کلمه جو
صفحه اصلی

انفاق

فارسی به انگلیسی

spending money, sustaining, nourishing

spending money, nourishing


عربی به فارسی

پرداخت , خرج , هزينه , برامد , مخارج , صرف , مصرف


فرهنگ فارسی

جمع نفقه، نفقه دادن بکسی، خرج کردن مال، دادن یابخشیدن مال بکسی ، بی چیزشدن
( اسم ) روغن زیتون نارسیده . یا زیت انفاق. زیتون نارس .

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص م . ) نفقه دادن ، هزینه کردن .

لغت نامه دهخدا

انفاق . [ اِ ] (ع مص ) درویش گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). درویش شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (آنندراج ) (مؤید الفضلاء). بی چیز شدن و بپایان رسیدن توشه . (از اقرب الموارد). || سپری کردن مال را و هزینه نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نفقه کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ) (ترجمان القرآن جرجانی ). روزی دادن و خرج کردن . (غیاث اللغات ). خرج کردن چیزی را. (آنندراج ). صرف کردن مال را و تمام کردن آن را. (از اقرب الموارد). || سپری شدن مال . فقر. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). آخر شدن مال . (آنندراج ) : اذاً لامسکتم خشیة الانفاق . (قرآن 17 / 100)؛ همانگه شما دستها فرومی بستید از بیم درویشی . (کشف الاسرار ج 5 ص 605). || خداوند بازار رایج شدن قوم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). رائج شدن بازار قوم . (از اقرب الموارد). رواشدن بازار. (تاج المصادر بیهقی ). به رواج شدن بازار. (یادداشت مؤلف ). || به رواج بازار رسیدن مردم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || پراکنده و منتشر گردیدن پشم شتر از فربهی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). || روایی دادن رخت و سلعه را. (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). روایی دادن رخت و امتعه را. (آنندراج ). رواج دادن متاع و اسباب و کالا را. (از اقرب الموارد). || (اِ). خرج و دهش و روزی دادن و بخشش در راه خدا و برای ثواب . (ناظم الاطباء) : آن چهار که مطلوب است بدین اغراض و بجز آن نتوانند رسید، کسب مال است از وجهی پسندیده ... و انفاق در آنچه بصلاح معیشت ... پیوندد. (کلیله و دمنه ). کسب از جایی که همت بتوفیق آسمانی آراسته باشد آسان دست دهدو بهیچ انفاق کم نیاید. (کلیله و دمنه ). بر مقدار زیادت حال و مال در انفاق می افزود تا حضرت او کعبه ٔ آمال و قبله ٔ اقبال گشت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 27).
- امثال :
شرط توانگری انفاق و چاره ٔ بینوایی شکیبایی است . (از امثال و حکم دهخدا).


انفاق . [ اُ ] (اِ) روغن زیتون تازه . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). روغن زیتون نارسیده . (فهرست مخزن الادویه ) (از نشوء اللغة ص 48). روغن زیتون سبز و نارس . (یادداشت مؤلف ) : انفاق یا زیت انفاق روغنی باشد که از غوره ٔ زیتون کشند یعنی از زیتونی سبز. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
- زیت انفاق ؛ زیتون نارس . (فرهنگ فارسی معین ).
|| آب غوره ٔ انگور. (ناظم الاطباء) . حصرم . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به نشوءاللغة صص 47-49 شود.


انفاق. [ اِ ] ( ع مص ) درویش گردیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). درویش شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( آنندراج ) ( مؤید الفضلاء ). بی چیز شدن و بپایان رسیدن توشه. ( از اقرب الموارد ). || سپری کردن مال را و هزینه نمودن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). نفقه کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ) ( ترجمان القرآن جرجانی ). روزی دادن و خرج کردن. ( غیاث اللغات ). خرج کردن چیزی را. ( آنندراج ). صرف کردن مال را و تمام کردن آن را. ( از اقرب الموارد ). || سپری شدن مال. فقر. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). آخر شدن مال. ( آنندراج ) : اذاً لامسکتم خشیة الانفاق. ( قرآن 17 / 100 )؛ همانگه شما دستها فرومی بستید از بیم درویشی. ( کشف الاسرار ج 5 ص 605 ). || خداوند بازار رایج شدن قوم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). رائج شدن بازار قوم. ( از اقرب الموارد ). رواشدن بازار. ( تاج المصادر بیهقی ). به رواج شدن بازار. ( یادداشت مؤلف ). || به رواج بازار رسیدن مردم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || پراکنده و منتشر گردیدن پشم شتر از فربهی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || روایی دادن رخت و سلعه را. ( منتهی الارب )( ناظم الاطباء ). روایی دادن رخت و امتعه را. ( آنندراج ). رواج دادن متاع و اسباب و کالا را. ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ). خرج و دهش و روزی دادن و بخشش در راه خدا و برای ثواب. ( ناظم الاطباء ) : آن چهار که مطلوب است بدین اغراض و بجز آن نتوانند رسید، کسب مال است از وجهی پسندیده... و انفاق در آنچه بصلاح معیشت... پیوندد. ( کلیله و دمنه ). کسب از جایی که همت بتوفیق آسمانی آراسته باشد آسان دست دهدو بهیچ انفاق کم نیاید. ( کلیله و دمنه ). بر مقدار زیادت حال و مال در انفاق می افزود تا حضرت او کعبه آمال و قبله اقبال گشت. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 27 ).
- امثال :
شرط توانگری انفاق و چاره بینوایی شکیبایی است . ( از امثال و حکم دهخدا ).

انفاق. [ اُ ] ( اِ ) روغن زیتون تازه. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ). روغن زیتون نارسیده. ( فهرست مخزن الادویه ) ( از نشوء اللغة ص 48 ). روغن زیتون سبز و نارس . ( یادداشت مؤلف ) : انفاق یا زیت انفاق روغنی باشد که از غوره زیتون کشند یعنی از زیتونی سبز. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
- زیت انفاق ؛ زیتون نارس. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

۱. دادن یا بخشیدن مال به کسی.
۲. نفقه دادن به کسی.
۳. [قدیمی] خرج کردن مال.
۴. [قدیمی] بی چیز شدن.

دانشنامه عمومی

اصطلاح اِنفاق در قرآن و کتب اسلامی به معنی بخشش مال به فقیران برای کسب رضای خداست و در نزد عارفان به منزله کمال بخشش است. انفاق از ریشه «ن-ف-ق» است که به گفته راغب در مفردات به معنی «کم شدن» است.
زکات
خمس
صدقه
وقف
در سوره بقره آیه ۲۶۲ و ۲۶۳ آمده است:
کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می کنند، سپس در پی آنچه انفاق کرده اند، منّت و آزاری روا نمی دارند، پاداش آنان برایشان نزد پروردگارشان است، و بیمی بر آنان نیست و اندوهگین نمی شوند.(۲۶۲) گفتاری پسندیده و گذشت بهتر از صدقه ای است که آزاری به دنبال آن باشد، و خداوند بی نیاز بردبار است. (۲۶۳)
سید محمدحسین طباطبایی در تفسیر این آیات انفاق را جزو حق الله و حق الناس می داند و بر دو دسته می شمارد: انفاق واجب مانند زکات، خمس و کفاره گناهان و انفاق مستحب مانند صدقات، بخشش ها و وقف ها که واجب نیستند. او دلایل اصلی تاکید بر انفاق را تعدیل ثروت ها، کم کردن فاصله طبقاتی و ایجاد برادری بین مسلمین می داند. طباطبایی براساس آیات فوق شرایط زیر را برای انفاق صحیح می شمارد: انفاق باید در راه خدا، از مال پاک و بدون منت و آزار واذیت به فقیرانی که در راه خدا فقیر شده اند باشد.

دانشنامه آزاد فارسی

اِنفاق
اصطلاحی قرآنی به معنی بذل مال در امور خیر. در قرآن از انفاق به عنوان یکی از مهم ترین ویژگی های مؤمنان و به عنوان عمل صالح یاد شده است. این که در قرآن انفاق در کنار ایمان به اصول اعتقادی و برپاداشتن اموری چون نماز به عنوان ویژگی اهل تقوا شناخته می شود (سورۀ بقره، آیات ۲ و ۳؛ سورۀ نساء، آیۀ ۳۹؛ سورۀ فاطر، آیۀ ۲۹) از بعد تربیتی آن خبر می دهد. بنابر آیات قرآنی، انفاق وسیله ای است برای نزدیکی به خداوند (سورۀ بقره، آیات ۲۶۵ و ۲۷۲؛ سورۀ توبه، آیۀ ۹۹) و دستیابی به «برّ» تنها با انفاق آن چیزی ممکن است که مورد علاقۀ آدمی است (سورۀ آل عمران، آیۀ ۹۲). البتّه در صورتی که انفاق براساس ریا باشد ارزشی نخواهد داشت (سورۀ بقره، آیۀ ۲۶۴). در واقع، در آموزه های قرآنی انفاق از چنان اهمیّتی برخوردار است که حتّی به تنگدستان هم توصیه شده است و آنانی که اندوختن سیم و زر در پیش بگیرند و از انفاق غافل بمانند به عذابی دردناک وعده داده شده اند (سورۀ توبه، آیۀ ۳۴). البتّه در قرآن، با توجّه به تأکید کلّی در رعایت اعتدال در امور، زیاده روی در انفاق هم امری نکوهیده است (سورۀ اسراء، آیۀ ۲۹؛ سورۀ فرقان، آیۀ ۶۷). پس از شکل گیری مکتب های فقهی در جهان اسلام، بحث از انفاق به آن ها نیز راه یافت و دربارۀ انواع واجب آن احکامی صادر شد که آن ها را به طور خاص در مباحث خمس و زکات، و به صورت پراکنده در مباحث فدیه و کفّاره و نذر در آثار فقهی می توان یافت. در آثار اخلاقی متفکّران مسلمان هم انفاق به همین عنوان و یا با عنوان هایی مانند «برّ» و «صدقات» مورد توجّه بوده است.

نقل قول ها

انفاقیک کلمه عربی به معنی هزینه، پرداخت است. در اسلام ، به اعطای مال (یا چیزی دیگر) در راه خدا به فقیران (یا دیگر راههای مورد نیاز) گفته می شود، بدون آنکه بخشنده نفعی برد یا بازگشتِ مال را خواهد.
• «کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می کنند، سپس در پی آنچه انفاق کرده اند، منّت و آزاری روا نمی دارند، پاداش آنان برایشان نزد پروردگارشان است، و بیمی بر آنان نیست و اندوهگین نمی شوند.(۲۶۲) گفتاری پسندیده و گذشت بهتر از صدقه ای است که آزاری به دنبال آن باشد، و خداوند بی نیاز بردبار است. (۲۶۳)» ، در سوره بقره آیه ۲۶۲ و ۲۶۳ -> قرآن
• «با انفاق هم خود در ساختن جامعه مان و ارتقای سطح آن شرکت کرده ایم و هم افراد جدیدی را مشارکت داده ایم. چون سطح جامعه ارتقا یابد. هر انسانی، چه انفاق کننده و چه گیرنده آن، بدون هیچ تفاوتی از آن بهره می برد.». -> سید موسی صدر

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] انفاق، یکی از فضایل اخلاقی که در اسلام به طور مکرر به آن سفارش شده است، و در قرآن نیز به آن پرداخته شده است.
این واژه از ریشه «ن ـ ف ـ ق» به معنای کم شدن، نابود شدن، هزینه کردن، مخفی کردن و پوشاندن است.

تعریف اصطلاحی انفاق
در کاربرد رایج قرآن کریم و متون دینی، انفاق اصطلاحاً به اعطای مال یا چیزی دیگر در راه خدا به فقیران و دیگر راههای مورد نیاز گفته می شود. به نوشته راغب انفاق از آن رو به بخشیدن مال اطلاق می شود که با بخشش، به ظاهر مال فنا و زوال می یابد. به نظر برخی واژه شناسان انفاق با «اعطا» ازآن جهت متفاوت است که در انفاق همواره مالکیت شیء انفاق شده منتقل می شود؛ ولی در اعطا لزوماً چنین نیست، ازاین رو اسناد انفاق را به خداوند مجازی و آن را در آیه «یُنفِقُ کَیفَ یَشاء» به معنای رساندن رزق به بندگان دانسته اند. افزون بر واژه «نفق» و مشتقات آن که بیش از ۷۰ بار و غالباً به معنای اصطلاحی آن در قرآن آمده، قرآن با واژگان و تعابیری دیگر نیز به این موضوع اشاره کرده است؛ مانند: صدقه یا صدقات زکات با مشتقات آن اعطاء ، ایتاء ، جهاد کردن با مال ، قرض الحسنه دادن به خداوند اطعام رزق همچنین آیات مربوط به پاره ای تکالیف مالی، مانند پرداختن زکات یا کفاره را می توان از مصادیق انفاق (به معنای عام آن) دانست. البته در مواردی معدود، مراد از واژه انفاق در قرآن مفهومی جز معنای اصطلاحی دانسته شده است.

گستره انفاق
انفاق در راه خدا را از جهات گوناگون می توان تقسیم کرد؛

← تقسیم انفاق از جهت مادی یا معنوی بودن
...

پیشنهاد کاربران

جمع نفقه

انفاق

انفاق یعنی بخشیدن و اعطای اموال در راه خدا و برای رضا خدا. انفاق به خودی خود مستحب است.

بخشیدن در راه خدا

بخشیدن چیزی یا. . . . در راه خدا

بازبخشی

انفاق


کلمات دیگر: