کلمه جو
صفحه اصلی

مزارع


مترادف مزارع : کشتزارها، مزرعه ها

فارسی به انگلیسی

farms


farm lessor

عربی به فارسی

کشاورز , دانشجوي دانشکده ء کشاورزي


مترادف و متضاد

کشتزارها، مزرعه‌ها


فرهنگ فارسی

کشتزارها، جمع مزرعه
( اسم ) کسی که زمین خود را بازای سهمی از محصول و بموجب عقد مزارعه بدیگری واگذار کند .
دهی از بندرعباس

فرهنگ معین

(مَ رِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ مزرعه ، کشتزارها.

لغت نامه دهخدا

مزارع . [ م َ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فین بخش مرکزی شهرستان بندرعباس ؛ در 89هزارگزی شمال بندرعباس و 5 هزارگزی غرب راه کرمان به بندرعباس ، در منطقه ٔ کوهستانی گرمسیر واقع و دارای 114 تن سکنه است . آبش از قنات ، محصولش خرما و مرکبات ، شغل مردمش زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


مزارع . [ م َ رِ ] (ع اِ) ج ِ مزرع ، به معنی جای کاشتن . (آنندراج ). ج ِ مزرعة. (دهار) (ناظم الاطباء). کشت زارها. (دهار). مزرعه ها. (ناظم الاطباء) :
از مزارعشان برآمد قحط و مرگ
از ملخهائی که می خوردند برگ .

مولوی .


|| دیه کوچک . (از آنندراج ) (از غیاث ).

مزارع . [ م ُ رِ ] (ع ص ) زراعت کننده و کشاورز. (آنندراج ) (غیاث ) (ناظم الاطباء). کشتکار. (ناظم الاطباء). برزگر. کدیور. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و اکثر مواضع دیوانی ...به معاملان از قضاة و مزارعان و ارباب داد. (تاریخ غازانی ص 259). مزارعان و معاهدان از اهل ذمت جزیه ٔ سرهای ایشان بر دو صنف بوده است . (تاریخ قم ص 112 و 113).


مزارع. [ م َ رِ ] ( ع اِ ) ج ِ مزرع ، به معنی جای کاشتن. ( آنندراج ). ج ِ مزرعة. ( دهار ) ( ناظم الاطباء ). کشت زارها. ( دهار ). مزرعه ها. ( ناظم الاطباء ) :
از مزارعشان برآمد قحط و مرگ
از ملخهائی که می خوردند برگ.
مولوی.
|| دیه کوچک. ( از آنندراج ) ( از غیاث ).

مزارع. [ م ُ رِ ] ( ع ص ) زراعت کننده و کشاورز. ( آنندراج ) ( غیاث ) ( ناظم الاطباء ). کشتکار. ( ناظم الاطباء ). برزگر. کدیور. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : و اکثر مواضع دیوانی...به معاملان از قضاة و مزارعان و ارباب داد. ( تاریخ غازانی ص 259 ). مزارعان و معاهدان از اهل ذمت جزیه سرهای ایشان بر دو صنف بوده است. ( تاریخ قم ص 112 و 113 ).

مزارع. [ م َ رِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان فین بخش مرکزی شهرستان بندرعباس ؛ در 89هزارگزی شمال بندرعباس و 5 هزارگزی غرب راه کرمان به بندرعباس ، در منطقه کوهستانی گرمسیر واقع و دارای 114 تن سکنه است. آبش از قنات ، محصولش خرما و مرکبات ، شغل مردمش زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

فرهنگ عمید

= مزرعه
۱. کشاورز.
۲. (فقه، حقوق ) کسی که زمین خود را با عقد مزارعه به دیگری واگذار می کند.

مزرعه#NAME?


۱. کشاورز.
۲. (فقه، حقوق) کسی که زمین خود را با عقد مزارعه به دیگری واگذار می‌کند.


دانشنامه عمومی



کلمات دیگر: