کلمه جو
صفحه اصلی

کفاره


مترادف کفاره : تاوان، تقاص، جریمه، کفارت

برابر پارسی : تاوان، پرداخت، بازدهی، کیفر، پادافره

فارسی به انگلیسی

expiation, atonement


atonement, expiation, propitiation

فارسی به عربی

تکفیر

مترادف و متضاد

atonement (اسم)
اصلاح، جبران، کفاره، دیه


فرهنگ فارسی

آنچه که بوسیله آن گناه رابپوشانندوجبران کنندازقبیل روزه گرفتن وصدقه دادن، تاوان تخلف ازاوامرشرع
( اسم ) هر چیز که بدان گناه را پاک گردانند از صدقه و روزه و مانند آن آنچه گناهان را بپوشد مثلا در شکستن سوگند ( قسم ) و خوردن روزه عملی بدل آنها انجام دهند . توضیح : کفار. سوگند عبارتست از یک بنده آزاد کردن یا سه روز روزه داشتن یا ده مسکین را طعام دادن یا ده مسکین را کسوت پوشانیدن . کفار. خوردن هر روز. واجب عمدی عبارتست از یک بنده آزاد کردن یا دو ماه روزه داشتن یا شصت مسکین را طعام دادن . توضیح : در فارسی بتخفیف نیز آید .
آنچه بدان گناه را ناچیز نمایند از صدقه و روزه و مانند آن . دیه گناه . عقوبت گناه

فرهنگ معین

(کَ فّ رِ ) [ ع . کفارة ] (اِ. ) صدقه ، چیزی که با آن گناه را جبران کنند.

لغت نامه دهخدا

کفارة. [ ک َف ْ فا رَ ] (ع اِ) آنچه بدان گناه را ناچیز نمایند از صدقه و روزه و مانند آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آنچه بدان گناه و جز آن پنهان شود. و در اصطلاح شرع ، آنچه بدان گناه پنهان شود و سبک گردد از صدقه و روزه و مانند آنها، و از آن کفاره نامیده شده است که گناه را پنهان می کند و می پوشاند. (از اقرب الموارد). پوشنده ٔ گناهان و آن بدل جنایت باشد. مثلاً در شکستن قسم و خوردن روزه ، معاوضه ٔ گناه نماید و کفاره ٔ قسم یک بنده آزاد کردن یا سه روز روزه داشتن یا ده مسکین راطعام دادن یا ده مسکین راکسوت پوشانیدن و کفاره ٔ صوم ، دو ماه روزه داشتن یا شصت مسکین را طعام دادن است و فارسیان این لفظ را بتخفیف هم آرند. (از آنندراج ). عقوبت گناه . پشیمانی از گناه .دیه ٔ گناه . (ناظم الاطباء). آنچه بزه سوگندان بدان پوشیده شود. (مهذب الاسماء) : فمن تصدق به فهو کفارة له . (قرآن 45/5)؛ هرکه قصاص ببخشد و عفو کندآن عفو سترنده است گناهان این عفو کننده را. (کشف الاسرار ج 3 ص 126). و رجوع به قاموس کتاب مقدس و فرهنگ علوم جعفر سجادی و فرهنگ حقوقی جعفری لنگرودی شود.


کفاره. [ ک َف ْفا رَ / رِ ] ( از ع ، اِ ) کفارت. کفارة :
کفاره شرابخوریهای بی حساب
هشیار در میانه مستان نشستن است.
صائب.
صد کعبه خلیل گو بنا کن
کفاره بت شکستنی نیست.
میرغفور لاهیجی ( از آنندراج ).
- کفاره دادن ؛ انجام دادن عملی که بدان گناهان پاک شود. ( فرهنگ فارسی معین ) : یا معمایی در آنجا بکار برم یا کفاره دهم... پس لازم باد بر من زیارت خانه خدا که در میان مکه است سی بار. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 319 ).
- کفاره داشتن ؛ لزوم انجام دادن عملی که بوسیله آن گناهان پاک شود. ( فرهنگ فارسی معین ) :
یک نظر دیده لبش دید و همه عمر گریست
دیدن رنگ شراب این همه کفاره نداشت.
میرتسلی ( از آنندراج ).
- کفاره دهنده ؛ که کفاره دهد. آنکه عملی انجام دهد تا گناهانش پاک گردد : یا بگردانم کاری را از کارهای آن ، نهان یا آشکارا، حیله کننده یا تأویل کننده یا معما آورنده یا کفاره دهنده... ایمان نیاورده ام بقرآن بزرگ. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 318 ).و رجوع به کفارة و کفارت شود.

فرهنگ عمید

۱. (فقه ) آنچه به وسیلۀ آن گناه را بپوشانند و جبران کنند، از قبیل روزه گرفتن و صدقه دادن، تاوان تخلف از اوامر شرع.
۲. جبران، تلافی.
= کفارهٴ یمین: (فقه ) کفارۀ سوگند، عملی که برای جبران عمل نکردن به سوگند انجام دهند که عبارت است از اطعام ده مسکین یا سه روز روزه گرفتن.

دانشنامه عمومی

کفاره، طبق قوانین فقه برای جبران یک خطا یا گناه پرداخت می شود.
آزاد کردن یک برده
دو ماه روزه گرفتن
سیر کردن شصت فقیر
غذا دادن به شصت فقیر، باید به هر کدام یک مُد که تقریباً «۷۵۰» گرم است، طعام داده شود.
کفارة. (ع اِ) آنچه بدان گناه را ناچیز نمایند از صدقه و روزه و مانند آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). آنچه بدان گناه و جز آن پنهان شود؛ و در اصطلاح شرع، آنچه بدان گناه پنهان شود و سبک گردد از صدقه و روزه و مانند آنها، و از آن کفاره نامیده شده است که گناه را پنهان می کند و می پوشاند. (از اقرب الموارد). پوشندهٔ گناهان و آن بدل جنایت باشد. مثلاً در شکستن قسم و خوردن روزه، معاوضهٔ گناه نماید و کفارهٔ قسم یک بنده آزاد کردن یا سه روز روزه داشتن یا ده مسکین را اطعام دادن یا ده مسکین راکسوت پوشانیدن و کفارهٔ صوم، دو ماه روزه داشتن یا شصت مسکین را طعام دادن است و فارسیان این لفظ را بتخفیف هم آرند. (از آنندراج). عقوبت گناه. پشیمانی از گناه. دیهٔ گناه. (ناظم الاطباء). آنچه بزه سوگندان بدان پوشیده شود. (مهذب الاسماء): فمن تصدق به فهو کفارة له. (قرآن ۴۵/۵)؛ هرکه قصاص ببخشد و عفو کند آن عفو سترنده است گناهان این عفوکننده را. (کشف الاسرار ج ۳ ص ۱۲۶). و رجوع به قاموس کتاب مقدس و فرهنگ علوم جعفر سجادی و فرهنگ حقوقی جعفری لنگرودی شود.
اگر کسی به طور عمد روزه ماه رمضان را با خوردن یا آشامیدن، یا رابطه جنسی یا خودارضایی یا باقی ماندن بر جنابت باطل کند، باید کفاره بدهد.کفاره روزه می تواند هر یک از موارد زیر باشد:
اگر کسی که برای حج محرم شده است، یکی از کارهایی که برای محرم حرام است را انجام دهد باید کفاره بدهد.

دانشنامه آزاد فارسی

کَفّاره
(در لغت به معنای هر چیزی که گناه را سبک کند) اصطلاحی در فقه که ریشه ای قرآنی دارد. در قرآن چهار بار به آن اشاره شده است (مائده: ۴۵؛ ۸۹، ۹۵) کفاره در فقه یا بنده آزاد کردن است یا روزه گرفتن یا اطعام مسکین به نحو مخصوص (خصال کفاره) کفاره چهار نوع است: کفارۀ مُرَتَبه، که در آن خصال کفاره دارای اولویتی است که با توجه به توانایی فرد تغییر می کند همچون کفارۀ قتل خطایی یا ظهار که در مرحلۀ اول آزادکردن برده واجب است، اگر این مقدور نبود باید دو ماه پی در پی روزه بگیرد و اگر این هم مقدور نبود باید شصت مسکین را اطعام کند؛ مُخَیَره، که در آن مکلف می تواند هرکدام از خصال را که خود خواست برگزیند همچون کفارۀ ماه رمضان؛ کفارۀ جمع، که در آن هر سه خصال کفاره به جا آورده شود همچون کفارۀ قتل عمد مؤمن. در برخی انواع کفاره نیز یکی از خصال دو بخشی است همچون کفارۀ شکستن قسم که در آن مکلف باید یک برده آزاد کند و ده مسکین را طعام دهد و اگر این دو را نتوانست سه روز روزه بگیرد. در قرآن و در روایات فراوانی برخی کارهای نیک کفارۀ گناهان دانسته شده اند (مائده: ۴۵) در قرآن به کفارۀ شکستن قسم و کفارۀ قتل صید در حال احرام تصریح شده است. در الهیات مسیحی، عذاب دیدن عیسی مسیح بر روی صلیب را، که آن را موجب آشتی میان انسان و خدا می دانند، کفاره می نامند زیرا اعتقاد دارند که انسانی که با گناه اولیه از خداوند دور شده است، با این کفاره دوباره با او آشتی و پیوند می یابد. در یهودیت باستان، قربانی کردن حیوانی این امکان را فراهم می کرد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] کفاره به معنای پوشاندن می باشد و شأن کفاره، پوشاندن خطیئه است. "کفاره" در شرع مقدس به عبادت خاصی اطلاق می شود که برای عقوبت افراد، سقوط عقوبت یا تخفیف در آن تعیین شده است.
کفاره از ماده "کفر" بوده که در لغت به معنای پوشاندن آمده؛ و به "کشاورز"، کافر گویند زیرا دانه را زیر خاک پنهان می کند؛ و اینکه قرآن فرمود:«وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْکِتَابِ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَکَفَّرْنَا عَنْهُمْ سَیئَاتِهِمْ...» «و اگر اهل کتاب ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند، گناهان آنها را می بخشیم...»تصریح بر این مطلب دارد که از گناهان آنها چشم پوشی کرده و عقاب را برداشته است. از این جهت به کفارات، "کفّاره" گویند، زیرا موجب پوشیده شدن و نادیده گرفتن گناهان می شود؛ لذا شأن کفاره، پوشاندن خطیئه است.
معنای کفاره در شرع
"کفاره" در شرع مقدس به عبادت خاصی اطلاق می شود که برای عقوبت افراد، سقوط عقوبت یا تخفیف در آن تعیین شده است.
کفاره در آیینه قرآن
تعیین کفارات در شرع مقدس، در حقیقت تجلی رحمت الهی برای بندگان خود می باشد. هنگامی که شخصی مرتکب عملی خطا یا حرامی شود، یا توان انجام یک واجبی را نداشته باشد، خدای متعال با تعیین کفاره در واقع تجلی و رحمت خود را به منصه ظهور گذاشته، تا حدی که با وضع حکم "کفاره"، حرمت ابدی را از زن ظهار شده برطرف می کند.
احکام و اقسام کفاره در نگاه قرآن
...


کلمات دیگر: