کلمه جو
صفحه اصلی

عطارد


مترادف عطارد : تیر، سنبل الطیب

برابر پارسی : ستاره تیر، تیر، دبیرسپهر

فارسی به انگلیسی

mercury

فارسی به عربی

زیبق

فرهنگ اسم ها

اسم: عطارد (پسر) (عربی) (کهکشانی) (تلفظ: atarod) (فارسی: عطارد) (انگلیسی: atarod)
معنی: نام نزدیکترین سیاره به خورشید در منظومه شمسی، نام نزدیکترین سیاره به خورشید در منظومه شمسی که نماد نویسندگی و سخن سرایی است

مترادف و متضاد

mercury (اسم)
تیر، پیک، پیغام بر، عطارد، جیوه، سیماب، دزد ماهر، یکی از خدایان یونان قدیم

evening star (اسم)
زهره، عطارد

۱. تیر
۲. سنبلالطیب


فرهنگ فارسی

نزدیک‌ترین سیاره به خورشید، و دومین سیاره ازلحاظ کوچکی در منظومۀ شمسی که به دلیل نزدیکی به خورشید، کمتر در آسمان دیده می‌شود متـ . تیر 3


یا تیر کوچکترین سیاره منظومه شمسی است قطر آن ۳٠۳٠ میل و ۱/۵ برابر ماه میباشد. عینا عملی را که ماه نسبت بزمین انجام میدهد عطارد با خورشید میکند . دوری آن از خورشید ۳۶٠٠٠٠٠٠ میل میباشداز آنجا که این ستاره بسیار کوچک است در حرکت انتقالیش بدور خورشید فقط یکبار بدور خود میچرخد . مدت حرکت انتقالی آن ۸۸ روز است . همیشه یک طرف ستاره مذکور بطرف خورشید است و یکسال و یکروز آن با هم مساوی هستند . سمتی که بطرف خورشید است بسیار داغ است بطوریکه سرب و قلع آن بصورت مذاب میباشد . سمت دیگر آن بسیار سرداست بطوریکه ۲٠٠ الی ۳٠٠ درجه زیر صفر فارنهایت است.این ستاره دارای اتمسفر یا هوای محاطی نیست و بدین جهت قابل سکونت نمیباشد . عطارد در نزد یونانیان رب النوع سخنوری و بازرگانی بوده است توضیح قدما عطارد را سیاره ای میدانستند که در فلک دوم - فلک عطارد - قرار داشت دبیر فلک .
۱ - نام گونهای سنبلالطیب سنبل اقلیطی ۲ - عطری که از سنبل اقلیطی به دست آید . ۳ - جوشانده سنبل اقلیطی که در طب قدیم مصرف می شده . ۵ - جمست .
ابن محمد حاسب و منجم اوراست : کتاب الجفر الهندی کتاب العمل الاسطرلاب کتاب العمل بذات الحلق کتاب ترکیب الافلاک کتاب المرایا المحرقه

فرهنگ معین

(عُ رُ یا رِ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - تیر، کوچک ترین سیارة منظومه شمسی و نزدیک ترین سیاره به خورشید. ۲ - در اساطیر یونان ، رب النّوع نویسندگی . ۳ - در ادب فارسی دبیر فلک است .

لغت نامه دهخدا

عطارد. [ ع ُ رِ ] (اِخ ) ابن بکر. تابعی است . رجوع به ابوالعشراء شود.


عطارد. [ ع ُ رِ ] ( اِخ ) ستاره ای است از ستاره های خنس در آسمان دوم. ( منتهی الارب ). ستاره ای است از خنس در آسمان ششم. و آن هم به صورت منصرف و هم غیرمنصرف بکار رفته است. ( از اقرب الموارد ). ستاره ای معروف که بر فلک دوم تابد و آن را دبیر فلک گویند. علم و عقل بدو تعلق دارد. و شرف او در سنبله و وبال او در قوس. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). نام ستاره ای است از سیارات که اورا دبیر فلک و تیر فلک گویند و جای او در دوم آسمان است. ( دهار ). ستاره ای است از کواکب سبعه سیاره ، معنای آن «نافذ در امور» می باشد، لذا دبیر و کاتب را بدان نامیده اند. و آن در فلک دوم است پس از فلک قمر. و دور قرص آن 720 میل است. عطارد یک بیست ودوم زمین است. ( از صبح الاعشی ). اولین سیاره شمسی است و بیست بار از زمین کوچکتر است و دوری آن از خورشید 85 میلیون کیلومتر و مدت مدار آن گرد خورشید 88 شبانه روز و مدت دوره محوری آن 24 ساعت و پنج دقیقه است و آن از سیارات داخله است و خانه و بیت او دو برج جوزا و سنبله است و شرف آن در پانزدهمین درجه سنبله است. آن را ذوجسدین نیز نامند و بلاد روم بدان منسوب است و در علم احکام نجوم ، رب روز چهارشنبه است. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). خدای موهومی بت پرستان قدیم و قاصد ملأ اعلی و خدائی که همواره معاون علم و تجارت بود و یونانیان وی را هرمیس ، یعنی مفسر اراده خدایان می نامیدند. ( از قاموس کتاب مقدس ). عطارد به موجب افسانه ٔیونانی پیامبر یا قاصد خدایان و حامی قاصدان و بازرگانان بوده است. تیر. زادوس. زادوش. زاودش. ( ناظم الاطباء ). کوچکترین سیاره منظومه شمسی است. قطر آن 3030 میل و یک برابر ونیم ماه می باشد. عین عملی را که ماه نسبت به زمین انجام می دهد عطارد با خورشید می کند.دوری آن از خورشید 36 میلیون میل است. از آنجا که این ستاره بسیار کوچک است در حرکت انتقالیش به دور خورشید فقط یک بار به دور خود می چرخد. مدت حرکت انتقالی آن 88 روز است. همیشه یک طرف ستاره مذکور به طرف خورشید است و یک سال و یک روز آن با هم مساوی هستند.سمتی که به طرف خورشید است بسیار داغ است بطوری که سرب و قلع آن به صورت مذاب می باشد. سمت دیگر آن بسیار سرد است بطوری که 200 الی 300 درجه زیر صفر فارنهایت است. این ستاره دارای اتمسفر یا هوای محاطی نیست و بدین جهت قابل سکونت نمی باشد. عطارد در نزد یونانیان رب النوع سخنوری و بازرگانی بوده است. و قدما عطارد را سیاره ای می دانستند که در فلک دوم ( فلک عطارد ) قرار داشت و آن را دبیر فلک می نامیدند. ( از فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به التفهیم ص 130 شود :

عطارد. [ ع ُ رِ] (اِخ ) ابن محمد. حاسب و منجم . او راست : کتاب الجفر الهندی . العمل بالاسطرلاب . العمل بذات الحلق . ترکیب الافلاک . المرایا المحرقة. (از الفهرست ابن الندیم ).


عطارد. [ ع ُ رِ ] (اِخ ) ابن حاجب بن زراره ٔ تمیمی . وی خطیب و از بزرگان بنی تمیم بود. گویند در عهد جاهلیت او بنزد کسری رفت و کمان پدر خویش را از وی خواست . کسری آن کمان را به وی باز پس داد و حله ای از دیبا بر وی پوشاند. پس از ظهور اسلام به سال نهم هجرت به پیغمبر اسلام (ص )گروید و خطیب وی گشت و پیغمبر (ص ) او را بر صدقات بنی تمیم گماشت . پس از وفات پیامبر عطارد مرتد شد و به سجاح گروید و پس از اندکی دیگر بار اسلام آورد و در حدود سال 20 هَ . ق . درگذشت . (از الاعلام زرکلی به نقل از الاصابة و البیان و التبیین و الاَّمدی ). و رجوع به منتهی الارب شود.


عطارد. [ ع ُ رِ ] (اِخ ) ابن عوف بن کعب . جدی است جاهلی از تمیم از عدنانیه . وکرب بن صفوان و بکیربن وساج از نسل او بشمار آیند. (از الاعلام زرکلی به نقل از جمهرة الانساب و اللباب ).


عطارد. [ ع ُ رِ ] (اِخ ) ابن قُرّان از بنی صدی بن مالک . شاعری نیکوپرداز و اندک شعر بود و از صعالیک بشمار می رفت . وی مدتی در نجران و حجر زندانی بود و اشعاری در این مورد دارد. عطارد معاصر جریر بود و آن دو یکدیگر را هجو کرده اند. وی در حدود سال 100 هَ . ق . درگذشته است . (از الاعلام زرکلی از المرزبانی و سمط اللالی ).


عطارد. [ ع ُ رِ ] (ع اِ) نام دوائی که آن را سنبل رومی گویند. (غیاث اللغات ). و آن بیخی باشد به رنگ شبیه مامیران و به شکل مانند عصارون . (آنندراج ). سنبل رومی است ، و آن بیخی باشد به رنگ شبیه مامیران و به شکل مانند اسارون . (برهان قاطع). سنبل رومی . (مخزن الادویة) (تذکره ٔ ضریر انطاکی ). نوعی سنبل الطیب . سنبل اقلیطی . || عطری که از سنبل اقلیطی به دست آید. || جوشانده ٔ سنبل اقلیطی که در طب قدیم مصرف می شد. (فرهنگ فارسی معین ). || به اصطلاح کیمیاگران ، جمست است که یکی از فلزات باشد. (از غیاث اللغات ) (آنندراج ). به لغت اکسیریان ، روح توتیا است و بعضی زیبق را به این اسم می خوانند. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). در اصطلاح کیمیاگران کنایه از خارصینی است . (از مفاتیح العلوم خوارزمی ). به اصطلاح اهل صنعت زیبق است به اعتبار مناسبت طبیعت آن به طبیعت عطارد،که با هر کوکبی به مناسبت آن تأثیر می نماید و همچنین زیبق با هر فلزی و دوائی به مناسبت آن تأثیر می کند. (مخزن الادویه ). سیماب . جیوه . (یادداشت مرحوم دهخدا). جمست . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به جمست شود.


عطارد. [ ع ُ رِ ] (اِخ ) ستاره ای است از ستاره های خنس در آسمان دوم . (منتهی الارب ). ستاره ای است از خنس در آسمان ششم . و آن هم به صورت منصرف و هم غیرمنصرف بکار رفته است . (از اقرب الموارد). ستاره ای معروف که بر فلک دوم تابد و آن را دبیر فلک گویند. علم و عقل بدو تعلق دارد. و شرف او در سنبله و وبال او در قوس . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). نام ستاره ای است از سیارات که اورا دبیر فلک و تیر فلک گویند و جای او در دوم آسمان است . (دهار). ستاره ای است از کواکب سبعه ٔ سیاره ، معنای آن «نافذ در امور» می باشد، لذا دبیر و کاتب را بدان نامیده اند. و آن در فلک دوم است پس از فلک قمر. و دور قرص آن 720 میل است . عطارد یک بیست ودوم زمین است . (از صبح الاعشی ). اولین سیاره ٔ شمسی است و بیست بار از زمین کوچکتر است و دوری آن از خورشید 85 میلیون کیلومتر و مدت مدار آن گرد خورشید 88 شبانه روز و مدت دوره ٔ محوری آن 24 ساعت و پنج دقیقه است و آن از سیارات داخله است و خانه و بیت او دو برج جوزا و سنبله است و شرف آن در پانزدهمین درجه ٔ سنبله است . آن را ذوجسدین نیز نامند و بلاد روم بدان منسوب است و در علم احکام نجوم ، رب روز چهارشنبه است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). خدای موهومی بت پرستان قدیم و قاصد ملأ اعلی و خدائی که همواره معاون علم و تجارت بود و یونانیان وی را هرمیس ، یعنی مفسر اراده ٔ خدایان می نامیدند. (از قاموس کتاب مقدس ). عطارد به موجب افسانه ٔیونانی پیامبر یا قاصد خدایان و حامی قاصدان و بازرگانان بوده است . تیر. زادوس . زادوش . زاودش . (ناظم الاطباء). کوچکترین سیاره ٔ منظومه شمسی است . قطر آن 3030 میل و یک برابر ونیم ماه می باشد. عین عملی را که ماه نسبت به زمین انجام می دهد عطارد با خورشید می کند.دوری آن از خورشید 36 میلیون میل است . از آنجا که این ستاره بسیار کوچک است در حرکت انتقالیش به دور خورشید فقط یک بار به دور خود می چرخد. مدت حرکت انتقالی آن 88 روز است . همیشه یک طرف ستاره ٔ مذکور به طرف خورشید است و یک سال و یک روز آن با هم مساوی هستند.سمتی که به طرف خورشید است بسیار داغ است بطوری که سرب و قلع آن به صورت مذاب می باشد. سمت دیگر آن بسیار سرد است بطوری که 200 الی 300 درجه زیر صفر فارنهایت است . این ستاره دارای اتمسفر یا هوای محاطی نیست و بدین جهت قابل سکونت نمی باشد. عطارد در نزد یونانیان رب النوع سخنوری و بازرگانی بوده است . و قدما عطارد را سیاره ای می دانستند که در فلک دوم (فلک عطارد) قرار داشت و آن را دبیر فلک می نامیدند. (از فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به التفهیم ص 130 شود :
همان تیر و کیوان برابر شده ست
عطارد به برج دو پیکر شده ست .

فردوسی .


تو آسمانی و هنر تو عطارد است
و آن بی قرین لقای تو چون ماه آسمان .

منوچهری .


سیماب دختر است عطارد را
کیوان چو مادر است و سُرُب دختر.

ناصرخسرو.


دبیری ورای وزیری است یعنی
عطارد ورای قمر یافت مأوی .

خاقانی .


جوزا گریست خون که عطارد ببست نطق
عنقا بریخت پر که سلیمان گذاشت تخت .

خاقانی .


مرا اگر تو ندانی عطاردم داند
که من کیم ز سر کلک من چه کار آید.

خاقانی .


عطارد تلمیذ افادت او بود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 255).
عطارد را قلم مسمار کردی
پرند زهره برتن خار کردی .

نظامی .


ثریا بر ندیمی خاص گشته
عطارد بر افق رقاص گشته .

نظامی .


عطارد کرده زاول خط جوزا
سوی مریخ شیرافکن تماشا.

نظامی .


چرخ گردان را قضا گمره کند
صد عطارد را قضا ابله کند.

مولوی .


عطارد مشتری باید متاع آسمانی را.

مولوی .


- عطاردحشمت ؛ دارای حشمت و جاه و جلال بسیار. به حشمت عطارد : ناهید بهجت سپهر احتشام عطارد حشمت بهرام انتقام . (حبیب السیر چ طهران ج 3 ص 1).
- عطاردضمیر ؛ تیزفهم : مشتری رأی عطاردضمیر. (حبیب السیر چ طهران ج 3 جزوه 4 ص 322).
- عطاردفطنه ؛ زیرک و بافراست و تیزفهم . (ناظم الاطباء).

فرهنگ عمید

نزدیک ترین سیاره به خورشید و کوچک ترین آن ها، تیر.

دانشنامه عمومی

عطارد یا تیر کوچک ترین و نزدیک ترین سیاره به خورشید در منظومهٔ شمسی است. تلفظ درست نام عربی آن عُطارِد است اما در تداول عامه فارسی زبانان عَطارُد رایج تر است.سطح رو به خورشیدِ سیارهٔ عطارد، به دلیل نزدیکی به خورشید، بسیار داغ است و رویهٔ پشت به خورشید آن نیز بسیار سرد است.
جوّ عطارد
سیارهٔ عطارد کوچک ترین سیارهٔ منظومهٔ شمسی است و قمری ندارد. عطارد از نظر میدان جاذبه، تقریباً قفل شده است، به این معنا که حرکت وضعی آن در منظومهٔ شمسی بی همتاست. عطارد، به ازای هر دو باری که به دور خورشید می گردد، دقیقاً سه بار به دور خود می چرخد (نسبت حرکت وضعی به حرکت انتقالی ۳ به ۲)؛ با در نظرگرفتن سرعت حرکت انتقالی سیاره تیر، و جهت و سرعت حرکت وضعی نسبت به آن، یک روز کامل در سیاره تیر حدود ۲۴۳ روز زمینی(۵۸۳۲ساعت) طول می کشد. با وجود اندازهٔ کوچک، سیارهٔ عطارد از میدان مغناطیسی نسبتاً نیرومندی برخوردار است؛ شدت میدان مغناطیسی این سیاره حدود یک صدم زمین است. این سیاره، نهمین جسم منظومهٔ شمسی از نظر جرم می باشد.
عطارد همچنین تندروترین سیارهٔ منظومهٔ شمسی است که با سرعتی حدود ۴۸ کیلومتر بر ثانیه، هر ۸۸ روز یک بار خورشید را دور می زند. از این رو سیاره ای گریزپاست که دیدنش آسان نیست و به همین دلیل است که شاید، ایرانیان باستان آن را «تیر» نامیده و در یونان «مرکوری» یا «پیک خدایان» لقبش داده بودند.
دهانه های برخوردی سیاره عطارد به نام نویسندگان و هنرمندان مشهور جهان نامیده شده اند که در میان آن ها نام شاعران مختلف ایرانی نیز دیده می شود ازجمله: دهانه فردوسی، دهانه نظامی، دهانه رودکی، و دهانه نوایی. یکی از دشت های بزرگ عطارد به نام هامونه تیر نیز نام فارسی این سیاره را بر خود دارد.

دانشنامه آزاد فارسی

عُطارِد (Mercury)
عُطارِد
(یا: تیر؛ در فارسی نیز عَطارُد) در اخترشناسی، نزدیک ترین سیاره به خورشید، با جرمی برابر با۰.۰۵۶ جرم زمین. دمای روبه خورشید آن به حدود ۴۰۰ درجۀ سلسیوس می رسد، اما دمای بخش «شب» آن تا ۱۷۰- درجۀ سلسیوس اُفت می کند. میانگین فاصله آن از خورشید ۵۸میلیون کیلومتر، قطر استوایی آن ۴,۸۸۰ کیلومتر، تناوب چرخش محوری آن ۵۹ روز زمینی، و سال آن برابر حدود ۸۸ روز زمینی است. جرم اندک و دمای زیادِ روز و طولانی بودن آن، نگهداری جوّ را برای این سیاره غیرممکن ساخته است. سطح آن از سنگ های سیلیکاتی، و بیشتر از روانه های گدازه تشکیل شده است. کاوشگر فضایی مارینر ۱۰، متعلق به ایالات متحده، در ۱۹۷۴ نشان داد که سطح عطارِد براثر برخورد شهاب سنگ حفره حفره شده است. این سیاره قمر ندارد. در ۱۹۹۹، ناسا مأموریت ۲۸۶میلیون دلاری فرستادن فضاپیمای مسنجر را به مداری بر گرد عطارِد در ۲۰۰۸ (پرتاب در ۲۰۰۴) تصویب کرد تا از سطح سیاره عکس برداری، ترکیب جوّی آن را، در صورت وجود، تجزیه و تحلیل، و از میدان مغناطیسی آن نیز نقشه برداری کند. بزرگ ترین ویژگی عطارِد حفرۀ کالوریس بیسین (حوضۀ گرماها) با پهنای ۱,۴۰۰ کیلومتر است. همچنین، پرتگاهی به درازای چندصد کیلومتر دارد که بیش از چهار کیلومتر عمق دارد و تصور می شود براثر سردشدن سیاره در چند میلیارد سال پیش شکل گرفته باشد. در درون عطارِد هسته ای آهنی به قطر سه چهارم قطر سیاره قرار دارد که میدانی مغناطیسی با قدرت یک درصد میدان مغناطیسی زمین ایجاد می کند.

فرهنگستان زبان و ادب

{Mercury} [نجوم] نزدیک ترین سیاره به خورشید، و دومین سیاره ازلحاظ کوچکی در منظومۀ شمسی که به دلیل نزدیکی به خورشید، کمتر در آسمان دیده می شود متـ . تیر 3

جدول کلمات

تیر

پیشنهاد کاربران

تیر.
برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون استخراج کلمه ی آشنا از دل یک کلمه و بعد تصور ذهنی و داستان سازی استفاده برد مثلا عطار کلمه ی آشنای درون عطارد، حال نوبت ارتباط برقرار کردن بین این کلمه و تیر است.
عطار توسط مغولان کشته شد چگونه؟ احتمالا با تیر.

اختر/ستارهٔ جوزا

ندیم الشمس یا ندیمةالشمس

سیاره الکاتب

پوانت او اوتارد کبک
پوانت - او - اوتارد ( به فرانسوی: Pointe - aux - Outardes ) روستایی در منطقه شهری مانیکواگان ناحیه کوت - نور در استان کبک کانادا است. در سرشماری سال ۲۰۱۱ این روستا ۱٬۳۸۹ نفر جمعیت داشته است و مساحت آن ۷۱٫۵۶ کیلومتر مربع است.
فهرست مناطق مسکونی استان کبک. . . . . . . سرخپوستان صاحبان اصلی امریکا تورک بودند. مثل چاپار ایل. میشه گان ( میشه قان= باغ میشه یکی از محله های تبریز. مئشه =جنگل. . قان=باغ ) . . . . عطارد عربی نیست. تورکی است. باید بصورت اوتارد نوشته شود.

مرکوری

Mercury
سیاره تیر یا عطارد نزدیک ترین سیاره به خورشید که از سیاره های درونی است


کلمات دیگر: