کلمه جو
صفحه اصلی

کما


مترادف کما : اغما، بی حسی، بیهوشی، غش

برابر پارسی : ژرفخواب

فارسی به انگلیسی

(such) as

فرهنگ فارسی

( اسم ) گیاهی است از تیر. چتریان بصورت درختچه بارتفاع ۱/۲ تا ۲/۴ متر که در اکثر نقاط ایران میروید . ساقه اش ضخیم بی کرک و گلها یش سفید و میوه اش کوچک و بیضوی است . در مجاری ترشحی گیاه مذکور شیر. شیرینی رنگی جریان دارد که بر اثر گزش حشرات یا تولید زخم و خراش شکافها یی که باد و عوامل دیگر در پوست ساقه اش ایجاد میکند بخارج ترشح میشود و بعلاوه در ریشه های سه ساله تا چهار ساله نیز مقدار زیادی از این صمغ وجود دارد که بر اثر گرمای ثابت زمین خود بخود از اطراف شکافها ی ناحی. یقه بخارج ترشح میشود . این صمغ را بنام صمغ آمونیاک می نامند و آن بصورت قطعات کوچک و نا منظم ( ببزرگی ۱/۳ تا ۳/۵ سانتیمتر ) یا بشکل تود. حجیمی برنگ زرد میباشد و بوی معطر و طعم گس و تلخ و مهوعی دارد شجر الاشق درخت اشه درخت و شق .
کلمه مرکب از کاف تشبیه و مایعنی همچنان و مثل اینکه و مانند اینکه و زیرا که . چنانکه .

فرهنگ معین

(کَ ) [ ع . ] (ق . ) همچنان ، مانند اینکه .
(کُ ) [ فر. ] (اِ. ) حالتی از بی هوشی که در آن بیمار برای مدتی شعور و حواس خود را از دست می دهد.

(کَ) [ ع . ] (ق .) همچنان ، مانند اینکه .


(کُ) [ فر. ] (اِ.) حالتی از بی هوشی که در آن بیمار برای مدتی شعور و حواس خود را از دست می دهد.


لغت نامه دهخدا

کما. [ ک َ / ک ِ / ک ُ ] (اِ) بزباز را گفته اند که عربان بسباسه خوانند، گویند پوست جوزبو است . (برهان ) (آنندراج ). بزباز و پوست جوزبو که بسباسه نیز گویند. (ناظم الاطباء).


کما. [ ک َ ] ( اِ ) آستین رفیده را گویند و رفیده لته ٔچندی است که مانند گرد بالشی دوزند و خمیر نان را بر بالای آن پهن سازند و بر تنور چسبانند و آستینی هم بر آن نصب کنند تا به ساعد و بازو از آتش آسیبی نرسد. ( برهان ) ( آنندراج ). آستین رفیده یعنی آستین گردبالش مانندی که خمیر تنک کرده نان را به روی آن گذاشته بر دیوار تنور چسبانند. ( ناظم الاطباء ). فرهنگ نظام کلمه را به ضم اول خوانده و محرف کُم به معنی آستین عربی دانسته و محشی فرهنگ رشیدی نیز همین حدس را زده است. ( حاشیه برهان چ معین ). و رجوع به کُم شود.

کما. [ ک َ / ک ِ / ک ُ ] ( اِ ) بزباز را گفته اند که عربان بسباسه خوانند، گویند پوست جوزبو است. ( برهان ) ( آنندراج ). بزباز و پوست جوزبو که بسباسه نیز گویند. ( ناظم الاطباء ).

کما. [ ک ُ ] ( اِ ) گیاهی باشد به غایت بدبو و گنده و متعفن و آن را کمای نیز گفته اند. ( برهان ). گیاهی باشد به غایت بدبو و گنده و متعفن. ( آنندراج ). گیاهی بسیار بدبوی که کمای نیز گویند. ( ناظم الاطباء ). گیاهی است بدبو که گل گنده گویند و به تازی کماة خوانند. ( فرهنگ رشیدی ). گیاه باشد ناخوشبوی در ولایت خراسان و دو نوع بود نوعی ازآن گاوان خورند و نوعی را مردم و این نوع نافع بود.( صحاح الفرس ). گیاهی است از تیره چتریان که در نقاط مرتفع برگهای معطر آن برای خوراک حیوانات بکار می رود و از جنسی از آن صمغبدبویی به نام انغوزه و از جنس دیگر صمغی به نام انجدان حاصل می شود که مصرف دارویی دارد. ( از حاشیه برهان چ معین ) :
جان و دل را بود دارو لیکن از بهر جگر
آنچه می باید نبود، آن چیست کسنی و کما.
سنائی.
چون کما گنده است شغلی کن که تخم
برکنی از بیخ همچون کنگرش.
پوربها ( از فرهنگ رشیدی ).
گنده است چون پیاز بغلهای او چنانک
گویا به گند کرد کما را محاصره.
پوربهای جامی ( از حاشیه برهان چ معین ).
و رجوع به کمای وکماة شود. || در کرج نام بوته ای است . ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

کما. [ ک َ ] ( ع ق ) کلمه مرکب از کاف تشبیه و ما، یعنی همچنان و مثل اینکه و مانند اینکه و زیرا که. ( ناظم الاطباء ). چنانکه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
- کما اعلم ؛ چنانکه می دانم. آنگونه که آگاهم :
چون گهر سخت روی بفروزی
با جهانی هنر کما اعلم.

کما. [ ک َ ] (اِ) آستین رفیده را گویند و رفیده لته ٔچندی است که مانند گرد بالشی دوزند و خمیر نان را بر بالای آن پهن سازند و بر تنور چسبانند و آستینی هم بر آن نصب کنند تا به ساعد و بازو از آتش آسیبی نرسد. (برهان ) (آنندراج ). آستین رفیده یعنی آستین گردبالش مانندی که خمیر تنک کرده ٔ نان را به روی آن گذاشته بر دیوار تنور چسبانند. (ناظم الاطباء). فرهنگ نظام کلمه را به ضم اول خوانده و محرف کُم به معنی آستین عربی دانسته و محشی فرهنگ رشیدی نیز همین حدس را زده است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). و رجوع به کُم ّ شود.


کما. [ ک َ ] (ع ق ) کلمه ٔ مرکب از کاف تشبیه و ما، یعنی همچنان و مثل اینکه و مانند اینکه و زیرا که . (ناظم الاطباء). چنانکه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- کما اعلم ؛ چنانکه می دانم . آنگونه که آگاهم :
چون گهر سخت روی بفروزی
با جهانی هنر کما اعلم .

مسعودسعد (دیوان چ رشیدیاسمی ص 358).


- کما انزل اﷲ ؛ چنانکه خدا نازل کرده است . و رجوع به ترکیب کما فرض اﷲ شود.
- کما سیأتی . رجوع به ترکیب بعد شود.
- کما سیجی ٔ ؛ چنانکه خواهد آمد. چنانکه بزودی خواهد آمد. چنانکه بیاید. کما سیأتی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- کما فرض اﷲ ؛ بدان سان که خدای تعالی فرموده است . آن سان که خدای واجب فرمود. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- کما فی السابق ؛ چنانکه درگذشته بود. همچنان .
- کماکان ؛ چنانکه بود. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- کماقال ؛ چنانکه گفته شده است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- کما قیل ؛ چنانکه گفته است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- کما مر ؛ چنانکه گذشت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- کَماهِی َ ؛ در محاوره ٔ فارسی به سکون یاء [ ک َ ] به معنی چنانچه آن مقدمه هست . (غیاث ) (آنندراج ). کلمه ای مأخوذ از تازی یعنی همچنان که هست و راست است . (ناظم الاطباء). از «کما»، چنانکه و «هی »، او، چنانکه هست . چنانکه اوست . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
دل سرحیات نی کماهی دانست
وز مرگ نه اسرار الهی دانست .

(منسوب به خیام ).


چون قدرت او ز ماه تا ماهی است
دانستن چیزها کماهی داند.

خاقانی .


چو فرمودی به توفیق الهی
بگویم آنچه می دانم کماهی .

نظامی (الحاقی ).


تو به آفتاب مانی به کمال حسن و طلعت
که نظر نمی تواند که ببیندت کماهی .

سعدی .


ای نعت جلال تو تعالی و تقدس
در کنه کماهی کمالت نرسد کس .

نزاری .


و طریق اخلاص از این ورطه آن است که قضات تا بر کماهی حال آن قضیه ... مطلع نگردند... (تاریخ غازان ص 233).
بر صفحه ٔ کاینات خطی است کز آن
اسرار ازل توان کماهی خواندن .
(یادداشت به خط مرحوم دهخدا، بدون ذکر نام شاعر).
- کما یلیق ؛ بسزا. بسزاوار. چنانکه سزاوار است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). چنانکه سزد. چنانکه باید. چنانکه شاید. بسزا. (فرهنگ رازی ص 180).
- کما ینبغی ؛ به معنی چنانکه سزاوار است . در این لفظ کاف حرف تشبیه و لفظ ما زایده چرا که بعد کاف تشبیه لفظ ماء زایده آرند تا حرف جاره بر فعل نیاید و ینبغی صیغه ٔ مضارع از انبغاء که ناقص یایی است از باب انفعال به معنی سزاوار شدن . (ازغیاث ) (آنندراج ). چنانکه شاید. چنانکه درخور است . (فرهنگ رازی ص 180). بسزا. بسزاوار. چنانکه سزد. چنانکه سزاوار است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و شرف و مواضع مقاتله و تیر گذار رها را کماینبغی و شاید مرکب و مرتب ساخت . (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 16). احوالی که عارض و سانح گشته بود کما ینبغی ایراد کرد. (تاریخ غازان ص 75).
- امثال :
کماتدین تدان ؛ بد مکن که بد افتی چه مکن که خود افتی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).

کما. [ ک ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان مرکزی بخش صومعه سراست که در شهرستان فومن واقع است و 796 تن سکنه دارد. چند ساختمان قدیمی دارد و در انقلابات جنگل یکی از مراکز تمرکز جنگلیها بوده است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).


کما. [ ک ُ ] (اِ) گیاهی باشد به غایت بدبو و گنده و متعفن و آن را کمای نیز گفته اند. (برهان ). گیاهی باشد به غایت بدبو و گنده و متعفن . (آنندراج ). گیاهی بسیار بدبوی که کمای نیز گویند. (ناظم الاطباء). گیاهی است بدبو که گل گنده گویند و به تازی کماة خوانند. (فرهنگ رشیدی ). گیاه باشد ناخوشبوی در ولایت خراسان و دو نوع بود نوعی ازآن گاوان خورند و نوعی را مردم و این نوع نافع بود.(صحاح الفرس ). گیاهی است از تیره ٔ چتریان که در نقاط مرتفع برگهای معطر آن برای خوراک حیوانات بکار می رود و از جنسی از آن صمغبدبویی به نام انغوزه و از جنس دیگر صمغی به نام انجدان حاصل می شود که مصرف دارویی دارد. (از حاشیه ٔ برهان چ معین ) :
جان و دل را بود دارو لیکن از بهر جگر
آنچه می باید نبود، آن چیست کسنی و کما.

سنائی .


چون کما گنده است شغلی کن که تخم
برکنی از بیخ همچون کنگرش .

پوربها (از فرهنگ رشیدی ).


گنده است چون پیاز بغلهای او چنانک
گویا به گند کرد کما را محاصره .
پوربهای جامی (از حاشیه ٔ برهان چ معین ).
و رجوع به کمای وکماة شود. || در کرج نام بوته ای است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).

فرهنگ عمید

انغوزه#NAME?


اغما.


اغما.
= انغوزه

دانشنامه عمومی

کما (به فرانسوی: Coma) یا اغما به نوعی از کاهش هوشیاری گفته می شود شخص به محرک های بیرونی و تحریک دردناک واکنش نشان نمی دهد. علل آن شامل بیماری های عفونی مانند مننژیت، سکته مغزی، افت شدید فشار خون، کمای دیابتی، کمای اورمیک، ضربه به سر و… می باشد.
حالت نباتی پایدار
مرگ مغزی
نشانگان قفل شدگی
سطح هشیاری با مقیاس کمای گلاسکو (GCS) از سه تا پانزده ارزیابی می شود، به طوری که GCS مساوی ۳ بیانگر کمای عمیق بیمار می باشد.
در کمای عمیق به دلیل عدم تنفس ارادی، بیمار به دستگاه تنفس مصنوعی (وینتیلاتور) متصل می شود.
واژه کما (به یونانی: κώμα) از زبان یونانی وارد زبان های اروپایی و فارسی شده است. واژه کما به معنی خواب عمیق است.
کما (دنباله دار). کما (به یونانی: κόμη) به معنای شانه یا مو، یا گیسو، (به انگلیسی: (Coma (cometary) نام پوشش ابرمانندی در اطراف هستهٔ یک دنباله دار است. کما زمانی تشکیل و دیده می شود که دنباله دار از نزدیکی خورشید در مدار بسیار بیضی شکل خود عبور می کند. این هالهٔ در بر گیرندهٔ هسته، با گرم شدن بخش هایی از هستهٔ دنباله دار تصعید می شود. پدیدآمدن این حالت در یک دنباله دار ظاهر آن را از دیدگاه تلسکوپ های مشاهده کننده کدر (فازی) می کند و آن را از ستاره های واقعی متمایز می سازد.
کما (نورشناسی)
هسته (دنباله دار)
کما به طور کلی از یخ و غبار دنباله دار ساخته شده است. آب معمولاً بیشترین و تا ۹۰٪ از مواد فرّاری است که از هستهٔ دنباله دار در داخل منطقهٔ ۳ تا ۴ واحد نجومی از خورشید به بیرون فوران می کند. مولکول های منبع H2O در درجهٔ اول از طریق نورکافت و به نسبت بسیار کوچکتری از طریق فوتویونیزه نابود می شوند. باد خورشیدی نقش کوچک تری در تجزیهٔ آب در مقایسه با فوتوشیمی ایفا می کند. ذرات گرد و غبار بزرگتر در امتداد مسیر مداری دنباله دار باقی می مانند در حالی که ذرات کوچکتر در اثر فشار نور به دور از خورشید و به طرف دم دنباله دار رانده می شوند.

کما (فیلم ۱۳۸۲). کُما فیلمی در ژانر کمدی و درام محصول سال ۱۳۸۲ به کارگردانی آرش معیریان، نویسندگی پیمان معادی و تهیه کنندگی محمدحسین فرح بخش و عبدالله علیخانی است.نبو
امیر که در یک خانواده ثروتمند بزرگ شده است، از سخت گیری های پدرش به تنگ آمده و تصمیم می گیرد پیش مادر و خواهرش در آمریکا برود اما با پیرمردی تصادف می کند و او در کما فرو می رود. امیر برای رضایت گرفتن با پسر پیرمرد دوست شده و به او برای رسیدن به زن آرزوهایش کمک می کند...

کما (فیلم ۱۹۷۸). کما (انگلیسی: Coma) فیلمی در ژانر جنایی، علمی–تخیلی و ترسناک به کارگردانی مایکل کرایتون است که در سال ۱۹۷۸ منتشر شد.
جنویو بوژو
مایکل داگلاس
ریپ تورن
ریچارد ویدمارک
لویس چلیز
لنس لگو
تام سلک
پل رایان
مایکل مان
اد هریس
الیزابت اشلی

کما (فیلم ۲۰۰۹). «کما» (آلمانی: Koma) فیلمی در ژانر ترسناک است که در سال ۲۰۰۹ منتشر شد.
۲۶ ژوئن ۲۰۰۹ (۲۰۰۹-06-۲۶)

کما (فیلم). کُما فیلمی در سبک کمدی و درام محصول سال ۱۳۸۲ به کارگردانی آرش معیریان، نویسندگی پیمان معادی و تهیه کنندگی محمدحسین فرح بخش و عبدالله علیخانی است.

کما (موسیقی). در تئوری موسیقی یک کُما یا کاما (به انگلیسی: comma) فاصله ای کوچک در زیرایی یک نت است که حاصل تفاوت ناشی از کوک کردن آن نت از دو راه متفاوت است. دو نوع کما در تئوری موسیقی به طور متداول مورد بحث قرار می گیرد: کمای متداول (به انگلیسی: common comma) یا کمای همصدا، و دیگری کمای بیشینه (به انگلیسی: comma maxima) که به آن کمای فیثاغورثی هم می گویند. وقتی واژهٔ «کما» بدون هیچ پسوندی استفاده شود، غالباً منظور همان «کمای همصدا» است.
دوم کوچک و همنوای افزوده (یا همان نیم پرده های دیاتونیک و کروماتیک)، یا
دوم بزرگ و کاسته سوم، یا
سوم کوچک و دوم افزوده، یا
سوم بزرگ و چهارم کاسته، یا
چهارم درست و سوم افزوده، یا
چهارم افزوده و پنجم کاسته، یا
پنجم درست و ششم کاسته، یا
ششم کوچک و پنجم افزوده، یا
ششم بزرگ و هفتم کاسته، یا
هفتم کوچک و ششم افزوده، یا
هفتم بزرگ و هنگام کاسته.
دو نت مترادف در یک دستگاه کوک می توانند صداهایی با تفاوت اندک نسبت به هم داشته باشند؛ این تفاوت صدا به طور کلی یک «کما» نامیده می شود. برای نمونه، در کوک پنج حدی نت لا بملی که به اندازهٔ یک فاصلهٔ سوم بزرگ پایین تر از نت دوی پنجم (C5) کوک بشود، و نت سل دیز که به اندازهٔ دو فاصلهٔ سوم بزرگ بالاتر از دوی چهارم (C4) کوک شده، صدایی متفاوت خواهند داشت (یکی اندکی زیرتر و دیگری اندکی بمتر). تفاوت نت های یادشده در کوک پنج حدی، تقریباً ۴۰٪ یک نیم پرده است و برای شنونده به آسانی قابل تشخیص خواهد بود.
به طور متداول، کماها به صورت فواصلی بین دو نیم پرده تعریف می شوند. هر کدام از روش های کوکی که مبتنی بر اعتدال میانگین هستند یک گام کروماتیک تولید می کنند که در آن دو نوع نیم پرده وجود دارد (نیم پردهٔ دیاتونیک و نیم پردهٔ کروماتیک)، و اختلاف این دو یک کما است که با نام دیز کوچک شناخته می شود. به طور مشابه، روش های کوک کردنی که بر کوک فیثاغورثی مبتنی هستند هم دو نوع نیم پرده (دیاتونیک و کروماتیک) تولید می کنند و اختلاف این دو همان کمای فیثاغورثی است.
در نظام کوک خالص، بیشتر از دو نوع نیم پرده می تواند ساخته شود. در نتیجه یک روش کوک کردن می تواند با کماهای متعددی شناخته شود. برای نمونه در یکی از روش های جدیدتر کوک پنج حدی، چهار نوع نیم پرده و چهار کمای مختلف تولید می شود.

کما (نورشناسی). اگر شبکه ای منظم از نقاط نورانی داشته باشیم، این بیراهش، تصویر نقاطی را که از محور اپتیکی دورتر هستند، به صورت قطرات اشک یا بشکل دنباله دارهایی بزرگ تر نشان می دهد. به این بیراهش، بیراهش اشک یا بیراهش کما می گویند. نام انگلیسی آن از واژه COMET بمعنای دنباله دار و نیز کما گرفته شده است.نبو
بیراهش کروی کما تاری نامتقارن انحنای میدان پتزوال بیراهش رنگیعدم وضوحتیلت
در یک سامانهٔ نوری یا الکترونی این نقص ناشی از المان اپتیکی است که در صورت غیر صفر بودن زاویهٔ پرتو ورودی با محور اصلی عدسی، پرتو پس از خروج از عدسی روی صفحه ای عمود بر محور فرعی تصویری نامتقارن ایجاد می کند. در عدسی هایی که بیراهش کروی آن ها رفع شده باشد، بیراهش اشک نیز تا حد زیادی بر طرف می شود. در حقیقت بیراهش اشک همان بیراهش کروی است که از قرار گرفتن نقطهٔ نورانی در خارج از محور اصلی حاصل می شود. خود بیراهش اشک به دو نوع مثبت و منفی تقسیم می شود.

دانشنامه آزاد فارسی

کما (پزشکی). کُما (پزشکی)
رجوع شود به:اغما

کما (گیاهان). کُما (گیاهان)
بوته گیاه آنقوزه
گیاهان متعلق به جنس Ferula از تیرۀ چتریان. این گیاهان پایا هستند و ساقه ای بلند و برخاسته تا ارتفاع سه متر، برگ هایی با تقسیمات شانه ای عمیق و گل های پلی گام زرد یا زردسبزفام دارند. گیاهان معروفی چون آنقوزه و باریجه از این جنس اند. در حدود ۳۰ گونه از این جنس در مناطق کوهستانی و بیابانی ایران می روید. برخی گیاه شناسان این نام را به اعضای جنس Dorema اطلاق می کنند.

نقل قول ها

کما (۱۳۸۲)، فیلمی به کارگردانی آرش معیریان.
• پدر امیر: این روزا مرد کجا بود. دنیا، دنیای نامرداس.• امیر: تو نمی خواد مملکت درست کنی. تو اول زندگی خودتو جمع و جور کن لازم نیست، مملکتو درست کنی.• حسن: ما که تو هفت آسمون یه ستاره هم نداریم.• حسن: حسرت دو چیزو ما تو زندگیمون همیشه خوردیم، یکی یه رفیق لوطی و بامرامه که هیچ وقت نداشتیم، یکی هم یه پیکان جوانان گوجه ای که چی زید بغل، باربند بالا، جاده بالا، بندازی باهاش بری دیزین اسکی.• امیر: انقدر ماه شدی که دخترا دارن می خورنت.• حسن: خوب مردن، خیلی بهتر از بد زندگی کردنه.• امیر: این کراوات مهم نیست. مهم اینه که داره می ره.• حسن: بعضیا تو کمان، فکر می کنن هستن ولی بودنشون با نبودنشون فرقی نمی کنه.• حسن: راستی حاج آقا، مولایی، می دونی کیا باید مشکلات این مملکتو ریشه کن کنن؟ همین جوونا. همینایی که مجبورشون می کنین دمشونو بذارن رو کولشون و از مملکت برن.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی کَمَا: مانند آنچه
تکرار در قرآن: ۵۷(بار)

گویش مازنی

/komaa/ وزنه ی سنگین چوبی که به منظور کوبیدن پایه های کلفت و فرو کردن آن ها در زمین، توسط چند نفر بلند گردیده و به وسیله ی آن بر پایه های ضربه وارد سازند – تخماق & گیاهی است که جهت تغذیه گوسفند مورد استفاده قرار گیرد & بزرگ - نوعی علف صحرایی که در مناطق ییلاقی روید و خشک شده اش غذای بسیار مغذی در زمستا است

وزنه ی سنگین چوبی که به منظور کوبیدن پایه های کلفت و فرو ...


گیاهی است که جهت تغذیه گوسفند مورد استفاده قرار گیرد


۱بزرگ ۲نوعی علف صحرایی که در مناطق ییلاقی روید و خشک شده ...


واژه نامه بختیاریکا

( کَما ) از گونه ی گیاهان ییلاقی

جدول کلمات

بیهوشی

پیشنهاد کاربران

معنی همانطور میده مثلا کَما تعرفون میشه همان طور که میدانید. . .


در زبان عربی بدین گونه است: همان گونه که، همانطور که.

آنچنان که . . . .

کَما ( در عربی ) =همان طور که. .

همانطور که

همچنان که

اغما، بی حسی، بیهوشی، غش


کما. نام علمی :Ferula ( Ovina )
نام فارسی :کما
نام محلی : کما
مشخصات:
گیاهی است از خانواده چتریان که ارتفاع آن به 1 تا 1. 5 متر می رسدوبرگهای آن دارای دمبرگ غلاف دار وپهنک برگ آن بزرگ ودارای بریدگیهای نسبتا عمیق است . برگهای سبز تیره وگلهای آن برنگ زرد می باشد.
ساقه آن استوانه ای وقطر آن زیاد است. جوانه ها وبرگهای تازه روئیده آن وگل زرد غنچه آن در اسفند واوائل بهار به مصرف تغذیه می رسد.
این گیاه در جنوب خراسان ( بیرجند سه قلعه ونهبندان ) می روید . گلها بصورت چتر زرد رنگ بزرگی در انتهای ساقه پدیدار می شود. پس از بزرگ شدن ساقه ها وبرگها دیگر قابل مصرف نیست.
ویژگی رویشی:
کما در سطح وسیعی در منطقه سه قلعه پراکنده است. دلیل گسترش آن را به علت عدم مصرف آن به صورت تازه توسط دام است ومعمولا دامها به صورت خشک مصرف می کنند. برگهای پهن وساقه بلند بعد از رویش وعدم مصرف جلوه زیبای دارد.
کما در اکثر نواحی خراسان مشاهده می گردد. ولی مناطق جنوبی خراسان وخصوصا در جنوب سه قلعه به صورت متراکم دیده می شود . کما بیشتر خاک قلیایی را ترجیح می دهد.
رویشگاه آن در منطقه از ارتفاع1200تا 1700متر مربع می باشد.
خواص دارویی ودرمانی:
کما دراین منطقه بیشتر به عنوان ماده غذایی با تخم مرغ وروغن پخته می شود وبه آن چاشنی های دیگری نیز افزوده می شود. . . قره قروت - رب - آبلیموو. . . .
مردم اغلب کما را به صورت پخته شده فریزرشده برای زمستان نگهداری می نمایند. درقدیم کما را به صورت خشک شده برای زمستان نگهداری می نمودند.
خواص دارویی ودرمانی:
- ضدتشنج است
- خلط آور است
- خاصیت هضم کننده ای دارد.
- قاعده آور است
- در منطقه برای دفع انگلهای روده ای شهرت خاصی دارد.
- برای اختلالات هاضمه ای نیز توصیه می شود.


کلمات دیگر: