کلمه جو
صفحه اصلی

شیله


مترادف شیله : قرمز، پیله، سوسه

مترادف و متضاد

۱. قرمز
۲. پیله، سوسه


فرهنگ فارسی

حیله، مکر، نیرنگ، شیله وپیله هم میگویند
گیاهی است از تیره گندمیان که دارای خوشه هایی کوچکی می باشد . نباتی است یک ساله و دانه های آن مدت مدیدی قادرند که قوه نمای خود را حفظ کنند شلمک یکی از گیاهان خوب مراتع و در هر سال سه مرتبه میشود آن را درو کرد زوان دنقه شیلم چچم چچن .
نوعی از قماش

لغت نامه دهخدا

شیله . [ ل َ / ل ِ ] (اِ) برنج آش . || دارویی که افسنتین نیز گویند. (ناظم الاطباء). || شلمک . (فرهنگ فارسی معین ). گیاهی از تیره ٔ گندمیان . رجوع به شلمک شود.


شیله. [ ل ِ ] ( اِخ ) دهی است از بخش چهاردانگه شهرستان ساری. سکنه آن 340 تن. آب آن از چشمه. صنایع دستی زنان ، شال وکرباس بافی است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).

شیله. [ ل َ / ل ِ ] ( هندی ، اِ ) نوعی از قماش. ( ناظم الاطباء ) :
دو تاره زکر برکه آمد برون
دگرگونه و شیله از حد فزون.
نظام قاری.
از گلفتنت عقد نیاید به شماری
تا بسته پیچ و شکن شیله و شاشی.
نظام قاری ( دیوان ص 113 ).

شیله. [ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) برنج آش. || دارویی که افسنتین نیز گویند. ( ناظم الاطباء ). || شلمک. ( فرهنگ فارسی معین ). گیاهی از تیره گندمیان. رجوع به شلمک شود.

شیله.[ ل َ ] ( اِخ ) نام مردابی است به سیستان که آب شور راکد دارد و هیرمند در آن می ریزد. ( یادداشت مؤلف ).

شیله . [ ل َ / ل ِ ] (هندی ، اِ) نوعی از قماش . (ناظم الاطباء) :
دو تاره زکر برکه آمد برون
دگرگونه و شیله از حد فزون .

نظام قاری .


از گلفتنت عقد نیاید به شماری
تا بسته ٔ پیچ و شکن شیله و شاشی .

نظام قاری (دیوان ص 113).



شیله .[ ل َ ] (اِخ ) نام مردابی است به سیستان که آب شور راکد دارد و هیرمند در آن می ریزد. (یادداشت مؤلف ).


شیله . [ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش چهاردانگه ٔ شهرستان ساری . سکنه ٔ آن 340 تن . آب آن از چشمه . صنایع دستی زنان ، شال وکرباس بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).


فرهنگ عمید

= شیلم
شیاری که در دامنۀ تپه بر اثر بارندگی پدید آمده باشد.
حیله، مکر، خدعه.

شیلم#NAME?


شیاری که در دامنۀ تپه بر اثر بارندگی پدید آمده باشد.


حیله؛ مکر؛ خدعه.


دانشنامه عمومی

شِیله یا روسری عربی، نوعی روسری است که زنان عرب از آن برای پوشش موهای خود استفاده می کنند.حمدان مقدم و سر ، گردن و سینه را کاملاً می پوشاند. زنان عرب (در ایران) معمولاً آن را با قلابی به نام «چلّاب» می بندند.معمولا جنس چلاب از طلا و نقره است.حمدان مقدم.
عصابه
عبایه
این نوع پوشش علاوه بر عرب های کشورهای عربی در میان عرب های ایران نیز مرسوم است.حمدان مقدم.

پیشنهاد کاربران

در بم
به معنی رودخانه کوچک فصلی میباشد

شیله، سیل راه، مسیر آب باران از دامنه ها
گویش فارسی جیرفت

شیله ( Şilə ) :در ترکی به معنی برنج شفته است. همچنین شیله در آذربایجان غذایی است آبکی اما سفت تر از آش و انواع مختلفی دارد مثل مرجیمک شیله سی - یارما شیله سی - لپه شیله سی - کالیش شیله سی و. . .

در زبان ترکی به شله زرد هم ساری شیله می گویند

شیله در منطقه بم و اطراف آن به معنی رودخانه کوچک فصلی میباشد



کلمات دیگر: