کلمه جو
صفحه اصلی

سنا


مترادف سنا : بلندی، رفعت، روشنایی |

فارسی به انگلیسی

senate, senna

in years , with respect to age


senna


Senate


فرهنگ اسم ها

اسم: سنا (دختر، پسر) (عربی) (طبیعت، مذهبی و قرآنی) (تلفظ: sanā) (فارسی: سَنا) (انگلیسی: sana)
معنی: روشنایی، فروغ، بلندی، نام گیاهی دارویی از خانواده گل ارغوان، ( در گیاهی ) گروهی از گیاهان درخچه ای یابوته ایِ گرمسیری و خودرو از خانواده گل ارغوان که برگچه و میوه ی آنها مصرف دارویی دارد، روشنایی نور بلندی رفعت

(تلفظ: sanā) (عربی) (در قدیم) روشنایی ؛ (در گیاهی)گروهی از گیاهان درخچه‌ای یابوته‌ایِ گرمسیری و خودرو از خانواده گل ارغوان که برگچه و میوه‌ی آنها مصرف دارویی دارد .


مترادف و متضاد

بلندی، رفعت


cassia (اسم)
فلوس، سنا، پرک هندی، درخت فلوس

senna (اسم)
سنا، فرش سنهی کردستان

۱. بلندی، رفعت
۲. روشنایی


فرهنگ فارسی

مجلس اعیان، مجلس شیوخ، سالخوردگان رجال معروف
( اسم ) مجلسی که اعضای آن از بزرگان و اعیان کشور بر گزیده شوند مجلس اعیان . توضیح تعداد نمایندگان مجلس سنا در ایران ۶٠ تن بود که ۳٠ تن منتخب ملت و ۳٠ تن منتخب شاه که ( ۱۵ تن از تهران و ۱۵ تن از شهرستانها )
روشنی کمتر از ضیا و نور

فرهنگ معین

(سَ ) [ ع . ] (اِ. ) گیاهی است از تیرة پروانه واران (سبزی آساها ) که دارای چند گونه است . برگ هایش متناوب و مرکب بدون برگچة انتهایی است . گل هایش زرد رنگ و میوه اش نیامک و محتوی چند دانه است . میوه و برگ مختلف سنا دوای تلخ مسهلی است که به صورت دم کرده یا پو
(س ) [ فر. ] (اِ. ) مجلسی که اعضای آن از بزرگان و اعیان کشور برگزیده شوند.

(سَ) [ ع . ] (اِ.) گیاهی است از تیرة پروانه واران (سبزی آساها) که دارای چند گونه است . برگ هایش متناوب و مرکب بدون برگچة انتهایی است . گل هایش زرد رنگ و میوه اش نیامک و محتوی چند دانه است . میوه و برگ مختلف سنا دوای تلخ مسهلی است که به صورت دم کرده یا پودر به کار می رود، عشرق .


(س ) [ فر. ] (اِ.) مجلسی که اعضای آن از بزرگان و اعیان کشور برگزیده شوند.


لغت نامه دهخدا

سنا. [ س َ ] (ع اِ) چوبی باشد که بدان مسواک کنند. (برهان ) (آنندراج ). || گیاهی است مسهل و بهترین آن مکی میباشد. (برهان ). نام گیاهی است که آن اسهال میکند. گیاهی است که سناء مکی گویند. (غیاث ). گیاهی است از تیره ٔ پروانه داران (سبزی آساها) که دارای چند گونه است و از گیاهان بومی نواحی گرم سودان (آفریقا) و آسیای صغیر و عربستان و جنوب ایران میباشد. برگهایش متناوب و مرکب (دارای 3 تا 9 زوج برگچه ) بدون برگچه ٔ انتهایی است ، گلهایش زردرنگ و میوه اش نیاک و محتوی چند دانه است . میوه و برگ مختلف سنا دوای تلخ مسهلی است که بصورت دم کرده یا پودر بکار میرود، عشرق . گونه های آن :
1 - سنای اسکندریه ؛ گونه ای از سنا که در مصر و سودان و اطراف نیل (در نواحی کوهستانی شمال و مغرب خرطوم ) بحد وفور میروید و یکی از انواع سناهای دارویی است . برگهایش از سنای هندی کوچکتر است وسنایی که در بازار به این اسم عرضه میشود مخلوطی ازسناهای مختلف است : سنای مکی ، سنای حجازی ، مهار، سنای مکی آغاجی ، سنای مکی . 2 - سنای بری ؛ قدقدک . 3 - سنای هندی ؛ گونه ای از سنا که بحد وفور در عربستان و آفریقا و سواحل سومالی تا موزامبیک میروید، ولی امروز بیشتر در جنوب هندوستان کشف میشود و یکی از انواع سناهای دارویی است . میوه اش تقریباً بدون انحنا و برگچه هایش در قاعده کمی نامتقارن است . سنای هندوستانی . (از فرهنگ فارسی معین ).


سنا. [ س َ ] (ع اِ) روشنی کمتر از ضیا و نور. (غیاث ). روشنی . (آنندراج ) (غیاث )(ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 59) :
چو چرخ مرکز جاه ترا شتاب و سکون
چو طبع آتش رأی ترا سنا و ضیا.

مسعودسعد.


خداوندا سنایی را سنایی ده تو در حکمت
چنانک از وی به رشک آید روان بوعلی سینا.

سنایی .


از سنا برق آتش شمشیر
عرشیان را سنا فرستادی .

خاقانی .


اگر خسیس برمن گرانسر است رواست
که او زمین کثیف است و من سماء سنا.

خاقانی .



سنا. [ س ِ ] (فرانسوی ، اِ) مجلس سالخوردگان که اعضای آن سران روحانی و غیرروحانی ملت اند. (ایران باستان ). مجلسی که اعضای آن از بزرگان و اعیان کشور برگزیده شوند. مجلس اعیان .
- سنای پانصدنفری ؛ سنای پانصدنفری مجلسی بود که کلیس تنس در سال 510 ق .م . از تریبوس های ده گانه آتن در آن شهر تأسیس کرد. عده ٔ اعضای سناتا آن زمان چهار نفر بود. کلیس تنس به طرفداری طبقات پست مقرر داشت که هر یک از تریبوس های ده گانه پنجاه نفر عضو انتخاب کند و بدین طریق عده ٔ اعضای سنا را به پانصد نفر رسانید. (تاریخ تمدن قدیم ایران ).


سنا. [ س َ ] ( ع اِ ) روشنی کمتر از ضیا و نور. ( غیاث ). روشنی. ( آنندراج ) ( غیاث )( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 59 ) :
چو چرخ مرکز جاه ترا شتاب و سکون
چو طبع آتش رأی ترا سنا و ضیا.
مسعودسعد.
خداوندا سنایی را سنایی ده تو در حکمت
چنانک از وی به رشک آید روان بوعلی سینا.
سنایی.
از سنا برق آتش شمشیر
عرشیان را سنا فرستادی.
خاقانی.
اگر خسیس برمن گرانسر است رواست
که او زمین کثیف است و من سماء سنا.
خاقانی.

سنا. [ س َ ] ( ع اِ ) چوبی باشد که بدان مسواک کنند. ( برهان ) ( آنندراج ). || گیاهی است مسهل و بهترین آن مکی میباشد. ( برهان ). نام گیاهی است که آن اسهال میکند. گیاهی است که سناء مکی گویند. ( غیاث ). گیاهی است از تیره پروانه داران ( سبزی آساها ) که دارای چند گونه است و از گیاهان بومی نواحی گرم سودان ( آفریقا ) و آسیای صغیر و عربستان و جنوب ایران میباشد. برگهایش متناوب و مرکب ( دارای 3 تا 9 زوج برگچه ) بدون برگچه انتهایی است ، گلهایش زردرنگ و میوه اش نیاک و محتوی چند دانه است. میوه و برگ مختلف سنا دوای تلخ مسهلی است که بصورت دم کرده یا پودر بکار میرود، عشرق. گونه های آن :
1 - سنای اسکندریه ؛ گونه ای از سنا که در مصر و سودان و اطراف نیل ( در نواحی کوهستانی شمال و مغرب خرطوم ) بحد وفور میروید و یکی از انواع سناهای دارویی است. برگهایش از سنای هندی کوچکتر است وسنایی که در بازار به این اسم عرضه میشود مخلوطی ازسناهای مختلف است : سنای مکی ، سنای حجازی ، مهار، سنای مکی آغاجی ، سنای مکی. 2 - سنای بری ؛ قدقدک. 3 - سنای هندی ؛ گونه ای از سنا که بحد وفور در عربستان و آفریقا و سواحل سومالی تا موزامبیک میروید، ولی امروز بیشتر در جنوب هندوستان کشف میشود و یکی از انواع سناهای دارویی است. میوه اش تقریباً بدون انحنا و برگچه هایش در قاعده کمی نامتقارن است. سنای هندوستانی. ( از فرهنگ فارسی معین ).

سنا. [ س ِ ] ( فرانسوی ، اِ ) مجلس سالخوردگان که اعضای آن سران روحانی و غیرروحانی ملت اند. ( ایران باستان ). مجلسی که اعضای آن از بزرگان و اعیان کشور برگزیده شوند. مجلس اعیان.
- سنای پانصدنفری ؛ سنای پانصدنفری مجلسی بود که کلیس تنس در سال 510 ق.م. از تریبوس های ده گانه آتن در آن شهر تأسیس کرد. عده اعضای سناتا آن زمان چهار نفر بود. کلیس تنس به طرفداری طبقات پست مقرر داشت که هر یک از تریبوس های ده گانه پنجاه نفر عضو انتخاب کند و بدین طریق عده اعضای سنا را به پانصد نفر رسانید. ( تاریخ تمدن قدیم ایران ).

فرهنگ عمید

مجلسی که در کنار مجلس شورا در برخی از کشورها، به امر قانون گذاری می پردازد.
۱. ضیا، روشنایی، روشنی، فروغ.
۲. رفعت، بلندی.
گیاهی گرمسیری با برگ های باریک، گل های کبود یا زردرنگ و دانه های ریز که بلندیش تا ۶۰ سانتی متر می رسد و برگ آن ملین و مسهل است و به صورت دم کرده، پودر و قرص به کار می رود. برای درمان تنگی نفس، قولنج و سیاتیک به کار می رود.

گیاهی گرمسیری با برگ‌های باریک، گل‌های کبود یا زردرنگ و دانه‌های ریز که بلندیش تا ۶۰ سانتی‌متر می‌رسد و برگ آن ملین و مسهل است و به‌صورت دم‌کرده، پودر و قرص به کار می‌رود. برای درمان تنگی‌نفس، قولنج و سیاتیک به کار می‌رود.


۱. ضیا؛ روشنایی؛ روشنی؛ فروغ.
۲. رفعت؛ بلندی.


مجلسی که در کنار مجلس شورا در برخی از کشورها، به امر قانون‌گذاری می‌پردازد.


دانشنامه عمومی

سِنا نوعی مجلس قانون گذاری است که اعضای آن را اعیان و اشراف و اشخاص باتجربه و سال خورده تشکیل می دهند. در نظام های قانون گذاریِ دومجلسی، به مجلس اعلا معمولاً سنا گفته می شود.
مجلس سنای ایران
مجلس سنای ایالات متحده آمریکا
مجلس مهستان
«سنا» از واژهٔ لاتین سناتوس (senātus) گرفته شده که از واژه (senex) به معنی مرد سالخورده می آید. سناتور به معنی عضو مجلس سنا است.

سنا یک گیاه دارویی شناخته شده برای درمان فوری یبوست است. این گیاه در شمال آفریقا، غرب آسیا و هندوستان به صورت انبوه می روید و امروزه تقریباً در تمام دنیا از آن استفاده می شود.


دانشنامه آزاد فارسی

سِنا (Senate)
سِنا
در روم قدیم، «مجلس شیوخ». سنا در ابتدا از سران خاندان های پاتریسیَن (نجباء) تشکیل می شد، اما بعدها صاحب منصبان پیشین و اشخاصی که خدمات عمومی مهمی کرده بودند عضو آن شدند. اما گاهگاهی سِنسورها در آن اقدام به تصفیه می کردند. سنا گرچه در ظاهر جنبۀ مشورتی داشت اما امور مالی و سیاست خارجی را در کنترل داشت. سولا شمار اعضای آن را دوبرابر کرد و به ۶۰۰ نفر رساند. امروزه سنا به مجلس مقننه ای گفته می شود که در برخی کشورها در کنار مجلس عوام یا مجلس نمایندگان تشکیل می شود و اعضای آن را سناتور می گویند.

سنا (گیاهان). سِنا (گیاهان)(Cassia angustifolia Vahl)
(به انگلیسی Senna). گیاهی است با برگ های مرکب، دراز و نوک تیز، گل هایی زردرنگ و میوه ای با ظاهر تقریباً عاری از انحناء به طول پنج تا شش سانتی متر. این گیاه به وفور در عربستان، افریقا و سواحل سومالی تا موزامبیک می روید. سابقاً در جنوب هندوستان پرورش می یافته و به نام سنای هندی نامیده می شد. سنا دارای گونه های مختلفی است، سنای مکی و سنای سنگال از آن نوع می باشند. برگچه و میوه سنا دارای اثر ملین و مسهل است و استفاده از آن به عنوان مسهل از قرن ۹ و ۱۰ م برای نخستین بار توسط پزشکان ایرانی و عرب معمول گردید. میوۀ گونۀ C. Fistula را در ایران به نام فلوس می شناسند و کاربرد درمانی دارد. نوع خاصی از سنا به نام Cassia italica یا همان سنامکی در نواحی جنوبی ایران مانند بلوچستان و اطراف بندرعباس می روید.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی سَنَا: روشنی
معنی صُنْعَ: آفرینش - ساختن - عمل کردن
ریشه کلمه:
سنو (۲۰ بار)

روشنی راغب گوید: الضوء الساطع . نزدیک است روشنائی برقش چشمها را از بین ببرد. این کلمه فقط یکبار در قرآن آمده است.

گویش اصفهانی

تکیه ای: ----------
طاری: --------
طامه ای: ----------
طرقی: sanâ
کشه ای: --------
نطنزی: ----------


گویش مازنی

/sonaa/ تشت سفالی جهت شستن لباس

تشت سفالی جهت شستن لباس


واژه نامه بختیاریکا

( سِنا * ) گیاهی ست

پیشنهاد کاربران

سنا با س سین به معنی روشنایی و بازتاب میباشد

سنا نام ملکه ی یکی از پادشاهان میباشد

دختری از جنس نور

روشنی روشنی زندگی واز جنس نور

مهستان ویژگان، مهستان ویژه
( چون سنا مجلس خواص است )

سنا نامی ایرانی است

اسم من سنا است .
اسم من زیبا است به معنای بلندی نور وروشنایی

دختری از جنس نور، روشنایی، بلندی رفعت. اسمه دخترم سنا هست واقعا این اسم رو دوست دارم

سنا برتری و بزرگی تو دعای جوشن کبیر چند ایه پشت سرهم اومده .
سنااز القاب حضرت فاطمه ( س ) نیز میباشد

روشنایی و نور و یکی از معانیش تو قران طلوع خورشیده

روشنایی فروغ


روشنایی

سنا به معناهای مختلفی مثل بلندی و رفعت ونور او روشنایی هستش

سنا از عشق و نور می اید

گلی است که تنها در مکه می روید وداروی گیاهی نیز استفاده میشود البته سنا بافتحه سنا باکسره به نوعی از مجلس گفته میشود


سنا یعنی روشنایی بخش و دلگرم کننده .

سنا به معنی نور روشنایی عظمت بزرگی دانایی

به مجلس سنا در پارسی میتوان ( نشست مهستان ) گفت.
سنا = مهستان
سناتور = مهستبُد
رییس سنا = مهستبان

سنا به معنی دعاو روشنایی بلند

سنا به معنای بلندی، روشنایی و رفعت است

روشنایی - بلندی_ رفعت

هرکی خواهری به اسم سنا داره یعنی دنیارو یجا داره سنا یعنی نور یعنی نوری که با وجودش خونمونو گرم میکنه مثل خورشید سنا یعنی نور الهی و روشنایی فراوان مثل خورشید

نورانی ، روشنایی، ملکه ،

نورانی

سنا به روایتی یعنی عشق ، نورانی

به نظر من اسم سنا نمیتونه پسرونه باشه اسمش دوخترونه است مپل خواهذ من خواهر من واقعا برام دلیل روشنایی زندگیم بود و اون با دیدن اینکه اسمش پسرونه هم هست گریه کرد ولی این طرز فکر اشتباه است سنا اسم دخترانه است.

اسم من سنا است معنی اسم من یاری دهنده و کمک کننده است و مترادفم من بلندی رفعت وروشنایی است

دختری از جنس نور سنا اسم دخترمه

سنا یعنی عشق!

ستایش، تعریف از کسی

سنا ملکه ی یکی از پادشاهان

سنا نام پسرانه و دخترانه با ریشه عربی
روشنایی نور بلندی رفعت

سِنا
در کاربُرد نِشستگاه ( مَجلِس ) سِنا واژه ای پارسی است :
سِنا از ریشه سِن که پارسی ست می آید و سِناتور کسی است که سِن دار یا سِنمَند یا مُسِن / مَهسِن بوده و چنین نشستگاهی از پَرد های ( افراد ) مَهسِن یا سِندار شِکلیده
( تَشکیل ) شده است.

سنامکی : افعال و خواص آن : مسهل بلغم و سودا و صفرا و اخلاط سوخته و منقی دماغ و شدیدالغوص به عمق بدن و مقوی آن و جالی جلـد .
*اعضاء الراس و الصدر و الغذاء و غیرها * جهت صرع و شـقیقه و جنون و صداع کهنه و درد پهلو و ضیق الـنفس و قـولنج و عـرق النسا و نقرس و تشنج عضـل و داءالثعلـب و داءالحیـه و حکـه و جرب و بثورهای کهنه و شپش که در بدن به ه م رسـیده باشـد و جهت قتل دیدان و شقاق دسـت و پـا و سـایر امـراض سـوداوی و اوجاع مفاصل حاصل از بلغم و صفرای مخلـوط بـا هـم و جهـت
وسواس سوداوی بالعرض نیز و آشامیدن مطبوخ نـیم اوقیـه آن دردو اوقیه زیت الانفاق که به نصف رسد جهت درد کمر و ورکـین و اخراج خلیط خام از آن هر دو عضو و جهت بواسیر و آشامیدن آب مطبوخ آن با ادویه مناسبه و گل سرخ جهت اخـراج اخـلاط مذکوره و با گل سرخ و شیره تازه دوشیده و شکر به دسـتور کـه وزن سنامکّ ی از دو مثقال تا چهار مثقال تا شش مثقال و گل سـرخ از یک درم تا دو درم به حسب مزاج و مـرض و شـیر گـاو تـازه دوشیده از ربع آثار هندی تا یـک آثـار باشـد و سـفوف کوبیـده
بیخته آن را با گل سرخ و شکر با شیر تازه دوشیده نیز همان اثـر دارد ولیکن آب مطبوخ آن بیغایلهتر است از جرم آن و آشـامیدن یک مثقال از مسحوق آن با عسل سـه روز متـوالی تـا هفـت روز جهت رفع وجع مفاصل و امثال آن مجرب .
المضار : مورث کرب و مغص و غثیان ، مصلح آن پـاک کـردن از چوب و شاخ و تخم و آلودن بـ ه روغـن بـادام بعـد از کوبیـدن و پختن و با هلیله زرد و گل سرخ و انیسون و بنفشه آو ب میـو ه هـا استعمال نمودن و بالجمله استعمال آن بدون گل سرخ و روغن بادام
جایز نیست .
مقدار شربت : از جرم آن از دو درم تا سـه درم و از مطبـوخ آن از چهار درم تا هفت درم .
بدل آن : گفته اند مثل آن تربد و نصـف آن هلیلـه زرد و ربـع آن بنفشه است ولیکن این مقدار بسیار است در اکثر امزجه و ضـماد مطبوخ آن در سرکه به حدی که قوام به هم رساند بر بدن جهـت جرب و حکه و کلف و بهق و اندمال زخمهای کهنـه و بـر مـوی جهت منع ریختن آن و با حنا بر موی جهت سیاه کردن آن مـؤثر و با سرکه و شاهتره و برگ حنا که با آب نرم ساییده در حمام و یا غیر آن بر بدن بمالند و بعد از سه چهار ساعت بشـویند جهـت حکه و جرب و قروح خبیثه و اندمال جراحات بـا تکـرار عمـل مجرب.
بدان که شیخ الرییس رحمۀ االله تعالی متعـرض ذکـر سـنا
نشده و حبوب و سفوفات و ضماد و مطبوخات و معاجین و نقـوع سنامکّ ی در قرابادین مذکور شد .

سنا نوعی فرش در کردستان اسم دخترم سنا ولی به خونمون روشنایی داده

به خودم افتخار میکنم که اسمی به این بلند مرتبه ی دارم سنا واقعا یعنی مکله یعنی نور یعنی آرامش بخش زندگی

بلندی و مهربانی


سنا رفعت؛ زیباترین وجذاب ترین اسم،
سنا به معنی بلندی، وروشنایی نور، ملکه ای یکی از پادشاهان

قله

فکر نمیکنم اسم سنا پسرانه باشه من تا حالا نشنیدم

سنا= نوعی گیاه، روشنایی، نام یک مجلس، نام یک ملکه

اسم من سنا است .
معنی اسم سنا به معنای :روشنایی ـ نور خورشید هستش
افتخار می کنم که بهترین اسم دنیا رو دارم.

معنی اسم سنا
روشنایی ـ نور خوشید هستش
به خودم افتخار میکنم که بهترین اسم دنیا رو دارم

سامانه نظارت ارزی ( سنا ) درگاهی است که توسط بانک مرکزی جمهوری اسلامی و در راستای متشکل نمودن بازار ارز کشور و ساماندهی معاملات ارز در شبکه صرافی های مجاز از سال 90 راه اندازی شده است و صرافی ها موظف اند معاملات روزانه ارزی شان را در آن ثبت کنند.
توجه داشته باشید که سامانه سنا را با ثنا اشتباه نگیرید. سامانه ثنا یک درگاه ای است که توسط قوه قضاییه راه اندازی شده برای ابلاغ اوراق قضایی و ثبت شکایات و دادخواست ها.

اسم من سنا هست من به پدر مادرم افتخار می کنم که بهترین اسم دنیا رو برام انتخاب کردن
معنی سنا میشه
روشنایی - بلندی - رفعت

مجلس شیوخ

در حقیقت مجلس سنا به �مجلس شیوخ� معروف بود زیرا هر فردی که واجد شرایط مذکور نبود نمی توانست به مجلس سنا راه یابد و گفته می شود گه گاهی هم برای اینکه اشخاص موردنظر واجد شرایط سناتوری شوند به طور موقت احکامی صادر می شد.

سنا یعنی روشنایی، دختر بهشتی

سنا ب معنیه درختی در بهشت


کلمات دیگر: