کلمه جو
صفحه اصلی

سربند

فارسی به انگلیسی

coronet, headband, head-band, fillet

head-band, fillet


coronet, headband


مترادف و متضاد

anadem (اسم)
تاج گل، گردن بند، حلقه گل، سربند، گیس بند، طوق

fillet (اسم)
سربند، گیس بند، نوار، قیطان، پشت مازو، تذهیب کاری کردن، گچ بری، اهن تنکه یا تسمه اهن

snood (اسم)
سربند، گیسوبند

filet (اسم)
سربند، گیس بند، نوار، قیطان، فیله، توری دارای اشکال مربع، پشت مازو، تذهیب کاری کردن، گچ بری، اهن تنکه یا تسمه اهن

bandana (اسم)
دستمال گلدار، سر بند

فرهنگ فارسی

نخی ساده یا جفت‌رشته و موم‌اندود که برای جلوگیری از باز شدن رشته‌های طناب از یکدیگر به دور سر طناب می‌بندند


۱ - پارچه ای که به سر بندند دستار . ۲ - سر چوپان ( در قسمتهای مرکزی ایران )
ده بخش نمین شهرستان اردبیل دارای ۲۱٠ تن سکنه است آب از رودخانه قره سو و محصول آن غلات است .
دهی است جزو دهستان فراهان بالابخش فرمهین شهرستان اراک در ۱۵ کیلومتری شرقی فرمهین کوهستانی سردسیر و ۴۸۲ تن سکنه دارد .

فرهنگ معین

( ~ . بَ ) (اِمر. ) ۱ - روسری زنان . ۲ - شال و دستار مردانه . ۳ - آن چه سر را با آن ببندند.

لغت نامه دهخدا

سربند. [ س َ ب َ ] ( اِ مرکب ) پنبه یا جامه و یا چوبی که بر دهانه شیشه فروبرند تا مظروف از ریختن و تباهی مصون ماند. آنچه بر سرظرفی چرمین یا از شیشه و غیره بندند از جامه و چرم و غیره. ( یادداشت مؤلف ). || اختیار ( ؟ ) وآگاهی راز. || کوچه بند. ( غیاث ) ( آنندراج ). || عصابه که زنان بر سر بندند. ( آنندراج ). عصابه. ( ربنجنی ) ( دهار ). مِعْصَب. ( ملخص اللغات حسن خطیب ). تاج. ( یادداشت مؤلف ). عمامه :
یکی خوب سربند پیکر بزر
بیابد از این رنج فرجام بر.
فردوسی.
یکی شاره سربند پیش آورید
همه تار و پود اندر او ناپدید.
فردوسی.
زپور بهو چون شنید آگهی
فرستاد سربند و مهر شهی.
اسدی.
افتاد چنانکه دانه از کشت
سربند قصب به رخ فروهشت.
نظامی.
گر او را دعوی صاحب کلاهی است
مرا نیز از قصب سربندشاهی است.
نظامی.
دامک و سربند بگویم که چیست
نام یکی آفت و دیگر بلا.
نظام قاری ( دیوان البسه ص 107 ).

سربند. [ س َ ب َ ] ( اِخ ) ده بخش نمین شهرستان اردبیل. دارای 210 تن سکنه است. آب از رودخانه قره سو و محصول آن غلات است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

سربند. [ س َ ب َ ] (اِ مرکب ) پنبه یا جامه و یا چوبی که بر دهانه ٔ شیشه فروبرند تا مظروف از ریختن و تباهی مصون ماند. آنچه بر سرظرفی چرمین یا از شیشه و غیره بندند از جامه و چرم و غیره . (یادداشت مؤلف ). || اختیار (؟) وآگاهی راز. || کوچه بند. (غیاث ) (آنندراج ). || عصابه که زنان بر سر بندند. (آنندراج ). عصابه . (ربنجنی ) (دهار). مِعْصَب . (ملخص اللغات حسن خطیب ). تاج . (یادداشت مؤلف ). عمامه :
یکی خوب سربند پیکر بزر
بیابد از این رنج فرجام بر.

فردوسی .


یکی شاره سربند پیش آورید
همه تار و پود اندر او ناپدید.

فردوسی .


زپور بهو چون شنید آگهی
فرستاد سربند و مهر شهی .

اسدی .


افتاد چنانکه دانه از کشت
سربند قصب به رخ فروهشت .

نظامی .


گر او را دعوی صاحب کلاهی است
مرا نیز از قصب سربندشاهی است .

نظامی .


دامک و سربند بگویم که چیست
نام یکی آفت و دیگر بلا.

نظام قاری (دیوان البسه ص 107).



سربند. [ س َ ب َ ] (اِخ ) ده بخش نمین شهرستان اردبیل . دارای 210 تن سکنه است . آب از رودخانه ٔ قره سو و محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).


فرهنگ عمید

۱. آنچه به سر ببندند.
۲. روسری زنان.
۳. شال و دستار که مردان به سر ببندند.
۴. آنچه با آن سر چیزی را ببندند.
۵. [عامیانه، مجاز] موقع، هنگام.

دانشنامه عمومی

سربند ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
سربند (نمین)
سربند (بندرعباس)
سربند (رودان)
سربند (جیرفت)
سربند کسور
سربند (دزفول)
سربند پایین
سربند (تفرش)
بخش سربند
سربند (جماعت)
ناحیه سربند
سربندپرانگی
سربندده دی
سر بند (خاش). سر بند (خاش)، روستایی از توابع بخش نوک آباد شهرستان خاش در استان سیستان و بلوچستان ایران است.
فهرست روستاهای ایران
این روستا در دهستان اسکل آباد قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۴۷ نفر (۱۰خانوار) بوده است.

دانشنامه آزاد فارسی

سَربَنْد
نواری از چرم یا پارچه یا نوعی فلز، تاحدود پنج سانتی متر، که به دور سر می بندند و گاه دنبالۀ آن در پشت سر تا گردن می رسد. سربندها، بسته به طبقات مختلف جامعه، متفاوت از هم بودند. در دورۀ مادها و هخامنشیان نگهبانان سلطنتی سربندی ساده و پیچیده، عیلامی ها نوارهای حلقوی باریک و سواره نظام نواری ساده به دور سر خود می بستند. زنان هخامنشی سربندی از پارچه ای لَخْت و بلند به همراه دیهیم به سر می گذاشتند. گاه این نوار را بر روی کلاه می بستند و مزیّن به انواع سنگ های قیمتی بود، چنانچه در سکه های پارتی به جا مانده بر سر اردوان چهارم، فرهاد چهارم و مهرداد اشکانی دوم دیده می شود. در نقاشی های دیواری و سفالینه های جلادار در مصر فاطمی، زنان ایرانی سربندهایی به اقتباس از تاج های سلطنتی ساسانی به سر دارند. سربند امروزه نیز به کار می رود، ازجمله در میان زنان تاجیکستان در درواز و پامیر، بخارا، زنان کرد کرمانشاه و بلوچ ایران، زنان شاهسون و اُشنویه، زنان ترکمن، گیلان و مازندران و قشقایی.

سربند (موسیقی). سَربَنْد (موسیقی)
در موسیقی قدیم ایران قسمتی از آهنگی موسوم به پیشرو. پیشرو آهنگی بدون کلام بوده است و بیوت (خانه ها یا جمله ها) بیش از سه تا داشته که بسته به میل آهنگ ساز متغیر بوده است و آخر هر بیت (جمله) یک شکل مکرر می شد که آن شکل (موتیف، فیگور) مکرر را سربند پیشرو می گفتند.

فرهنگستان زبان و ادب

{whipping , whipping twine} [حمل ونقل دریایی] نخی ساده یا جفت رشته و موم اندود که برای جلوگیری از باز شدن رشته های طناب از یکدیگر به دور سر طناب می بندند

گویش مازنی

/sarband/ پارچه ای بلند و مستطیل شکل که زنان پس از بستن روسری به دور سر خود می پچیند: به گونه ای که بخشی از پیشانی در زیر آن پنهان شود
/sar band/ نخی که برای بستن کیسه به کار رود - محل اولین انشعاب آب در مزرعه ۳سرگرم ۴ابتدای آوازاز متعلقات آوازی موسیقی شرق مازندران

پارچه ای بلند و مستطیل شکل که زنان پس از بستن روسری به دور ...


واژه نامه بختیاریکا

دستمال؛ روسری
وسیله ارتباط دار و گله در گاوآهن
میزر

پیشنهاد کاربران

فردی است که چوپانان را راهنمایی میکند در تمام کارهای دامداری.

چفیه، چپیه

روسری

از آن سربند: از آن زمان تا کنون
ریشهٔ لغوی: از آن سرِ بند ( تا این سرِ بند )


کلمات دیگر: