کلمه جو
صفحه اصلی

زنبورک

فارسی به انگلیسی

falconet, jews-harp, mortar

jew's-harp


falcon, falconet


فرهنگ فارسی

نوعی توپ کوچک که درقدیم روی شترمیبستند، پیکان
( اسم ) ۱ - زنبور کوچک . ۲ - نوعی توپ کوچک که آنرا به شتر میبستند . ۳ - کمانی آهنین و نوک تیز زنبرک زنبوره . ۴ - آلتی است در ساعت که چرخهای آن را به کار اندازند زنبرک . ۵ - زنبوره .

نوعی ساز زهی به شکل چنگ کوچک که به دهان می‌گیرند


نوعی سلاح آتشین قدیمی


ساز فلزی یا چوبی با بدنه‌ای نعل‌شکل و زبانه‌ای که یک سر آن به وسط انحنای ساز وصل میشود


فرهنگ معین

(زَ رَ ) (اِمصغ . )۱ - زنبور کوچک . ۲ - نوعی توپ کوچک که در زمان صفویه و قاجاریه به شتر می بستند. ۳ - کمانی آهنین و نوک تیز.

لغت نامه دهخدا

زنبورک . [ زَم ْ رَ ] (اِ مصغر) تصغیر زنبور است . (برهان ). مصغر زنبور. (ناظم الاطباء). زنبور کوچک . (فرهنگ فارسی معین ). زنبور خرد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || در ترکی ، بندوق کلان که بر شتر نهاده برند.(غیاث ). توپ کوچک را گویند. (برهان ). زنبوره . توپ کوچک و تفنگ بزرگ بمانند تفنگ و باروت و گلوله پرکرده آتش زنند و آن معروف است . (آنندراج ). نوعی از توپ کوچک که آن را بر شتر حمل میکنند. (ناظم الاطباء). اصطلاح نظامیان قدیم ، نوعی توپ کوچک که آنرا بر شتر می بستند، در دوران صفویه و قاجاریه . (از فرهنگ فارسی معین ). نوعی تفنگ کوتاه یا توپ کوچکی که در ایران جهاز شتر استوار می کردند و زنبورک چی در عقب آن نشستی و هم بر شتر آنرا آتش میدادند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). آنگاه که سلاحهای آتشین کشف گردید، این نام (زنبورک ، کمان ) به نوعی توپ کوچک قابل حمل اطلاق گردید و آن را بر پشت شتر قرار می دادند و بکار می بردند. (از دزی ج 1 ص 605) :
بر سپاه مخالفت هر روز
می زند دست فتنه زنبورک .

علی خراسانی (از آنندراج ).


- زنبورک چی ؛ آنکه زنبورک انداختی . سربازی که زنبورک را آتش میداد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
- زنبورک چی باشی ؛ رئیس صنف زنبورک چیان فرمانده دسته زنبورک چیان . (یادداشت ایضاً).
- زنبورکخانه ؛ محلی که زنبورک ها را در آن نگاهداری می کردند. (فرهنگ فارسی معین ). اداره ٔ زنبورک و زنبورکچیان . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : تیمورشاه با سرداران قزلباشیه دهنه ٔ دربند را گرفته توپخانه را بطرف دست راست و زنبورک خانه در طرف چپ نگاهداشته ... (ابوالحسن گلستانه ، یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
- گود زنبورکخانه ؛ محله ای به تهران . (یادداشت ایضاً). از محله های سابق جنوب شهر تهران .
|| نوعی از اسلحه باشد سر آن به غایت تیز. (برهان ). نوعی از پیکان سرتیز را گویند. (آنندراج ). کمانی آهنین و نوک تیز. (فرهنگ فارسی معین ). کمان فولادی ... در نزد تاریخ نویسان بطریق های اسکندریه زنبورک تیری به کلفتی انگشت بزرگ و بطول یک ارش و دارای چهار رویه و انتهای آن آهنین بود و برای اینکه بطور مطمئن جهد بر آن پرهایی استوار می کردند و این تیر بسیار ثاقب بود و گاه که دو نفر که پشت سر یکدیگر قرار داشته به یک تیر ازاین ، آن دو نفر دوخته می شدند. این تیر حتی از جوشن نظامیان عبور می کرد و به زمین می افتاد و گاهی هم در سنگهای دیوار فرومی رفت ... (از دزی ج 1 ص 605) :
ز تیراندازی زنبورک از دور
مشبک سینه ها چون خان زنبور.

امیرخسرو (از آنندراج ).


|| گویند سازی است معروف . (آنندراج ). زنبوره . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به زنبوره شود. || (اصطلاح بنایان ) کبوترخان حمام . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).

زنبورک. [ زَم ْ رَ ] ( اِ مصغر ) تصغیر زنبور است. ( برهان ). مصغر زنبور. ( ناظم الاطباء ). زنبور کوچک. ( فرهنگ فارسی معین ). زنبور خرد. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). || در ترکی ، بندوق کلان که بر شتر نهاده برند.( غیاث ). توپ کوچک را گویند. ( برهان ). زنبوره. توپ کوچک و تفنگ بزرگ بمانند تفنگ و باروت و گلوله پرکرده آتش زنند و آن معروف است. ( آنندراج ). نوعی از توپ کوچک که آن را بر شتر حمل میکنند. ( ناظم الاطباء ). اصطلاح نظامیان قدیم ، نوعی توپ کوچک که آنرا بر شتر می بستند، در دوران صفویه و قاجاریه. ( از فرهنگ فارسی معین ). نوعی تفنگ کوتاه یا توپ کوچکی که در ایران جهاز شتر استوار می کردند و زنبورک چی در عقب آن نشستی و هم بر شتر آنرا آتش میدادند. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). آنگاه که سلاحهای آتشین کشف گردید، این نام ( زنبورک ، کمان ) به نوعی توپ کوچک قابل حمل اطلاق گردید و آن را بر پشت شتر قرار می دادند و بکار می بردند. ( از دزی ج 1 ص 605 ) :
بر سپاه مخالفت هر روز
می زند دست فتنه زنبورک.
علی خراسانی ( از آنندراج ).
- زنبورک چی ؛ آنکه زنبورک انداختی. سربازی که زنبورک را آتش میداد. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
- زنبورک چی باشی ؛ رئیس صنف زنبورک چیان فرمانده دسته زنبورک چیان. ( یادداشت ایضاً ).
- زنبورکخانه ؛ محلی که زنبورک ها را در آن نگاهداری می کردند. ( فرهنگ فارسی معین ). اداره زنبورک و زنبورکچیان. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) : تیمورشاه با سرداران قزلباشیه دهنه دربند را گرفته توپخانه را بطرف دست راست و زنبورک خانه در طرف چپ نگاهداشته... ( ابوالحسن گلستانه ، یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
- گود زنبورکخانه ؛ محله ای به تهران. ( یادداشت ایضاً ). از محله های سابق جنوب شهر تهران.
|| نوعی از اسلحه باشد سر آن به غایت تیز. ( برهان ). نوعی از پیکان سرتیز را گویند. ( آنندراج ). کمانی آهنین و نوک تیز. ( فرهنگ فارسی معین ). کمان فولادی ... در نزد تاریخ نویسان بطریق های اسکندریه زنبورک تیری به کلفتی انگشت بزرگ و بطول یک ارش و دارای چهار رویه و انتهای آن آهنین بود و برای اینکه بطور مطمئن جهد بر آن پرهایی استوار می کردند و این تیر بسیار ثاقب بود و گاه که دو نفر که پشت سر یکدیگر قرار داشته به یک تیر ازاین ، آن دو نفر دوخته می شدند. این تیر حتی از جوشن نظامیان عبور می کرد و به زمین می افتاد و گاهی هم در سنگهای دیوار فرومی رفت... ( از دزی ج 1 ص 605 ) :

فرهنگ عمید

۱. (موسیقی ) سازی کوچک شبیه چنگ با یک زبانۀ فلزی انعطاف پذیر که بین دندان ها یا لب ها قرار می گیرد و با زخمۀ انگشت یا کنارۀ دست به زبانه ملودی های ساده تولید می کند.
۲. (نظامی ) [منسوخ] نوعی توپ کوچک که آن را روی شتر می بستند.

دانشنامه عمومی

معانی زَنبورک:
زنبورک (ساز) یک گونه ساز دهنی است.
زنبورک (جنگ افزار) گونه ای توپ کوچک قدیمی است.
گود زنبورک خانه محله ای قدیمی در تهران بوده است.
زنبورک روستایی است در استان قم ایران.
زنبورک فیلمی ساخته فرخ غفاری است.

دانشنامه آزاد فارسی

زَنبورَک
سلاحی آتشین در قدیم، جنگ افزاری بزرگ تر از تفنگ و کوچک تر از توپ. در واقع توپی کوچک و قابل حمل بود که در آن باروت و گلوله می ریختند و با آتش زدن فتیله ای که در عقب آن قرار داشت، گلوله را به سمت هدف شلیک می کردند. حمل زنبورک به کمک شتر انجام می گرفت. زنبورک را بر جهاز شتر می بستند و زنبورکچی در پشت سلاح می نشست و در همان حال آتش می کرد. از دورۀ صفویه تا عهد قاجار سپاهیان ایران این جنگ افزار را به کار می بردند. زنبورک چیان صنفی از لشکریان ایران بودند که فرماندۀ آنان عنوان زنبورک چی باشی داشت و محل نگهداری زنبورک ها را زنبورک خانه می گفتند. زنبورک دراصل نوعی کمان فولادی با تیر و پیکانی نوک تیز و آهنین بود که برد آن گاه تا ۳۰۰ متر می رسید و در بُرد مؤثر می توانست از جوشن دشمن بگذرد و حتی دو تن را به یکدیگر بدوزد.

زنبورک (موسیقی).
زنبورک (Jew's harp)
زنبورک (Jew's harp)
زنبورک (موسیقی) (Jew's harp)ساز موسیقی تشکیل شده از یک قاب فلزی با دو چنگک که بین دندانها قرار می گیرد و زبانه ی فنرمانند آن با انگشت زخمه می خورد. واخوان حاصل از آن موجب ایجاد هم نوایی هایی در حفره ی دهان می شود. تغییرشکل داخل حفره ی دهان زیرایی این هم نوایی ها را تغییر می دهد و بدین ترتیب یک ملودی به وجود می آید.

فرهنگستان زبان و ادب

{jew's harp, gewgaw, jew's trump, jaw's harp, trump} [موسیقی] ساز فلزی یا چوبی با بدنه ای نعل شکل و زبانه ای که یک سر آن به وسط انحنای ساز وصل میشود

پیشنهاد کاربران

وجه تسمیه �زنبورک� آن است که �کلمه
زنبورک از زنبور ( زنبور عسل ) گرفته شده است چون
که در واقع وظیفه این گروه نظامی حمله به دشمن در
زمانی بود که بر اثر خستگی یا گرما و سرما از پا درآمده
بود. در چنین موقعیتی این سربازان همانند زنبورهایی
که از کندوی خود دفاع می کنند، بر دشمن حمله ور
می شدند و امان او را می بریدند. �50 اما در واقع باید گفت:
�زنبورک نوعی توپ کوچکی بود که گلوله آن در حدود
200 گرم وزن داشت و برد آن از برد تفنگ معمولی تجاوز
نمی کرد. این سلاح به وسیله ی پایه ای تعبیه شده بود که
حالتی چرخشی داشت. زنبورک را بر روی جهاز شتر قرار
می دادند. زنبورکچی شتر را هدایت می کرد و زنبورک را
پر کرده و آتش می کرد و همواره فتیله افروخته ای آماده
داشت که برای آتش زدن باروت به کار می رفت، . . . �.

ورنتن. لین: تصاویرى از ایران ( سفر کلنل ف. کُلمبارى به
دربار شاه ایران ) ، ترجمه مینا نوائى، چاپ اول، تهران 1374 ، دفتر
پژوهش هاى فرهنگى – ص 46.

سلاح استراتژیک سپاه زندیه.
توپ کوچک قابل حملی که بر پشت شتر بسته میشد و مانند تفنگ سرپُر با باروت و یک گوی آهنی به اندازه گردو مسلح میشد چون روی شتر نصب بود قابلیت جابجایی سریع داشت و همین تغییر تاکتیک سریع باعث پیروزی می گردید.
کریم خان زند به این سلاح علاقه داشت.


کلمات دیگر: