[ویکی فقه] بَکّائین ، یا بکائون گریندگان ، گروهی از مسلمانان که به سبب گریستن بر ناتوانی خود از شرکت در غزوه تبوک ، به این لقب شهرت یافتند.
غزوه تبوک در ق / ۳۰م رخ داد و آن را به سبب مشکلات بزرگی که برای مسلمانان در تدارک و حرکت سپاه ، مانند نفاق منافقان ، تنگ دستی مردم و دشواریهای راه و گرمای هوا وجود داشت ، «غزوة العسرة»، و لشکر اسلام را «جیش العسرة» نیز خواندند. در این پیکار نیز تدارک مرکب و آلات جنگ برعهده خود جنگجویان بود. در آغاز این لشکرکشی تن از مسلمانان که نامشان در منابع به اختلاف آمده است ، به سبب تنگ دستی نتوانستند مرکب و سلاح بردارند و با پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) همراه شوند و بدین سبب ، سخت محزون شدند و گریستند. آن گاه برخی از صحابه ، آنان را مرکب و سلاح دادند و به جنگ بردند. گفته اند: آیه ۲ سوره توبه در حق این چند تن نازل شد.
نظر مبارک امام صادق
نیز مطابق روایتی از امام صادق (علیه السلام)، لقب بکائین بر تن ، یعنی حضرت آدم ، یعقوب ، یوسف ، فاطمه و امام زین العابدین (علیه السلام) که از خشیت پروردگار بسیار می گریستند، اطلاق شده است ..
غزوه تبوک در ق / ۳۰م رخ داد و آن را به سبب مشکلات بزرگی که برای مسلمانان در تدارک و حرکت سپاه ، مانند نفاق منافقان ، تنگ دستی مردم و دشواریهای راه و گرمای هوا وجود داشت ، «غزوة العسرة»، و لشکر اسلام را «جیش العسرة» نیز خواندند. در این پیکار نیز تدارک مرکب و آلات جنگ برعهده خود جنگجویان بود. در آغاز این لشکرکشی تن از مسلمانان که نامشان در منابع به اختلاف آمده است ، به سبب تنگ دستی نتوانستند مرکب و سلاح بردارند و با پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) همراه شوند و بدین سبب ، سخت محزون شدند و گریستند. آن گاه برخی از صحابه ، آنان را مرکب و سلاح دادند و به جنگ بردند. گفته اند: آیه ۲ سوره توبه در حق این چند تن نازل شد.
نظر مبارک امام صادق
نیز مطابق روایتی از امام صادق (علیه السلام)، لقب بکائین بر تن ، یعنی حضرت آدم ، یعقوب ، یوسف ، فاطمه و امام زین العابدین (علیه السلام) که از خشیت پروردگار بسیار می گریستند، اطلاق شده است ..
wikifeqh: سال ۹ق /۶۳۰م رخ داد و آن را به سبب مشکلات بزرگی که برای مسلمانان در تدارک و حرکت سپاه ، مانند نفاق منافقان ، تنگ دستی مردم و دشواری های راه و گرمای هوا وجود داشت ، غزوة العسرة، و لشکر اسلام را «جیش العسرة» نیز خواندند.
wikishia: جهاد اطلاق می شود که توانایی مالی شرکت در غزوه تبوک را نداشتند و به خاطر مساعد نبودن اوضاع مسلمانان، پیامبر(ص) نیز توان تجهیز آنان برای شرکت در نبرد را نداشت؛ لذا از شرکت در نبرد تبوک محروم ماندند و گریستند.
گزارش های مختلفی درباره تعداد و اسامی آنان آمده است.
در منابع شیعی از برخی از پیامبران الهی به عنوان رأس البکائین یاد شده است.
گزارش های مختلفی درباره تعداد و اسامی آنان آمده است.
در منابع شیعی از برخی از پیامبران الهی به عنوان رأس البکائین یاد شده است.
wikihaj: تهیدست و مشتاق جهاد در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم بودند.
این واژه از «ب ـ ک ـ ی» به معنای گریستن با صدای بلند آمده است. بکائین صحابه تهیدستی بودند که در سال نهم هجرت ، هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم عازم « تبوک » بود نزد آن حضرت آمدند تا با دریافت زاد و توشه و مرکب ، امکان حضور در آن غزوه را بیابند؛ اما رسول خدا از تجهیز آنان عاجز ماند. آنان که از توفیق شرکت در جهاد ، محروم شده بودند، گریستند. در پی آن آیه ۹۲ توبه در شان ایشان نازل شد: «ولا عَلَی الَّذینَ اِذا ما اَتَوکَ لِتَحمِلَهُم قُلتَ لا اَجِدُ ما اَحمِلُکُم عَلَیهِ تَوَلَّوا واَعیُنُهُم تَفیضُ مِنَ الدَّمعِ حَزَنـًا اَلاّ یَجِدوا ما یُنفِقون و (ایرادی نیست) بر کسانی که چون نزد تو آمدند تا آنان را بر مرکبی سوار کنی، گفتی: مرکبی ندارم که شما را بر آن بنشانم، بازگشتند در حالی که چشمانشان از اندوه اشکبار بود، زیرا چیزی نداشتند که در راه خدا انفاق کنند (و با آن به میدان بروند)».
← نام های بکائین
اسباب النزول؛ اسد الغابة فی معرفة الصحابه؛ البحر المحیط فی التفسیر؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ تفسیر القمی؛ جامع البیان عن تاویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ جمهرة انساب العرب؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالماثور؛ زادالمسیر فی علم التفسیر؛ سیر اعلام النبلاء؛ السیرة النبویه، ابن هشام؛ الطبقات الکبری؛ لغت نامه؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ المغازی؛ مفردات الفاظ القرآن.
این واژه از «ب ـ ک ـ ی» به معنای گریستن با صدای بلند آمده است. بکائین صحابه تهیدستی بودند که در سال نهم هجرت ، هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم عازم « تبوک » بود نزد آن حضرت آمدند تا با دریافت زاد و توشه و مرکب ، امکان حضور در آن غزوه را بیابند؛ اما رسول خدا از تجهیز آنان عاجز ماند. آنان که از توفیق شرکت در جهاد ، محروم شده بودند، گریستند. در پی آن آیه ۹۲ توبه در شان ایشان نازل شد: «ولا عَلَی الَّذینَ اِذا ما اَتَوکَ لِتَحمِلَهُم قُلتَ لا اَجِدُ ما اَحمِلُکُم عَلَیهِ تَوَلَّوا واَعیُنُهُم تَفیضُ مِنَ الدَّمعِ حَزَنـًا اَلاّ یَجِدوا ما یُنفِقون و (ایرادی نیست) بر کسانی که چون نزد تو آمدند تا آنان را بر مرکبی سوار کنی، گفتی: مرکبی ندارم که شما را بر آن بنشانم، بازگشتند در حالی که چشمانشان از اندوه اشکبار بود، زیرا چیزی نداشتند که در راه خدا انفاق کنند (و با آن به میدان بروند)».
← نام های بکائین
اسباب النزول؛ اسد الغابة فی معرفة الصحابه؛ البحر المحیط فی التفسیر؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ تفسیر القمی؛ جامع البیان عن تاویل آی القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ جمهرة انساب العرب؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالماثور؛ زادالمسیر فی علم التفسیر؛ سیر اعلام النبلاء؛ السیرة النبویه، ابن هشام؛ الطبقات الکبری؛ لغت نامه؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ المغازی؛ مفردات الفاظ القرآن.
wikifeqh: بکائین_(قرآن)
[ویکی فقه] بکایین (قرآن). بکایین، گریه کنندگان تنگدست بازمانده از غزوه تبوک بودند. که آیه ۹۲ سوره توبه درباره آنان بحث می کند.
برخی مفسران، نزول آیه ۹۲ توبه، را درباره آنان دانسته اند که به علت تنگدستی خود و وضعیت سخت اقتصادی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم توفیق شرکت در جنگ تبوک را نیافتند و از روی تاسف گریستند. «و (نیز) ایرادی نیست بر آنها که وقتی نزد تو آمدند که آنان را بر مرکبی (برای جهاد) سوار کنی، گفتی: «مرکبی که شما را بر آن سوار کنم، ندارم!» (از نزد تو) بازگشتند در حالی که چشمانشان از اندوه اشکبار بود؛ زیرا چیزی نداشتند که در راه خدا انفاق کنند (و با آن به میدان بروند)».
شاءن نزول
در مورد آیه اول چنین نقل شده که یکی از یاران با اخلاص پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم عرض کرد: ای پیامبر خدا! من پیرمردی نابینا و ناتوانم، حتی کسی که دست مرا بگیرد و به میدان جهاد بیاورد، ندارم، آیا اگر در جهاد شرکت نکنم معذورم؟ پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم سکوت کرد، سپس آیه نخست نازل شد و به اینگونه افراد اجازه داد.
← احوال معذوران از جهاد
۱. ↑ اسدالغابه، ج۳، ص۳۴۹.۲. ↑ توبه/سوره۹، آیه۹۲.
...
برخی مفسران، نزول آیه ۹۲ توبه، را درباره آنان دانسته اند که به علت تنگدستی خود و وضعیت سخت اقتصادی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم توفیق شرکت در جنگ تبوک را نیافتند و از روی تاسف گریستند. «و (نیز) ایرادی نیست بر آنها که وقتی نزد تو آمدند که آنان را بر مرکبی (برای جهاد) سوار کنی، گفتی: «مرکبی که شما را بر آن سوار کنم، ندارم!» (از نزد تو) بازگشتند در حالی که چشمانشان از اندوه اشکبار بود؛ زیرا چیزی نداشتند که در راه خدا انفاق کنند (و با آن به میدان بروند)».
شاءن نزول
در مورد آیه اول چنین نقل شده که یکی از یاران با اخلاص پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم عرض کرد: ای پیامبر خدا! من پیرمردی نابینا و ناتوانم، حتی کسی که دست مرا بگیرد و به میدان جهاد بیاورد، ندارم، آیا اگر در جهاد شرکت نکنم معذورم؟ پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم سکوت کرد، سپس آیه نخست نازل شد و به اینگونه افراد اجازه داد.
← احوال معذوران از جهاد
۱. ↑ اسدالغابه، ج۳، ص۳۴۹.۲. ↑ توبه/سوره۹، آیه۹۲.
...
wikifeqh: بکایین_(قرآن)