مترادف سیاره : ستاره، کوکب، کاروان، قافله
برابر پارسی : اباختر، جنبنده، گویال، هَرباسپ، ستاره ی گردان
پيونديست بمعني خود و وابسته بخود و خودکار() خودرو , ماشين سواري , خودرو , اتومبيل , ماشين متحرک خودکار , ماشين خودرو , اتومبيل راندن , اتومبيل سوار شدن , واگن , اطاق راه اهن , هفت ستاره دب اکبر , اطاق اسانسور
(تلفظ: sayyāre) (عربی) (در نجوم) هر جرم آسمانی که در منظومهای به دور ستارهای میگردد ، به ویژه هر یک از نُه جِرم آسمانیِ غیر نورانی و بزرگ که به دور خورشید میگردند ؛ (در قدیم) کاروان ، قافله.
ستاره، کوکب
کاروان، قافله
۱. ستاره، کوکب
۲. کاروان، قافله
(س رِ) (اِ.)گاورس ؛ گیاهی است خودرو شبیه جو که در کشتزار گندم می روید.
(سَ یّ رَ یا رِ) [ ع . ] (اِ.) قمر، اجرامی که به دور ستارگان می چرخند.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 165).
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 690).
؟ (از کشاف اصطلاحات الفنون ).
ناصرخسرو.
مسعودسعد.
نظامی .
نظامی .
نظامی .
کمال الدین اسماعیل .
سعدی .
۱. (نجوم) هر جرم آسمانی که در مداری بیضیشکل میچرخد، از خود روشنایی ندارند و از ستارۀ خود کسب نور میکند. Δ سیاراتی که به دور خورشید میگردند بهترتیب فاصلۀ از خورشید عبارتند از عطارد (تیر)، زهره (ناهید)، زمین، مریخ (بهرام)، مشتری (برجیس)، زحل (کیوان)، اورانوس، نپتون و پلوتون.
۲. [قدیمی] = سَیار
۳. [قدیمی] کاروان؛ قافله.
(پهلوی) گَد، گَدُک.
جنبنده، هرباسپ
سنگ چین دور زمین یا باغ