کلمه جو
صفحه اصلی

ترقفی

لغت نامه دهخدا

ترقفی . [ ت َ ق ُ ] (اِخ ) عباس بن عبداﷲبن ابی عیسی الترقفی الباکسائی ، مکنی به ابومحمد. یکی از ائمه ٔ اعیان و ازمکثرین است و از مجتهدان کثیرالحدیث و واسعالروایة و ثقه و صدوق و حافظ است . بطلب حدیث به شام رفت و ازگروهی حدیث شنید، از آن جمله محمدبن یوسف الفریابی است و از وی ابوبکربن ابی الدنیا و اسماعیل بن محمد الصفار نحوی روایت دارند. او در سال 268 یا 267 هَ . ق . درگذشت . و گفته اند ترقف اسم زنی است که این بدان نسبت دارد. (از معجم البلدان ). و رجوع به ترقف شود.


ترقفی . [ ت َ ق ُ ] (ص نسبی ) منسوب است به ترقف که بگمان من از اعمال واسط میباشد. (انساب سمعانی ). و رجوع به ترقف شود.


ترقفی. [ ت َ ق ُ ] ( ص نسبی ) منسوب است به ترقف که بگمان من از اعمال واسط میباشد. ( انساب سمعانی ). و رجوع به ترقف شود.

ترقفی. [ ت َ ق ُ ] ( اِخ ) عباس بن عبداﷲبن ابی عیسی الترقفی الباکسائی ، مکنی به ابومحمد. یکی از ائمه اعیان و ازمکثرین است و از مجتهدان کثیرالحدیث و واسعالروایة و ثقه و صدوق و حافظ است. بطلب حدیث به شام رفت و ازگروهی حدیث شنید، از آن جمله محمدبن یوسف الفریابی است و از وی ابوبکربن ابی الدنیا و اسماعیل بن محمد الصفار نحوی روایت دارند. او در سال 268 یا 267 هَ. ق. درگذشت. و گفته اند ترقف اسم زنی است که این بدان نسبت دارد. ( از معجم البلدان ). و رجوع به ترقف شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تَرقُفی، ابومحمد عباس بن عبداللّه، محدّث و فقیه قرن سوم می باشد.
وی به گفته یاقوت به ترقُف، از نواحی بندنیجین منسوب است و از آن جا که بندنیجین مرکز باکُسایا بوده، با نسبت باکسایی نیز خوانده شده است
ولادت
از تولد و زندگی وی اطلاعی نیست.
ائمه حدیث
او را دانشمندی عابد و از ائمه حدیث معرفی کرده اند که بسیار روایت کرد.
پدر
...


کلمات دیگر: