ده است از دهستان لب کویر بخش بجستان شهرستان گناباد . سکنه ۶٠٠ تن آب از قنات و محصول غلات ارزن زیره
سردق
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
سردق . [ س َ دُ ] (ص )بسیار دزدی کننده . (غیاث ). شاید مصحف سَرّاق باشد.
سردق . [ س َ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان لب کویر بخش بجستان شهرستان گناباد. سکنه ٔ آن 600 تن . آب آن از قنات و محصول آن غلات ، ارزن و زیره است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
سردق . [ س َ دَ ] (ع اِ) سراپرده . (دزی ج 1 ص 647).
سردق. [ س َ دَ ] ( ع اِ ) سراپرده. ( دزی ج 1 ص 647 ).
سردق. [ س َ دُ ] ( ص )بسیار دزدی کننده. ( غیاث ). شاید مصحف سَرّاق باشد.
سردق. [ س َ دَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان لب کویر بخش بجستان شهرستان گناباد. سکنه آن 600 تن. آب آن از قنات و محصول آن غلات ، ارزن و زیره است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).
سردق. [ س َ دُ ] ( ص )بسیار دزدی کننده. ( غیاث ). شاید مصحف سَرّاق باشد.
سردق. [ س َ دَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان لب کویر بخش بجستان شهرستان گناباد. سکنه آن 600 تن. آب آن از قنات و محصول آن غلات ، ارزن و زیره است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).
دانشنامه عمومی
سِرْدَقْ:(serdagh) در گویش گنابادی یعنی کچل ، سر بی مو
سردق، روستایی از توابع بخش یونسی شهرستان بجستان در استان خراسان رضوی ایران است.
فهرست روستاهای ایران
این روستا مرکز دهستان سردق بوده و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۰، جمعیت آن ۱٬۲۵۴ نفر (۳۴۵ خانوار) بوده است.
فهرست روستاهای ایران
این روستا مرکز دهستان سردق بوده و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۰، جمعیت آن ۱٬۲۵۴ نفر (۳۴۵ خانوار) بوده است.
wiki: سردق
کلمات دیگر: