کلمه جو
صفحه اصلی

کوار

فارسی به انگلیسی

panier, pannier


فرهنگ فارسی

دهستانی است از بخش سروستان شهرستان شیراز واقع در جنوب باختر بخش معتدل دارای ۲۶ آبادی و ۹٠٠٠ تن سکنه محصول غله چغندر قند میوه لبنیات صنعت دستی قالی بافی .
کواره:سبدبزرگ که در آن میوه میریزندوازجائی بجای دیگرمیبرند
( اسم ) سبزی خوردنی تره .

فرهنگ معین

( ~ . ) (اِ. ) سبزی خوردنی ، تره .

لغت نامه دهخدا

کوار. [ ک َ ] (اِ) گندنا و آن سبزیی باشد خوردنی . (برهان ). گندنا و کراث . (ناظم الاطباء). گندنا. (آنندراج ). کراث . (فهرست مخزن الادویه ). کردی ، کور . گیلکی ، کوار . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). تره . سبزی خوردنی . (فرهنگ فارسی معین ). || ابری که در شبهای تابستان کله بندد. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).


کوار. [ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان مهران رود است که در بخش بستان آباد شهرستان تبریز واقع است و در حدود 122 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


کوار. [ ک َ ] (اِخ )مرکز دهستان کوار بخش سروستان شهرستان شیراز است و 542 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).


کوار. [ ک َ / ک ُ ] (اِ) سبدی بود بزرگ که باغبانان دارند. (لغت فرس اسدی ). سبدی که میوه و انگور و چیزهای دیگر در آن کنند و بر پشت گیرند و از جایی به جایی برند و دو عدد آن را بر یک خر الاغ بار کنند و آن را به عربی دوخله خوانند. (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). کواره :
کوارت بیارم که ورزدشیار [ کذا ]
نگویم که خاک آور اندر کوار.

اسدی (از لغت فرس ).


آن چنان بادی که کمتر چاکرت
زر به دامن بخشد و لعل از کوار.

شمس فخری .


و رجوع به کواره شود.

کوار. [ ک ُوْ وا ](اِخ ) شهری است در سودان . (ابن البیطار ذیل کلمه ٔ بشمه ). سرزمینی است از کشور سودان واقع در جنوب فزان ،عقبةبن عامر آنجا را فتح کرد. (از معجم البلدان ).


کوار. [ ک َ / ک ُ ] ( اِ ) سبدی بود بزرگ که باغبانان دارند. ( لغت فرس اسدی ). سبدی که میوه و انگور و چیزهای دیگر در آن کنند و بر پشت گیرند و از جایی به جایی برند و دو عدد آن را بر یک خر الاغ بار کنند و آن را به عربی دوخله خوانند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). کواره :
کوارت بیارم که ورزدشیار [ کذا ]
نگویم که خاک آور اندر کوار.
اسدی ( از لغت فرس ).
آن چنان بادی که کمتر چاکرت
زر به دامن بخشد و لعل از کوار.
شمس فخری.
و رجوع به کواره شود.

کوار. [ ک َ ] ( اِ ) گندنا و آن سبزیی باشد خوردنی. ( برهان ). گندنا و کراث. ( ناظم الاطباء ). گندنا. ( آنندراج ). کراث. ( فهرست مخزن الادویه ). کردی ، کور . گیلکی ، کوار . ( حاشیه برهان چ معین ). تره. سبزی خوردنی. ( فرهنگ فارسی معین ). || ابری که در شبهای تابستان کله بندد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

کوار. [ ک َ / ک ُ ] ( اِخ ) شهرکی است خوش و خرم و نواحی بسیار دارد و درختستانی عظیم است چنانکه میوه ها را قیمتی نباشد و همه میوه ها آنجا بغایت نیکوست خاصه انار که مانند انار طهرانی است و آبی نیکو و بادام بسیار، و بیشترین حوایج شیراز و آن حدود از آنجا آورندو غله بسیار خیزد و کرباس و حصیر، و هوای آن سرد ومعتدل است و آب آنجا از رود ثکان است و در آن حدود نخجیر بسیار باشد. ( فارسنامه ابن البلخی ). نام قصبه ای از مضافات شیراز. ( برهان ). یکی از دهستانهای سه گانه بخش سروستان شهرستان شیراز. از شمال به دهستان قره باغ و دریاچه مهارلو، از مشرق به دهستان حومه سروستان ، از جنوب به دهستان فرمشکان و از مغرب به ارتفاعات و دهستان سیاخ محدود است. این دهستان در جنوب غربی بخش واقع و هوای آن معتدل است و آب مشروب و زراعتی آن از رودخانه قره آغاج و چشمه و قنات تأمین می شود. محصولاتش غلات و چغندر وحبوبات و میوه و لبنیات و شغل اهالی باغبانی و گله داری و قالی بافی و جمعیت آن در حدود نه هزار نفر است. از بیست و شش آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده است و مرکز دهستان قریه کوار و آبادیهای مهم آن عبارتند از: اکبرآباد، مظفری ، نوروزان ، تسوح. شوسه شیراز به فیروزآباد از این دهستان می گذرد و در ارتفاعات آن طوایف کره کانی بیگی از ایل قشقایی ییلاق می کنند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ). و رجوع به معجم البلدان شود.

کوار. [ ک َ / ک ُ ] (اِخ ) شهرکی است خوش و خرم و نواحی بسیار دارد و درختستانی عظیم است چنانکه میوه ها را قیمتی نباشد و همه ٔ میوه ها آنجا بغایت نیکوست خاصه انار که مانند انار طهرانی است و آبی نیکو و بادام بسیار، و بیشترین حوایج شیراز و آن حدود از آنجا آورندو غله ٔ بسیار خیزد و کرباس و حصیر، و هوای آن سرد ومعتدل است و آب آنجا از رود ثکان است و در آن حدود نخجیر بسیار باشد. (فارسنامه ابن البلخی ). نام قصبه ای از مضافات شیراز. (برهان ). یکی از دهستانهای سه گانه ٔ بخش سروستان شهرستان شیراز. از شمال به دهستان قره باغ و دریاچه ٔ مهارلو، از مشرق به دهستان حومه ٔ سروستان ، از جنوب به دهستان فرمشکان و از مغرب به ارتفاعات و دهستان سیاخ محدود است . این دهستان در جنوب غربی بخش واقع و هوای آن معتدل است و آب مشروب و زراعتی آن از رودخانه ٔ قره آغاج و چشمه و قنات تأمین می شود. محصولاتش غلات و چغندر وحبوبات و میوه و لبنیات و شغل اهالی باغبانی و گله داری و قالی بافی و جمعیت آن در حدود نه هزار نفر است . از بیست و شش آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده است و مرکز دهستان قریه ٔ کوار و آبادیهای مهم آن عبارتند از: اکبرآباد، مظفری ، نوروزان ، تسوح . شوسه ٔ شیراز به فیروزآباد از این دهستان می گذرد و در ارتفاعات آن طوایف کره کانی بیگی از ایل قشقایی ییلاق می کنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7). و رجوع به معجم البلدان شود.


فرهنگ عمید

سبد بزرگ برای حمل میوه، کندو، کباره.

دانشنامه عمومی

کوار شهری در استان فارس و مرکز شهرستان کوار می باشد. شهرستان کوار به مرکزیت شهر کوار با مساحت ۱۶۵۰ کیلومتر مربع در مرکز استان فارس قرار دارد. جمعیت این شهرستان طبق آخرین سر شماری ۱۳۹۰ شمسی بابر با۹۵۰۰۰ نفر و جمعیت شهر کوار ۳۱٬۷۱۱ تن می باشد.
کوار کلمه ای فارسی است و به معنای سبدی پر از میوه می باشد.در برخی منابع تاریخی نام کُواد بر این شهر اطلاق شده است. در فارسنامه ابن بلخی در سال۵۰۰ ه‍.ق از قباد ساسانی که در سال های ۴۸۷ تا ۵۳۱ میلادی پادشاه ایران بوده است به عنوان بانی این شهر یاد شده است: چون قباد به پادشاهی نشست، سیرت های نیکو نهاد و عمارت های خرم بنا نهاد؛ و آثار او این شهرهاست کی در اصل او بنا کرده است، ارجان و نواحی آن … شهر آباد کُواد،.... قباد: کواذ: کواد: کوار
کوار با عرض جغرافیایی ۱۱ درجه و ۲۹ دقیقه و طول جغرافیایی ۴۲ درجه و ۵۲ دقیقه در مرکز استان فارس قرار دارد. شهرستان کوار از شمال با شهرستان شیراز، از غرب با شهرستان فیروزآباد، از جنوب با شهرستان جهرم و از شرق با شهرستان سروستان همسایه است.
کوار با متوسط ارتفاع ۱۵۸۹ متر از سطح دریا قرار دارد و هوای آن در زمره هوای معتدل مدیترانه ای به شمار می رود. دمای این شهرستان در گرمترین روزهای تابستان تا ۴۳ درجه سانتی گراد و در سردترین شب های زمستان تا منهای ۵ درجه سانت گراد می رسد. متوسط بارندگی در این شهرستان ۳۲۴ میلی متر است.

گویش مازنی

( کوآر ) /koaar/ بز ماده ی یک ساله
/kavaar/ تره

تره


واژه نامه بختیاریکا

( کُو آر (کمار) ) عقده؛ غصه
( کُوار ) اسکلت

پیشنهاد کاربران

تره بار

اسم محلی کیپرز مباشد در نواحی گلپایگان

طایفه کوار*کرایی *بانی نام شهر کوار در استان فارس است
محل کوارکان در بین کهگیلویه و بهبهان منطقه اصلی سکونت ایل کرایی*کوروش عالی*بهداروند ( بختیاروند ) پیش از پراکنده شدن توسط شاه صفی بود

سبدی پراز میوه ( منطقه همیشه سرسبز )

نام خانه های ساخته شده با شاخه و برگ های درخت خرما، مترادف کپر، در بعضی مناطق کاوار هم میگویند

شهرستان کوار به مرکزیت شهر کوار در فاصله 45 کیلومتری شیراز متشکل از دو بخش مرکزی و بخش طسوج

کوار ::نام سازمانی بین المللی برای کمک به افغان ها
*****
هم اکنون 24 هزار پناهجوی افعانی در شهرهای شیراز
لار. جهرم. کوار در استان فارس زندگی می کنند

این واژه در منطقه بم و نرماشیر به معنای کلبه یکبار مصرف که در بیابان ساخته میشود اطلاق می گردد


کلمات دیگر: