کلمه جو
صفحه اصلی

مشاهدات


برابر پارسی : دیده ها

فرهنگ فارسی

( مصدر و اسم ) جمع مشاهده : و اما فلکیات چون یک قسمت مهم آن مبنی است بر تجربیات و مشاهدات لذا آن هم از حد فلسفه خارج میباشد .

لغت نامه دهخدا

مشاهدات. [ م ُ هََ ] ( ع اِ ) محسوسات. ( محیطالمحیط ) ( اقرب الموارد ). ملاحظات و معاینات و هر آنچه با چشم درک می شود و مبرهن و مدلل می گردد. ( ناظم الاطباء ). آنچه حس بدان دستور دهد و حکم کند، خواه از حواس ظاهر باشد یا باطن ، مثل : الشمس مشرقة و النار محرقة یا ان لنا غضباً و خوفا. ( از تعریفات ). اما فلکیات. چون یک قسمت مهم آن مبنی است بر تجربیات و مشاهدات لذا آن هم از حد فلسفه خارج می باشد. ( ترجمه شعر العجم شبلی ج 5 ص 177 ). و رجوع به حکمت اشراق شود.
- مشاهدات غیبیه ؛ ملاحظه و معاینه چیزهای غیرحاضر و آینده. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی ساره

دیدهها


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مشاهدات، یکی از اصطلاحات به کار رفته در علم منطق بوده و به معنای قضایای حاصل از حواس ظاهری یا باطنی است.
مشاهدات، از اقسام قضایای یقینی بدیهی است که عقل به سبب حواس ظاهری یا حواس باطنی بدان حکم می کند. در مشاهدات به مجرد تصور موضوع و محمول آن ها، یقین به حکم پیدا نمی شود بلکه محتاج به مساعدت و معاونت "حس" است.
انواع حس
حس بر دو نوع است: حس ظاهر و حس باطن. حس ظاهر شامل پنج قسم است: بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی و بساوایی یا لامسه.
حسیات
قضایای یقینی که از طریق حواس ظاهره بدست می آید بنام حسیات نامیده می شود. مانند: خورشید نورانی است. نخستین آگاهی که برای انسان حاصل می شود، همین آگاهی های حسی است.
وجدانیات
...

پیشنهاد کاربران

برابر:یافته ها

چیزی که ما می بینیم چیزی که تماشا میکنیم


کلمات دیگر: