کلمه جو
صفحه اصلی

خیبر

فارسی به انگلیسی

jewish fort conquered by lmam ali, khaibar pass

فرهنگ فارسی

قلعه ای واقع در نزدیکی مدینه که مقر یهودیان بود و در آغاز ظهور اسلام ( سال ۷ ه. ق . ) بدست علی ۴ بن ابی طالب گشوده شد .
گردنه معروفی است مرز بین افغانستان و پاکستان غربی . این گردنه که قرنها راه داد و ستد و هجوم از آسیای مرکزی بوده اینک حلقه عمده ارتباطی بین پیشاور و کابل میباشد .

لغت نامه دهخدا

خیبر. [ خ َ ب َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سنجابی شهرستان کرمانشاهان ، واقع در 7 هزارگزی شمال خاوری کوزران و 4 هزارگزی راه فرعی کوزران به ثلاث. راه آنجا مالرو است و در تابستان اتومبیل می توان برد به آنجا تپه ای از آثار ابنیه قدیمه وجود دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

خیبر. [ خ َ ب َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان بخش بدره شهرستان ایلام واقع در 60 هزارگزی خاوری ایلام و سه هزارگزی شمال راه مالرو بدره به ایلام. آب آن از رودخانه گنجه و محصول آن توتون و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

خیبر. [ خ ِ ب َ ] ( اِخ ) گردنه معروفی است مرز بین افغانستان و پاکستان غربی. این گردنه که قرنها راه داد و ستد و هجوم از آسیای مرکزی بوده اینک حلقه عمده ارتباطی بین پیشاور ( پاکستان ) و کابل ( افغانستان ) میباشد. گردنه خیبر ارتفاعش از 1070 متر تجاوز نمی کند و یکی از راههای عمده هجوم به هند بوده است. ظاهراً اسکندر مقدونی قسمتی از سپاهیان خود را که تحت فرماندهی هفایستیون و پردیکاس بود از این راه عبور داد و خود راه ساحل شمالی رود کابل را پیش گرفت. سلطان محمود غزنوی ، امیرتیمور و بابر در لشکرکشی به هند و نادرشاه در لشکرکشی ازاین راه گذشتند. گذشته از دشواریهای طبیعی عبور از خیبر به سبب قبائل سرسخت اطراف نیز دشوار بود. از جمله این قبائل قبیله اَفریدی است که مردمی گردنکش و آشوب طلب بودند و در مقابل هرگونه نفوذ خارجی مقاومت می کردند. انگلیسها اول بار در 1839 م. در اولین جنگ افغانستان و بریتانیا از خیبر گذشتند و مصائب بسیار دیدند در دومین جنگ افغانستان و بریتانیا بموجب پیمان گندمک 1879 م. خیبر تحت نظارت بریتانیا قرار داده شد در 1897 م. افریدیها گردنه را گرفتند و بریتانیائیها را بیرون راندند و چندی آنرا در تصرف داشتند سرانجام بریتانیا حفظ و حراست جاده را در مقابل اجرت به افریدیها سپرد ولی خود ناچار مأمورین گشتی داشت. امروزه از قریب 42 هزارگزی گردنه جاده ای مدرن و جاده ای کاروانرو و راه آهن ( ساخت بین 1920 تا 1925 م. ) می گذرد. راه آهن آن که با صرف مخارج هنگفت ساخته شد از 39 تونل و 92 پل می گذرد. ( از دائرة المعارف فارسی ).

خیبر. [ خ َ ب َ ] ( اِخ ) نام ناحیتی است بر هشت منزلی مدینه از راه شام ( این نام بر خود ولایت نیز اطلاق میشود ) و در این ناحیت بزمان قدیم هفت قلعه و مزارع و نخلستان وجود داشت که بسال هفتم هَ. ق. بدست پیغمبر اسلام گشوده شد. اسامی قلاع مزبور بدین قرار بودند: حصن ناعم ( در این حصن قتل مسعودبن مسلمه اتفاق افتاد )، قموص حصن ابی الحقیق ؛ حصن الشق ؛ حصن النطاة؛ حصن السلالم ؛ حصن الوطیح ؛ حصن الکتیبة . اما لفظ خیبر عبری است و بمعنی قلعه است. از آنجا که در خیبر هفت قلعه بوده است گاهی آنرا خیابر نیز می نامند. چون خیبر گشوده شد اهالی آن خدمت رسول خدا رسیدند و گفتند ما را علم در نگاهداری ساختمان و حفظ و نگهداری نخلهاست اولی آن است که حفظ آنها را بما بسپاری پیغمبر آنها را بر قسمتی از خرما و زرع عاملی داد و گفت اقرکم ما اقرکم اﷲ. چون خلافت بعمررسید خیبریان بفحشاء دست یازیدند و به آزار مسلمانان قیام کردند پس او آنها را بشام کوچ داد و خیبر را بین آنانی قسمت کرد که پس از گشوده شدن پیغمبر سهمی از خیبر را به آنها داده بود و در این تقسیم زنان پیغمبر را نیز بی نصیب نگذارد. بین عربان خیبر به شهر تب خیز مشهور است چنانکه در این شعر آمده :

خیبر. [ خ َ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بخش بدره ٔ شهرستان ایلام واقع در 60 هزارگزی خاوری ایلام و سه هزارگزی شمال راه مالرو بدره به ایلام . آب آن از رودخانه ٔ گنجه و محصول آن توتون و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


خیبر. [ خ َ ب َ ] (اِخ ) نام دیگر سامان کنگربزان است . رجوع به سامان کنگربزان شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


خیبر. [ خ ِ ب َ ] (اِخ ) گردنه ٔ معروفی است مرز بین افغانستان و پاکستان غربی . این گردنه که قرنها راه داد و ستد و هجوم از آسیای مرکزی بوده اینک حلقه عمده ٔ ارتباطی بین پیشاور (پاکستان ) و کابل (افغانستان ) میباشد. گردنه ٔ خیبر ارتفاعش از 1070 متر تجاوز نمی کند و یکی از راههای عمده ٔ هجوم به هند بوده است . ظاهراً اسکندر مقدونی قسمتی از سپاهیان خود را که تحت فرماندهی هفایستیون و پردیکاس بود از این راه عبور داد و خود راه ساحل شمالی رود کابل را پیش گرفت . سلطان محمود غزنوی ، امیرتیمور و بابر در لشکرکشی به هند و نادرشاه در لشکرکشی ازاین راه گذشتند. گذشته از دشواریهای طبیعی عبور از خیبر به سبب قبائل سرسخت اطراف نیز دشوار بود. از جمله این قبائل قبیله ٔ اَفریدی است که مردمی گردنکش و آشوب طلب بودند و در مقابل هرگونه نفوذ خارجی مقاومت می کردند. انگلیسها اول بار در 1839 م . در اولین جنگ افغانستان و بریتانیا از خیبر گذشتند و مصائب بسیار دیدند در دومین جنگ افغانستان و بریتانیا بموجب پیمان گندمک 1879 م . خیبر تحت نظارت بریتانیا قرار داده شد در 1897 م . افریدیها گردنه را گرفتند و بریتانیائیها را بیرون راندند و چندی آنرا در تصرف داشتند سرانجام بریتانیا حفظ و حراست جاده را در مقابل اجرت به افریدیها سپرد ولی خود ناچار مأمورین گشتی داشت . امروزه از قریب 42 هزارگزی گردنه جاده ای مدرن و جاده ای کاروانرو و راه آهن (ساخت بین 1920 تا 1925 م .) می گذرد. راه آهن آن که با صرف مخارج هنگفت ساخته شد از 39 تونل و 92 پل می گذرد. (از دائرة المعارف فارسی ).


خیبر. [ خ َ ب َ ] (اِخ ) نام ناحیتی است بر هشت منزلی مدینه از راه شام (این نام بر خود ولایت نیز اطلاق میشود) و در این ناحیت بزمان قدیم هفت قلعه و مزارع و نخلستان وجود داشت که بسال هفتم هَ . ق . بدست پیغمبر اسلام گشوده شد. اسامی قلاع مزبور بدین قرار بودند: حصن ناعم (در این حصن قتل مسعودبن مسلمه اتفاق افتاد)، قموص حصن ابی الحقیق ؛ حصن الشق ؛ حصن النطاة؛ حصن السلالم ؛ حصن الوطیح ؛ حصن الکتیبة . اما لفظ خیبر عبری است و بمعنی قلعه است . از آنجا که در خیبر هفت قلعه بوده است گاهی آنرا خیابر نیز می نامند. چون خیبر گشوده شد اهالی آن خدمت رسول خدا رسیدند و گفتند ما را علم در نگاهداری ساختمان و حفظ و نگهداری نخلهاست اولی آن است که حفظ آنها را بما بسپاری پیغمبر آنها را بر قسمتی از خرما و زرع عاملی داد و گفت اقرکم ما اقرکم اﷲ. چون خلافت بعمررسید خیبریان بفحشاء دست یازیدند و به آزار مسلمانان قیام کردند پس او آنها را بشام کوچ داد و خیبر را بین آنانی قسمت کرد که پس از گشوده شدن پیغمبر سهمی از خیبر را به آنها داده بود و در این تقسیم زنان پیغمبر را نیز بی نصیب نگذارد. بین عربان خیبر به شهر تب خیز مشهور است چنانکه در این شعر آمده :
قلت لحمی خیبر استعدی
هاک عیانی ماجهدی وجدی
و باکری بصالب و ورد
اعانک اﷲ علی ذا الجند.

(از معجم البلدان ).


راست گفتی که آن حصار بلند
خیبرستی و میر ما حیدر.

فرخی .


راست گفتی نبرده حیدر بود
بازگشته بنصرت از خیبر.

فرخی .


از آن مشهور شیر نر که اندر بدر و در خیبر
هوا از چشم خون بارید در صمصام خندانش .

ناصرخسرو.


گردن بطاعت نز گزافه داد عمر و عنترش
برخوان اگرنه بیهشی آثار فتح خیبرش .

ناصرخسرو.


حیدر کزو رسید وز فخر او
ازقیروان به چین خبر خیبر.

ناصرخسرو.


لاجرم خیبر خزران بگشاد
ذوالفقار کف رخشان اسد.

خاقانی .


کرده عیسی نامی از بالای کعبه خیبری
و اندرومشتی یهودی رنگ فتان آمده .

خاقانی .


زود بینام از جلال کعبه ٔ مریم صفت
خیبر وارون عیسی گرد ویران آمده .

خاقانی .


- در خیبر ؛ در بزرگ قلعه ٔ خیبر که علی بن ابیطالب طبق قول مشهور بر کتف نهاد و همه لشکر بر آن از خندق بگذشتند. (از شرفنامه ٔ منیری ).
- غزوه ٔ خیبر ؛ جنگ خیبر.
- فتح خیبر ؛ فتحی که مسلمانان را از گشودن خیبر حاصل شد.
- || کنایه از کار بزرگ . کنایه از انجام دادن کار دشوار.
- قلعه ٔخیبر ؛ حصن خیبر :
زورآزمای قلعه ٔ خیبر که بند او
در یکدگر شکست ببازوی لافتی .

سعدی .


- گشاینده ٔ در خیبر ؛ کنایه از حضرت علی بن ابی طالب است که در جنگ خیبر مشهور است او دروازه ٔ بزرگ قلعه را بلند کرد و بر کتف گذارد تا لشکریان از آن بگذرند :
ای گشاینده ٔ در خیبر قران
بی گشایشهای خوبت خیبر است .

ناصرخسرو (دیوان چ دانشگاه ص 35).


- یوم خیبر ؛ غزوه ٔ خیبر. جنگ خیبر. (از مجمع الامثال میدانی ).

خیبر. [ خ َ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سنجابی شهرستان کرمانشاهان ، واقع در 7 هزارگزی شمال خاوری کوزران و 4 هزارگزی راه فرعی کوزران به ثلاث . راه آنجا مالرو است و در تابستان اتومبیل می توان برد به آنجا تپه ای از آثار ابنیه ٔ قدیمه وجود دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


دانشنامه عمومی

مختصات: ۲۵°۴۱′۵۵″ شمالی ۳۹°۱۷′۳۳″ شرقی / ۲۵٫۶۹۸۶۱°شمالی ۳۹٫۲۹۲۵۰°شرقی / 25.69861; 39.29250خیبر (به عربی: مدینة خیبر)، شهری است در کشور عربستان سعودی واقع در شبه جزیره عربستان. خیبر شهر کوچکی است در شمال غربی مدینه، همچنین نام ناحیه ای در نزدیکی مدینه از راه شام است و در این ناحیه در گذشته هفت قلعه و مزرعه و نخلستان وجود داشته است که در سال ۷ ه.ق. به فرمان محمد، پیامبر اسلام، و به دست علی گشوده شدند.جمع آن «الخیابر» گویند.
حصن ناعم
حصن تموص (یا حصن ابی الحقیق)
حصن السلالم
حصن الشق
حصن النطاه
حصن الوطیح
حصن الکتیبه
«خیبر» واژه ای عبری به معنای «قلعه» است. با توجه به این که خیبر دارای ۷ قلعه بوده است گاهی نیز آن را «خیابر» گفته اند.
این سرزمین در سال های آغازین هجرت، دارای هفت قلعه بدین شرح بوده است:
در سال هفتم هجرت، این قلعه ها در جنگ خیبر به دست علی بن ابی طالب گشوده شدند.

دانشنامه آزاد فارسی

خِیْبر
واحه ای در ۱۶۰ کیلومتری شمال مدینه بر سرراه شام (دمشق). در گذشته محل سکونت یهودیان بود و قلعه های مستحکمی داشت. در ۷ ق در یکی از غزوه های پیغمبر، به تصرف مسلمانان درآمد و تمام قلعه های آن با وجود مقاومت شدید یهودیان خیبر فتح شد. روایت کندن در قلعه خیبر به دست حضرت علی (ع) مربوط به این جنگ است. تا زمان خلافت عمر، یهودیان همچنان در آن جا بودند و جزیه می دادند، ولی در زمان خلافت عمر از آن جا اخراج شدند.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] خیبر منطقه ای در شمال مدینه است.
خیبر در فاصله ۱۶۵ کیلومتری شمال مدینه قرار داشت.
ساکنین خیبر
به جز یهودیانی که در مدینه زندگی می کردند، شماری یهودی در منطقه خیبر مدینه زندگی می کردند.این جماعت در تعدادی قلعه زندگی می کردند و برای زراعت به بیرون از قلعه ها می آمدند.
وضعیت آب و هوایی خیبر
منطقه خَیبر به لحاظ زراعی منطقه ای حاصل خیز، با آب و آبادانی فراوان و از بهترین مناطق حجاز بوده است.بیشترین محصول آن خرما بوده و وفور این محصول تا اندازه ای بود که بردن خرما به خیبر مورد طعنه بوده است.
مرکز فعلی خیبر
...

پیشنهاد کاربران

برای یادسپاری اسانتر بیاییم با کلمات بازی کنیم مثلا اگر درب خیبر درسال هفتم کنده نمی شد سال بعد، مسلمانان نمی توانستند به شهر مکه وارد شوند ( هدف از این جمله، یادسپاری اسانتردوسال پیاپی جنگ خیبر و فتح مکه بود. )


کلمات دیگر: