کلمه جو
صفحه اصلی

زیدی

فرهنگ فارسی

نام طایفه در یمن

لغت نامه دهخدا

زیدی . [ زَ ] (ص نسبی ) انتسابی است به زیدبن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب . (از انساب سمعانی ). رجوع به زیدیون و زیدیه و زیدبن علی شود.


زیدی .[ زَ ] (اِخ ) نام طایفه ای در یمن . (ناظم الاطباء).


زیدی . [ زَ ] (اِخ ) دهی است به یمامه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). قریه ای به یمامه که باغها و نخلستان ها دارد. (از معجم البلدان ).


زیدی. [ زَ ] ( ص نسبی ) انتسابی است به زیدبن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب. ( از انساب سمعانی ). رجوع به زیدیون و زیدیه و زیدبن علی شود.

زیدی. [ زَ ] ( اِخ ) دهی است به یمامه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). قریه ای به یمامه که باغها و نخلستان ها دارد. ( از معجم البلدان ).

زیدی.[ زَ ] ( اِخ ) نام طایفه ای در یمن. ( ناظم الاطباء ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] زیدی (ابهام زدایی). واژه زیدی ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • زیدیه، زیدی یا زیدیه، یکی از مذاهب شیعی، قائل به امامت زید بن علی بن الحسین (علیه السلام)• زیدی (حدیث)، از اصطلاحات بکار رفته در علم حدیث و از الفاظ ذمّ راوی
...

پیشنهاد کاربران

شخص ناشناسی

کسی که در خوردن غذا وسواس زیادی دارد و دستپخت هر کسی را نمی خورد را گویند. این شخص همیشه دنبال بهانه ای برای ایراد گرفتن از غذا است.

اشاره به شخص ناشناس، دوست پنهانی


کلمات دیگر: