کلمه جو
صفحه اصلی

هوم

فارسی به انگلیسی

aha, ha

aha


فرهنگ اسم ها

اسم: هوم (پسر) (فارسی)
معنی: نام گیاهی مقدس نزد ایرانیان باستان، ازشخصیتهای شاهنامه، نام مردی پرهیزکار و عابدی کوه نشین از نژاد فریدون، در زمان افراسیاب تورانی

فرهنگ فارسی

۱ - نام گیاهی است که شیره سفید به رنگ شیر دارد و مسکر است و در مراسم مذهبی مینوشیدند . ۲ - نام فرشته ایست که در بندهای ۸۹ و ۹٠ مهریشت از آن سخن رفته است . ۳ - نام عابدی در زمان کیکاوس و کیخسرو که افراسیاب ویرا اسیر کرد.
(اسم ) درختچه ای ازتیر. گنتاسه که جزئ تیره های نزدیک به مخروطیان است . درتداول عامه و زبان فارسی این گیاه را ریش بز نیز گویند . توضیح ازاین گیاه و سایر گیاهان این تیره که بنام علمی افدرا خوانده میشوند آلکالوئیدی بنام افدرین بدست می آورند که اثراتی مشابه آدرنالین دارد و سمیتش نیز از آدرنالین کمتر است و بر خلاف آدرنالین بیشتراز راه دهان مصرف میشود . درافغانستان هوم به ریواس اطلاق میشودکه بگیاه مورد بحث ربطی ندارد . آربائیان قدیم گیاه مزبور رامقدس میدانستند و عصار. آنرا میجوشانیدند بحدی که دارای رنگ شود و بر آن بودند که شیر. آن روح را فرح می بخشید و این نوشابه خدایان را قوی دل و مسرور و حس جنگجویی آنانرا تهییج میکند. مخصوصا ایندر (رب النوع رعد ) ازاین مسکر بسیار می آشامد وپس از آن هیچ قوه ای قادر نیست در برابر او مقاومت ورزد . این استعمال مایع مزبور در موقع قربانی یکی از کهن ترین رسوم عبادت آریایی است . این نوشابه را روی آتش میریختند الکلی که در آن وجود داشت سبب اشتعال آتش میگردید . روحانیون نیز در موقع اجرای مراسم عبادت بقدر کفایت از آن مینوشیدند. مایع مزبور نه تنها مقدس و گرامی بود بلکه از معتقدات آریایی این است که برای گیاه مزبور درج. خدایی قایل بوده اند سومه یکی از خدایان مقتدر و مورد پرستش و احترام بوده . وی در موقع رافت نیکوکار و بهنگام غضب خطرناک وقهاربود چون زرتشت ظهور کرد همه گونه فدی. خونین واستعمال شربت مسکر را تحریم کرد هرچند ازهوم درهیچ جای گاتها سخنی نیست ولی بار تولمه نوشته است که در گاتها یسنا ۳۲ بند ۱۴ پیامبرایران استعمال شربت مسکر را منع کرده است . یا هوم المجوس گیاهی است ساقش یک عدد و باریک و صلب و گلش زرد و تیره و شبیه بیاسمین و برگش ریزه است و ظاهرا از جنس ارغوان زرد باشد و نزد بعضی بخورمریم است .
یکی از خمسه قدمائ دین زردشت بنقل صاحب التنبیه و الاشراف و معنی آن طینت سرشت و خمیره است

فرهنگ معین

(اِ. ) نام درختی شبیه به درخت گز.

لغت نامه دهخدا

هوم . (اِ) درختی است که در همه جا به هم رسد شبیه به درخت گز و گره های آن نزدیک به هم باشد و پارسیان زردشتی در وقت زمزمه در دست گیرند. مؤلف انجمن آرا گوید: هوم نباتی است اسفل ساق آن باریک و یک عدد و صلب و گل آن زرد و تیره و شبیه به یاسمین و برگ آن ریزه و شکوفه ٔ آن شبیه به یاسمین . صاحب تحفه گوید: از جنس ارغوان زرد است ، بعضی بخور مریم دانسته اند و دیگری گفته که گلی است که آن را جعفری خوانند و به اقسام میباشد، قسمی پنج برگ و قسمی مضاعف و به عربی آن را هوم المجوس گویند.(انجمن آرا) (آنندراج ). و رجوع به هوم المجوس شود.


هوم . (ترکی ، اِ) به ترکی نام گیاهی است شاخه های آن پرگره و بارش شبیه به عنب الثعلب و کبک از آن بسیار محظوظ است و گفته اند از سموم قتاله است ،چون پیکان را به آب آلوده ٔ آن خشک نمایند زخمش کشنده است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (آنندراج ) (انجمن آرا).


هوم . [ ] (اِ) یکی از خمسه ٔ قدمای دین زردشت به نقل صاحب التنبیه و الاشراف و معنی آن طینت ، سرشت و خمیره [ ماده ] است . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به امثال و حکم شود.


هوم . [ هََ ] (ع اِ) شکاف زمین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).


هوم .(هندی ، اِ) به هندی به معنی ضیافت آتش باشد و آن چنان است که انواع گوشتها و روغنها در آتش ریزند و چیزها خوانند و طلب مطالب و مدعیات خود کنند. (برهان ).


هوم. [ هََ ] ( ع اِ ) شکاف زمین. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).

هوم. ( اِ ) درختی است که در همه جا به هم رسد شبیه به درخت گز و گره های آن نزدیک به هم باشد و پارسیان زردشتی در وقت زمزمه در دست گیرند. مؤلف انجمن آرا گوید: هوم نباتی است اسفل ساق آن باریک و یک عدد و صلب و گل آن زرد و تیره و شبیه به یاسمین و برگ آن ریزه و شکوفه آن شبیه به یاسمین. صاحب تحفه گوید: از جنس ارغوان زرد است ، بعضی بخور مریم دانسته اند و دیگری گفته که گلی است که آن را جعفری خوانند و به اقسام میباشد، قسمی پنج برگ و قسمی مضاعف و به عربی آن را هوم المجوس گویند.( انجمن آرا ) ( آنندراج ). و رجوع به هوم المجوس شود.

هوم. ( ترکی ، اِ ) به ترکی نام گیاهی است شاخه های آن پرگره و بارش شبیه به عنب الثعلب و کبک از آن بسیار محظوظ است و گفته اند از سموم قتاله است ،چون پیکان را به آب آلوده آن خشک نمایند زخمش کشنده است. ( تحفه حکیم مؤمن ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ).

هوم.( هندی ، اِ ) به هندی به معنی ضیافت آتش باشد و آن چنان است که انواع گوشتها و روغنها در آتش ریزند و چیزها خوانند و طلب مطالب و مدعیات خود کنند. ( برهان ).

هوم. [ ] ( اِ ) یکی از خمسه قدمای دین زردشت به نقل صاحب التنبیه و الاشراف و معنی آن طینت ، سرشت و خمیره [ ماده ] است. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به امثال و حکم شود.

هوم. ( اِخ ) نام مردی است از آل فریدون که در کوهی عبادت کردی. چون افراسیاب از کیخسرو مغلوب و منکوب ، روی پنهان کرده فرار گزید، در اراضی ترکستان و اقصای بلاد تاتار پنهان میزیست ، به جانب دربند افتاده در بیغوله ها به سر میبرد تا به کوهسار ارمن و بردع درافتاد. شب به غاری خزید و از غایت محرومی از مال و دولت بر خود نوحه میکرد و ناله میکشید. هوم که در آن حوالی بود به هوای ناله وی بر سر وی رفت و دانست که افراسیاب است که از بیم سپاه کیخسرو در زوایای جبل و شعاب قلل متواری است. با وی درآویخت و به حکم تقدیر بر وی غلبه یافت و او را بگرفت و ببست و سرانجام به دست کیخسرو کشته شد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) :
کجا نام آن نامور هوم بود
بسی سال دور از بر و بوم بود.
فردوسی.
بیاویخته آن دو تن سخت دیر
به آخر ورا هوم آورد زیر.
فردوسی.

هوم . (اِخ ) نام مردی است از آل فریدون که در کوهی عبادت کردی . چون افراسیاب از کیخسرو مغلوب و منکوب ، روی پنهان کرده فرار گزید، در اراضی ترکستان و اقصای بلاد تاتار پنهان میزیست ، به جانب دربند افتاده در بیغوله ها به سر میبرد تا به کوهسار ارمن و بردع درافتاد. شب به غاری خزید و از غایت محرومی از مال و دولت بر خود نوحه میکرد و ناله میکشید. هوم که در آن حوالی بود به هوای ناله ٔ وی بر سر وی رفت و دانست که افراسیاب است که از بیم سپاه کیخسرو در زوایای جبل و شعاب قلل متواری است . با وی درآویخت و به حکم تقدیر بر وی غلبه یافت و او را بگرفت و ببست و سرانجام به دست کیخسرو کشته شد. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا) :
کجا نام آن نامور هوم بود
بسی سال دور از بر و بوم بود.

فردوسی .


بیاویخته آن دو تن سخت دیر
به آخر ورا هوم آورد زیر.

فردوسی .



فرهنگ عمید

گیاهی دارای ساقۀ کوتاه و پرگره که شیرۀ سفیدی دارد.

دانشنامه عمومی

هوم یا هئومه اسطوره ای است در ایران یاستان که از دو نمود آسمانی و زمینی برخوردار است. هوم آسمانی فرزند ذکور اورمزد و تجلی مادی آن گیاهی درمان گر است که با دشمنان اهریمنی مبارزه می کند. همتای هندی هوم سومه است که حالت ایزدی-گیاهی دارد در برخی منابع زردشتی همچون بندهشن و منابع متاخر در دورهٔ اسلامی مثل شاهنامه فردوسی از هوم نام برده شده است. فشردن آئینی هوم را به عنوان یک قربانی غیر خونین به شمارآورده اند. اهوم آئینی نمادی از هوم سپید است که در ته دریای فراخکرد می روید. این گیاه را درگیتی با گیاهی تحت عنوان افدرا که در کوه ها رشد می کند یکی می دانند.
هینتس، والتر (۱۳۸۸). داریوش و ایرانیان. ترجمهٔ پرویز رجبی. تهران: نشر ماهی. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۹۹۷۱-۲۰-۳ مقدار |شابک= را بررسی کنید: checksum (کمک).
یامااوچی، ادوین. ام (۱۳۹۰). ایران و ادیان باستانی. ترجمهٔ منوچهر پزشک. تهران: انتشارات ققنوس. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۱۱-۸۹۱-۴.
هوم (هومَه) چیزی بیش از یک گیاه یا نوشابه است، یک ایزد است. برایش قربانی می کردند و بخش های معینی از خون قربانی به آن تخصیص داده می شد. از آنجا که ایزد است، در اثر فشردن کشته می شود، برهماها همین را دربارهٔ سومَه می گویند. hi somo ghanati va enam etad tad abhisunvanti devo «سومَه خداست؛ با فشردنش کشته می شود.» (Satapatha 3.9,:4,17)بنابراین، قربانی کردن هومه، قربانی کردنِ یک ایزدِ در حال مرگ برای ایزدی دیگر است. علاوه بر آن، پس از خیرات، موبد و مؤمن قربانی را به سلامتیِ زندگیِ بی پایان و رستاخیز می نوشند. این مفهوم از نظر «زونر»، شباهت فوق العاده ای با مراسم عشاء ربانی کاتولیک ها دارد. زونر نشان داده است که هومه از اهورامزدا به عنوان پدر (یشت ۴۰۱۱) یاد می کند. باری به نظر اغراق آمیز می رسد که هومَه «پسر خداوند باشد، و خود را به پدر آسمانی، پیشکش کند.»
ریشه شناسی این واژه حاکی از آن است که این گیاه ماده ای بوده است که آن را می فشرده اند یا می کوبیده اند. چیستی هوم یکی از بحث انگیزترین موضوع ها در پژوهش های ایران شناسی به شمار می رود. بیش از یکصد گیاه پیشنهاد شده است، از جمله اِفِدرا، انواع انگور، شاهدانه، ریواس، هارمالین و جنسینگ.
موبدانِ عهدِ ساسانی بر این باور بودند که این گیاه انسان های پاک را می تواند به جهان دیگری رهنمون شود، چنان که می گویند کرتیر موبد بلندپایه زرتشتی با نوشیدن این نوشابه به دیدار جهان پس از مرگ رفت اما در کتیبه های کرتیر هیچ اشاره ای به نام هوم نشده است. به علت ارتباط آن با مکاشفات، برخی می انگارند که شاید این نوشابه را از گیاه شاهدانه به دست می آورده اند. تا کنون بطورِ یقین هوم با یکی از گیاه های معروف در علمِ گیاهشناسی مطابق داده نشده است. در پاره هفتم کتاب دینکرد آمده است که دو مرغ شاخه هوم را - که امشاسپندان، فروهر زرتشت را در آن جا داده بودند - از کوه اسنوند برداشتند و آن را بر آشیانه خود نهادند. آن شاخه بر بالای درخت با آن پیوند خورد و همیشه سبز بود. بنابراین شاید بتوان هوم اولیه را در گیاهان همیشه سبزی که بر روی درختان بلند می روییدند (دارواش) جست. اما به نظر می رسد در طول تاریخ و با مهاجرت هندو ایرانیان از زیستگاه سرد نخستین به سرزمین های گرم، گیاهان مختلفی به عنوان هوم استفاده شدند چنان که تعداد نامزدان شمرده شده هوم به بیش از ۳۰ می رسد. یکی از این نامزدان چنان که در منابع دارویی کهن چین ثبت شده، در آغاز سده دوم پیش از میلاد با نام شاهدانه ایرانی یا hu-ma از مرزهای شرقی ایران (فرغانه) وارد قلمرو چین شد و به دلیل آن که از فراورده های آن به عنوان غذا و دارو و کود و سوخت (روغن) و الیاف استفاده می شد خیلی زود گسترش یافت و رفاه و ثروت را برای مردمان غرب چین در پی داشت. این دانه کنجد (Sesame) بود. از نظر تاریخی این دوره زمانی با تلاش سکاهای شمال سرزمین پارت برای کوچ به جنوب که با مقاومت اشکانیان روبه رو شد مطابق است. در نتیجه شکست در برابر اشکانیان، سکاها به ناگزیر با دور زدن سرزمین پارت ها سرانجام خود را به سرزمینی رساندند که از آن پس به نام ایشان سیستان نام گرفت.این سکاها احتمالاً همان سکاهای «هئومه ورگا» هستند که داریوش از آنان به HAUMAVARGA نام می برد (کتیبه DNa) و محصول روغن کنجد آنان اهمیتی برابر روغن نهنگ در قرن ۱۸ یا نفت در زمان حاضر داشت.

دانشنامه آزاد فارسی

(به سانسکریت: سوم، سوما) گیاهی که آریاییان باستان از جوشاندۀ عصارۀ آن نوشابه ای سکرآور، به نام همین گیاه، فراهم می آوردند. هوم نوشابه ای مقدس و آیینی بود که روحانیان به هنگام اجرای مراسم دینی از آن می نوشیدند. زردشت نوشیدن هوم را ممنوع کرد، اما ایرانیان رفته رفته به سنت گذشته بازگشتند و آن را در آیین های دینی خود گنجاندند. حتی در اَوستای متأخریشتی به نام «هوم یشت» پدید آمد. در ادب پهلوی نیز، هوم جایگاهی ویژه دارد. در هند نیز سوم (هوم) مقدس بود و به باور هندیان باستان ایندرا (رب النوع رعد) از این سکر می آشامید و پس از آن هیچ نیرویی تاب ایستادگی در برابر او را نداشت. مراسم هوم از مهم ترین آیین های مزدیسنا است، که با آداب و شست وشوی مخصوص با سرود اوستا در مقابل مجمر آتش انجام می گیرد. پنج تا هفت ساقه از گیاه هوم با کمی آب زوهر (زَور) و ترکۀ انار در هاون با ترتیب معین فشرده می شود و به آن پَراهوم می گویند. هوم نام فرشتۀ موکل به فدیۀ هوم نیز هست. هومی که امروزه معروف است، نام گیاهی است زردرنگ، کوهستانی، دارای ساقۀ نرم و پرالیاف، که شیره ای سپید به رنگ شیر دارد و دارای مواد شیمیایی آتروپین و پزودو افدرین است. امّا هومی که در اوستا و سومایی که در آیین های هند باستان از آن سخن رفته است، به درستی شناخته شده نیست. در شاهنامۀ فردوسی، هوم زاهدی است نیکدل و نژاده، از تبار فریدون، که افراسیاب تورانی را در غاری بر بلندای کوهی به کمند گرفت و به کیکاوس و کیخسرو سپرد تا او را به کیفر رسانند.

هوم (شهر). هوم (شهر)(Hum)
کوچکترین شهر دنیا واقع در کشو کروآسی که فقط ۱۷ نفر جمعیت دارد. قدمت آن به اوایل قرن ۱۲م می رسد. دیوار شهر، خانه های سنگی زیبا، کوچه های تنگ و باریک و کلیسای بسیار قدیمی آن جلوه ای کم نظیر به آن بخشیده است. تمام بناهای آن جز یک مدرسه ایتالیایی که در قرن ۱۹ ساخته شده، قدیمی است و ایجاد بنای تازه در آن ممنوع است. اداره شهر به عهده شهردار است که هر ساله توسط مردم انتخاب می شود و مسئوول برگزاری جلسات بحث و گفتگو درباره مسائل و مشکلات شهر و رسیدگی به تخلفات است. تنها رستوران محلی آن کسب و کار پر رونقی دارد.

پیشنهاد کاربران

هومیان دره ای واقع بین دو کوه بنام هنجس ومپل در10 کیلومتری شمال کوهدشت لرستان با اثار تاریخی فراوان، دروسط این دره قلعه ای که بر روی صخره بزرگی ساخته شده واثار بجای مانده از ان ازسنگ وساروج است ، نام ان قلعه به زبان محلی"قلامنیژه"یعنی قلعه منیژه نام دارد که مربوط به دوره ساسانی است سراسر کوههای اطراف را اثار باستانی دربرگرفته که عمده مربوط به قبل از اسلام است . مهمترین اثر نقاشی ها وتصاویر روی صخره کوهها ودرون غارهاست مربوط به 10هزارسال پیش . بقول پروفسورگریشمن که این اثار را دیده . تاریخ ایران از هومیان شروع میشودزمانی که سراسر ایران را دریایی بنام تیتیس دربرگرفته بودانسانها درون این غارها زندگی میکرده اند

هوم پزشک ایرانی و کاشف گیاه هوم از این گروه پزشکان می باشد ٬ که فردوسی در شاهنامه خود او را عابدی پارسا و فرزانه می نامد ٬ که در زمان کیخسرو در کوهی سکونت داشته و سرآمد عصر خود بوده است .

هوم ( هومَه ) یا هئومه چیزی بیش از یک گیاه یا نوشابه است، او یک ایزد می باشد که برایش قربانی می کنند ولی هیچ کس یا هیچ چیز کشته نمی شود، بلکه یک گیاه هوم در برابر بوته یا درخت این گیاه فشرده می شود ( ( یعنی کشته می شود ) ) یعنی قربانی می شود.

هوم یا اوهوم:[ اصطلاح توییتر]برای تأیید کردن صحبت های طرف مقابل از هوم یا اوهوم استفاده می کنند که منظور همان تأیید کردن در گفت وگوی کلامی است. البته هرچه بیشتر از تعداد میم یا واو استفاده شود، نشان دهندۀ تأیید بیشتر حرف زده شده است. مثلاً "اوهومممم" یا "اوهوووووم".

هوم یا اهوم در مجازی به معنای باشه یا تایید کردن صبحت های طرف مقابل هس


کلمات دیگر: