تربیع و تسدیس بنوشت .(سندبادنامه ص 64).
جز کسی کاندر قضا اندرگریخت
خون او را هیچ تربیعی نریخت .
مولوی .
سخت میتولی ز تربیعات آن
وز وبال و کینه و آفات آن .
مولوی .
فرهنگ عمید
۱. (ریاضی ) چهار قسمت کردن.
۲. (ریاضی ) چهارگوشه کردن.
۳. (ریاضی ) چهارتایی.
۴. (نجوم ) قرار گرفتن دو کوکب سیار به اندازۀ یک چهارم دورۀ فلک (سه برج ) از یکدیگر.
۵. (نجوم ) حالتی در ماه که یک چهارم از آن روشن باشد یعنی نصف نیمکرۀ آن را مردم زمین ببینند و این حالت در شب های هفتم و بیست ویکم هر ماه قمری پیدا می شود و اولی را تربیع اول و دومی را تربیع دوم می گویند.
۶. (ادبی ) = مُربع
۲. (ریاضی ) چهارگوشه کردن.
۳. (ریاضی ) چهارتایی.
۴. (نجوم ) قرار گرفتن دو کوکب سیار به اندازۀ یک چهارم دورۀ فلک (سه برج ) از یکدیگر.
۵. (نجوم ) حالتی در ماه که یک چهارم از آن روشن باشد یعنی نصف نیمکرۀ آن را مردم زمین ببینند و این حالت در شب های هفتم و بیست ویکم هر ماه قمری پیدا می شود و اولی را تربیع اول و دومی را تربیع دوم می گویند.
۶. (ادبی ) = مُربع
دانشنامه آزاد فارسی
تَربیع (۱)
در نجوم، از صورت های ماه یا اهلۀ قمر. تربیع اول روز هفتم و تربیع دوم روز ۲۱ هر ماه قمری است.
در نجوم، از صورت های ماه یا اهلۀ قمر. تربیع اول روز هفتم و تربیع دوم روز ۲۱ هر ماه قمری است.
wikijoo: تربیع_(۱)
فرهنگستان زبان و ادب
{quarter} [نجوم] یکی از اَهِلّۀ ماه یا عطارد یا زهره که در آن نیمی از قرص ماه یا عطارد یا زهره روشن دیده شود
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] تربیع، قرار گرفتن ماه در وضعی که نیمی از قرص آن روشن دیده شود.
به نوشته بیرونی در التفهیم، اگر فاصله (دایرة البروجی) ماه از خورشید، (در جهت توالی بروج) به اندازه سه برج (°۹۰) باشد، آن را تربیع اول می نامند، که تقریباً در شب هفتم ماه قمری رخ می دهد.
تربیع دوم
اگر این فاصله به اندازه نُه برج (°۲۷۰) باشد، آن را تربیع دوم می نامند که زمان آن تقریباً شب بیست و دوم ماه قمری است.
نیمبُرید
در فارسی تربیع را نیمبُرید نامیده اند زیرا در این دو وقت نیمی از قرص ماه، روشن دیده می شود.
فاصله خورشید
...
به نوشته بیرونی در التفهیم، اگر فاصله (دایرة البروجی) ماه از خورشید، (در جهت توالی بروج) به اندازه سه برج (°۹۰) باشد، آن را تربیع اول می نامند، که تقریباً در شب هفتم ماه قمری رخ می دهد.
تربیع دوم
اگر این فاصله به اندازه نُه برج (°۲۷۰) باشد، آن را تربیع دوم می نامند که زمان آن تقریباً شب بیست و دوم ماه قمری است.
نیمبُرید
در فارسی تربیع را نیمبُرید نامیده اند زیرا در این دو وقت نیمی از قرص ماه، روشن دیده می شود.
فاصله خورشید
...
wikifeqh: تربیع
کلمات دیگر: