معنی: بی همتا، بی مانند، جالیز ( نگارش کردی
بیسان
فرهنگ اسم ها
معنی: بی همتا، بی مانند، جالیز ( نگارش کردی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
بیسان . [ ب َ ] (اِخ ) موضعی است به یمامة بین بصره و واسط و آن را میسان نیز گویند. (از مراصدالاطلاع ) (از منتهی الارب ). رجوع به مرآت البلدان ج 1 ص 336، کامل ابن اثیر ج 2 ص 211، تاریخ سیستان ص 73، مجمل التواریخ ص 272 و معرب جوالیقی و العقد الفرید ج 7 ص 284 شود.
بیسان . [ ب َ ] (اِخ ) بیت شان . شهر فلسطین قدیم بر ملتقای دره های اردن و یزرعیل . در اوایل عصر مفرغ مسکون بود (حدود 3000 - 2000 ق .م .)، و بقایای فراوان از دوره ٔ پیش از بنی اسرائیل دارد. در زمان حتی ها و در اوایل تاریخ مصر اهمیت داشت . مدتها بین کنعانیان و یهودیان متنازع فیه بود. تا آنکه سرانجام داود آن را تحت فرمان آورد و در 65 ق . م . پومپیوس آنرا گرفت و بنام سکوتوپولیس از شهرهای عمده ٔ دکاپولیس گردید. شهر کنونی بیسان در حدود 5540 تن جمعیت دارد و در اسرائیل واقع است . (از دائرة المعارف فارسی ).
بیسان . [ ب َ ] (اِخ ) دهی است به مروشاهجان . (منتهی الارب ) (از مراصد الاطلاع ).
بیسان. [ ب َ ] ( اِخ ) دهی است به مروشاهجان. ( منتهی الارب ) ( از مراصد الاطلاع ).
بیسان. [ ب َ ] ( اِخ ) دهی است در شام و از آن ده است قاضی عبدالوضیم بن علی. ( منتهی الارب ) ( از مراصد الاطلاع ).
بیسان. [ ب َ ] ( اِخ ) موضعی است به یمامة بین بصره و واسط و آن را میسان نیز گویند. ( از مراصدالاطلاع ) ( از منتهی الارب ). رجوع به مرآت البلدان ج 1 ص 336، کامل ابن اثیر ج 2 ص 211، تاریخ سیستان ص 73، مجمل التواریخ ص 272 و معرب جوالیقی و العقد الفرید ج 7 ص 284 شود.
بیسان . [ ب َ ] (اِخ ) دهی است در شام و از آن ده است قاضی عبدالوضیم بن علی . (منتهی الارب ) (از مراصد الاطلاع ).
دانشنامه عمومی
بی همتا_یکتا
دانشنامه اسلامی
بیسان نام چشمه ای نزدیک مدینه به سوی خیبر بود. در ربیع الاول سال ششم ق. عیینة بن حصن فزاری، رئیس بنی فزاره، همراه برخی افراد قبیله خود به شتران پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم در غابه، نزدیک مدینه در مسیر شام حمله کرد و مردی از بنی غفار را که مسؤول شتران بود، کشت و همسر او را با خود برد. رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلّم با شنیدن این گزارش، همراه گروهی از مسلمانان به تعقیب آن ها پرداخت. این غزوه به ذی قرد شهرت یافت. آورده اند که در این غزوه، پیامبر کنار آبی به نام بیسان توقف کرد و از نام آن پرسید. آن گاه که از نام و طعم شور آن آگاه شد، نام نعمان را برای آن آب برگزید. سپس با دعای ایشان طعم آن شیرین و گوارا شد. به گزارشی، سپس طلحة بن عبیدالله این آب را خرید و در راه خدا وقف کرد و نزد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم آمد و از کار خود گزارش داد. رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلّم او را فیاض خطاب کرد و از آن پس وی «طلحة الفیاض» خوانده شد. سکوت منابع سیره و مغازی نگاری نخستین از این گزارش و نیز تناقض روایت ها در وجه تسمیه طلحه به این لقب و زمان آن، از کوشش برای فضیلت تراشی حکایت دارد؛ در روایتی ضعیف به نقل از پیامبر، یکی از دو چشمه مورد اشاره در آیه ۵۰ رحمن (عینان تجریان) آب بیسان است. جز دو روایت یاد شده، گزارشی دیگر درباره بیسان یافت نشد؛ بیسان همچنین نام شهری در اردن میان حوران و فلسطین است که در فاصله حدود شش کیلومتری کرانه رود اردن قرار دارد. همچننن این نام بر سرزمینی پر از درختان خرما در یمامه و نیز روستایی در موصل و روستایی در مرو اطلاق شده است.
بیسان آبی بود در نزدیکی مدینه که طعم آن شور بود، به دعای پیامبر(ص) در غزوه ذی قرد، آب آن شیرین و گوارا شد و طبق گزارشی طلحة بن عبیدالله این آب را خرید و در راه خدا وقف کرد و رسول خدا(ص) او را فیّاض خطاب کرد.
بیسان نام چشمه ای نزدیک مدینه به سوی خیبر بود.
پیشنهاد کاربران
بیسان، یعنی بی مانند بی همتا
هم معنی با بیتا