کلمه جو
صفحه اصلی

گناوه

فرهنگ فارسی

۱ - بخشی است از شهرستان بوشهر ( بنادر و جزایر خلیج فارس ) واقع در شمال باختر شهرستان گرم و مرطوب دارای ۲ دهستان و ۵۹ آبادی و ۲۱۳٠٠ تن سکنه محصول غله خرما صنعت دستی عبا بافی مردم آن بکشاورزی و صید ماهی و دریانوردی میپردازند . ۲ - قصبه و بندریست از بخش گناوه شهرستان بوشهر . این بندر در شمال باختری بندر بوشهر کنار خلیج فارس واقع است . گرم و مرطوب دارای ۲۲۳۵ تن سکنه .
قصبه و بندریست از بخش گناوه شهرستان بوشهر .

لغت نامه دهخدا

گناوه . [ گ ُ وَ / وِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زیرکوه باشت و بابوئی شهرستان بهبهان که در 41هزارگزی شمال خاوری گچساران و 18هزارگزی راه اتومبیل رو بهبهان به شیراز واقع شده است . هوای آن معتدل مالاریائی و سکنه اش 100 تن است . آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان گلیم و عبا بافی و راه آن مالرو است . ساکنین از طایفه ٔ باشت و بابوئی هستند. آبادی کوه مر جزء این دهستان است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6). گناوه هشت فرسخ و نیم میانه ٔ شمال و مغرب باشت است . (فارسنامه ناصری گفتار دوم ص 271).


گناوه . [ گ ُ وَ / وِ ] (اِخ ) قصبه و بندری است از بخش گناوه ٔ شهرستان بوشهر. مختصات جغرافیایی آن عبارت است از طول 50 درجه و 31 دقیقه از گرینویچ ، عرض 29 درجه و 35 دقیقه و ارتفاع از سطح دریا بطور متوسط 5 متر. این قصبه در شمال باختری بندر بوشهر واقع شده وفاصله ٔ آن تا بندر مزبور از راه خشکی (بوشهر، برازجان و گناوه ) 156000 گز است . هوای آن گرم مرطوب و مالاریائی است . آب مشروبی آن از باران و چاه تأمین میشود. سکنه ٔ قصبه مطابق آخرین آمار 2235 تن و شغل اهالی تجارت ، کسب ، صید ماهی ، باربری دریایی و زراعت است . بعلاوه قایقهای بزرگ باری را تعمیر میکنند. از ادارات دولتی بخشداری ، شهربانی ، دارایی ، پست و تلگراف ، گمرک و گارد مسلح ، مرزبانی ، ژاندارمری ، بهداری و حدود یکصد باب دکان و یک دبستان در قصبه وجود دارد. همچنین ساختمانهای قدیمی شرکت سابق نفت و مخازن نفت خام که فعلاً مورد استفاده نیست موجود میباشد. قصبه در حدود1000 گز از دریا فاصله دارد. لنگرگاه برای کشتی در دوهزارگزی ساحل است ، ولی کرجیها تا 100متری ساحل میتوانند نزدیک شوند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).


گناوه . [ گ ُ وَ / وِ ] (اِخ ) نام یکی از بخشهای هفتگانه ٔ شهرستان بوشهر است . حدود و مشخصات آن به قرار زیر است : از شمال باختری به بخش دیلم ، از شمال و خاور به بخش خشت شهرستان کازرون ، از جنوب خاوری به بخش برازجان از جنوب و باختر به خلیج فارس . این بخش در شمال باختری شهرستان واقع شده و هوای آن گرم مرطوب و مالاریایی است . آب مشروبی آن از باران که در مخازن جمع و نگاهداری میشود تأمین میشود. زراعت در دهستان رود حله از رود مزبور آبیاری میشود، ولی در دهستان حیات داود دیمی است . محصولات آن عبارت است از غلات ، خرما و جزئی سبزیکاری . شغل اهالی زراعت ، باغبانی خرما، صید ماهی ، کسب و دریانوردی است . صنایع دستی آنان عبابافی و در سواحل تعمیر قایقهای بادی است . گناوه از دو دهستان حیات داود و رود حله تشکیل شده و مجموع قراء و قصبات آن 59 و ساکنان آن در حدود 21300 تن است . مرکز بخش قصبه و بندر گناوه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7). گناوه که اکنون قصبه اش به نام شول کپ معروف است مرکز قدیمی آن شهر گناوه است که در مهاجمات اعراب به دست عثمان بن ابوالعباس ثقفی خراب گردید. موقعی که پرتقالیها در زمان صفویه از سواحل خلیج فارس رانده شدند، بعضی از خانواده های آنان که به مذهب اسلام درآمده بودند در گناوه بطور دائم ماندند و بین سایر تیره های اهالی بلوک شناخته میشوند. (از جغرافیای غرب ایران ص 123).


گناوه. [ گ ُ وَ / وِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان زیرکوه باشت و بابوئی شهرستان بهبهان که در 41هزارگزی شمال خاوری گچساران و 18هزارگزی راه اتومبیل رو بهبهان به شیراز واقع شده است. هوای آن معتدل مالاریائی و سکنه اش 100 تن است. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان گلیم و عبا بافی و راه آن مالرو است. ساکنین از طایفه باشت و بابوئی هستند. آبادی کوه مر جزء این دهستان است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ). گناوه هشت فرسخ و نیم میانه شمال و مغرب باشت است. ( فارسنامه ناصری گفتار دوم ص 271 ).

گناوه. [ گ ُ وَ / وِ ] ( اِخ ) نام یکی از بخشهای هفتگانه شهرستان بوشهر است. حدود و مشخصات آن به قرار زیر است : از شمال باختری به بخش دیلم ، از شمال و خاور به بخش خشت شهرستان کازرون ، از جنوب خاوری به بخش برازجان از جنوب و باختر به خلیج فارس. این بخش در شمال باختری شهرستان واقع شده و هوای آن گرم مرطوب و مالاریایی است. آب مشروبی آن از باران که در مخازن جمع و نگاهداری میشود تأمین میشود. زراعت در دهستان رود حله از رود مزبور آبیاری میشود، ولی در دهستان حیات داود دیمی است. محصولات آن عبارت است از غلات ، خرما و جزئی سبزیکاری. شغل اهالی زراعت ، باغبانی خرما، صید ماهی ، کسب و دریانوردی است. صنایع دستی آنان عبابافی و در سواحل تعمیر قایقهای بادی است. گناوه از دو دهستان حیات داود و رود حله تشکیل شده و مجموع قراء و قصبات آن 59 و ساکنان آن در حدود 21300 تن است. مرکز بخش قصبه و بندر گناوه است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ). گناوه که اکنون قصبه اش به نام شول کپ معروف است مرکز قدیمی آن شهر گناوه است که در مهاجمات اعراب به دست عثمان بن ابوالعباس ثقفی خراب گردید. موقعی که پرتقالیها در زمان صفویه از سواحل خلیج فارس رانده شدند، بعضی از خانواده های آنان که به مذهب اسلام درآمده بودند در گناوه بطور دائم ماندند و بین سایر تیره های اهالی بلوک شناخته میشوند. ( از جغرافیای غرب ایران ص 123 ).

گناوه. [ گ ُ وَ / وِ ] ( اِخ ) قصبه و بندری است از بخش گناوه شهرستان بوشهر. مختصات جغرافیایی آن عبارت است از طول 50 درجه و 31 دقیقه از گرینویچ ، عرض 29 درجه و 35 دقیقه و ارتفاع از سطح دریا بطور متوسط 5 متر. این قصبه در شمال باختری بندر بوشهر واقع شده وفاصله آن تا بندر مزبور از راه خشکی ( بوشهر، برازجان و گناوه ) 156000 گز است. هوای آن گرم مرطوب و مالاریائی است. آب مشروبی آن از باران و چاه تأمین میشود. سکنه قصبه مطابق آخرین آمار 2235 تن و شغل اهالی تجارت ، کسب ، صید ماهی ، باربری دریایی و زراعت است. بعلاوه قایقهای بزرگ باری را تعمیر میکنند. از ادارات دولتی بخشداری ، شهربانی ، دارایی ، پست و تلگراف ، گمرک و گارد مسلح ، مرزبانی ، ژاندارمری ، بهداری و حدود یکصد باب دکان و یک دبستان در قصبه وجود دارد. همچنین ساختمانهای قدیمی شرکت سابق نفت و مخازن نفت خام که فعلاً مورد استفاده نیست موجود میباشد. قصبه در حدود1000 گز از دریا فاصله دارد. لنگرگاه برای کشتی در دوهزارگزی ساحل است ، ولی کرجیها تا 100متری ساحل میتوانند نزدیک شوند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

دانشنامه عمومی

گناوه (گچساران). گناوه (گچساران)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان گچساران در استان کهگیلویه و بویراحمد ایران است.
گناوه روستایی زیبا در ۲۰ کیلومتری شمال گچساران واقع است که هر ساله گردشگران زیادی را از روستاها و شهرستان های همجوار به خود جذب می نماید، در این روستا درختانی همچون بلوط، بنک (پسته وحشی)، کله خونگ، زالزالک و همچنین گیاهان دارویی همانند آویشن و لیرزک و کارده که جهت مداوای برخی از بیماری ها بکار میرود، روییده اند.
این روستا در دهستان امامزاده جعفر قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۷۱ نفر (۴۳خانوار) بوده است.

دانشنامه آزاد فارسی

گَناوِه
شهرستانی در شمال استان بوشهر، مشتمل بر بخش مرکزی و بخش ریگ، با مرکزیت اداری شهر بندر گَناوِه. از شمال غربی به شهرستان دیلم، از شمال به شهرستان های گچساران در استان کهگیلویه و بویراحمد، و شهرستان ممسنی در استان فارس، از شرق به شهرستان برازجان، از جنوب به شهرستان بندر بوشهر، و از غرب به خلیج فارس محدود است. اراضی ساحلی آن را دشت نسبتاً پهناوری تشکیل داده است که عرض آن به حدود ۲۰ کیلومتر می رسد و نواحی شمال و شمال شرقی آن را کوهستانی نه چندان مرتفع دربرمی گیرد که ارتفاع بلندترین نقطۀ آن از ۱,۰۶۷ متر (کوه گچ تراش) تجاوز نمی کند. رودخانه های این شهرستان، کلاً، شور و فصلی اند و از کوه های شمالی سرچشمه می گیرند و رو به جنوب به خلیج فارس می ریزند. زهاب های این شهرستان عبارت اند از رودخانه های درّه آبداری، درّه گپ، و شور شبانکاره. اقلیم آن در دشت ساحلی بسیار گرم و خشک و در کوه های شمالی گرم و خشک و جمعیت آن ۸۳,۴۱۸ نفر است (۱۳۸۵). مهم ترین آبادی های آن عبارت اند از بندر گناوه، بندر ریگ، محمد صالحی، و چهار روستایی. نیز ← بندر_

پیشنهاد کاربران

گناوه، بندری در جنوب ایران

گناوه کلمه لری است به معنی
گن::جنب. کنار
اوه::آب. آبه. منظور از آب همان دریاست
و در فارسی::شهری در کنار آب *جنب آب. جنب آبه. جنابه*
ساکنین شهر گناوه اکثرا از طایفه خدری*خدرعالی*بهداروند و ایل لیراویبهداروند *بختیاروند *لربختیاری هستند

گناوه ای ها به لرهای جنوبی مشهور هستند

گناوه شهری گردشگر پذیر در جنوب کشور و در کنار دریای نیلگون خلیج فارس


کلمات دیگر: