کلمه جو
صفحه اصلی

گچ

فارسی به انگلیسی

chalk, daub, gypsum, plaster, gatch, lranian plaster, plaster of paris

gatch, lranian plaster, plaster of Paris, chalk


chalk, daub, gypsum, plaster


فارسی به عربی

طباشیر , لثغة

مترادف و متضاد

plaster (اسم)
مشمع، مرهم، ضماد، گچ، ارزه، خمیر مخصوص اندود دیوار و سقف

chalk (اسم)
نشان، گچ، طباشیر

stucco (اسم)
گچ، اندود گچ و سیمان، گچ کاری روی بنا

فرهنگ فارسی

جسمی است جامدوسفیدشبیه خاکسترکه ازحرارت دادن سنگ گچ(۱۲٠تا۱۸٠درجه )درکوره بدست می آید
( اسم ) گچ سولفات دو کلسیم آبدار طبیعی است که در تشکیلات خاکی پوست. جامد کر. زمین بصورت قشر های نسبه ضخیم فراوان است و آنرا استخراج میکنند و مورد استفاده قرار میدهند . معمولا گچ همیشه در طبیعت با سایر ترکیبات خاکی و ناخالصیها همراه است در صورت ناخالص بودن کامل اکثر در سیستم مونوکلینیک متبلور میشود و غالبا بصورت ماکلهای سرنیزه یی در میاید گچ را پس از استخراج از معدن مانند آهک بکوره میبرند و کمی حرارت میدهند تا مقداری از مولکولهای آب تبلورش را از دست بدهد و بصورت گچ قابل استفاده در بنایی و قالب گیری در آید . معمولا گچی که از کوره خارج میشود در حدود ۱/۲ مولکول آب متبلور در هر مولکول سولفات با خود دارد بعبارت دیگر گچ طبیعی در کوره ۱/۵ مولکول آب تبلور خود را از دست مید هد و در این حال گچ مجددا خاصیت جذب آب از دست داد. خود را دارد و بهمین جهت است که در مجاورت آب مقدار آبی را که در کوره از دست داده اخذ و ازدیاد حجم پیدا میکند ولی اگر گچ طبیعی در کوره حرارت زیادی ببیند بطوریکه هم. آبهای تبلورش را از دست بدهد دیگر قابلیت جذب آب را ندارد و قابل استفاده در قالب ریزی و یا بنایی نیست و اصطلاحا آنرا گج سوخته مینامند که سولفات دو کلسیم خالص و بی آب است : و بیرون از خاک جوهری دیگر چون زرنیخ و گچ و آهک و سرمه در آن نبود . یا گچ کاشان . نوعی از کلسیم سولفات است . یا گچ کشته . رسم است که گلکاران گچ را هرروز تر میکنند و اندک اندک بکار میبرند و اگر بر گچ تر کرده شبانروز بگذرد از حیز انتفاع میافتد و گچ کشته همین است : شهیدی کزان شوخ یابد نشان شود چون گچ کشته جسمش روان . ( طاهر وحید )

فرهنگ معین

(گَ ) (اِ. ) ۱ - نوعی از خاک که پس از استخراج از معدن به کوره می برند و حرارت می دهند تا تبدیل به گچ شود. ۲ - (کن . ) کندذهن ، ناتوان از فهم و شعور.

لغت نامه دهخدا

گچ . [ گ َ ] (اِ) پهلوی و پازند گچ ، معرب آن جص ، سریانی گسا ، کلمه ٔ عربی ، فارسی جبسین از یونانی غوپسس و غوپسینس آمده ، در اکدی گسو آمده . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). خاکی باشد که آن را پزند و بدان خانه سفید کنند. (برهان ) (آنندراج ). در هندی و در اشعار قدما گرچ مستعمل است ، و بر این تقدیر گچ مخفف این باشد :
ناید از خاک و گچ و سنگ اینچنین طاقی مگر
خاکش از سنگ و گرچ کافور و سنگش گوهر است .

ابن یمین (از آنندراج ).


رجوع به گرچ شود. جص . جبس . جیر. (منتهی الارب ). جبصین . جبص . (نخبة الدهر دمشقی ): تجدیر؛ اندودن دیوار را از گل و گچ و مانند آن . خشرم ؛ سنگ نرم که از آن گچ پزند. جصاصات ؛ جاهائی که در آنجا گچ سازند. طبیخ ؛ گچ پخته . (منتهی الارب ).
گچ و سنگ و هیزم فزون از شمار
بیارید چندانکه باید به کار.

فردوسی .


ز سنگ و ز گچ بود بنیاد کار
چنین کرد تا باشد آن پایدار.

فردوسی .


به سنگ و به گچ دیو دیوار کرد
نخست از برش هندسی کار کرد.

فردوسی .


رجوع به حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ذیل کلمه ٔ گچ شود.
- امثال :
از سفیدی گچ تا سیاهی زغال را باید از بازار بخریم ؛ یعنی آذوقه در خانه نداریم ، نظیر: شیر مرغ و جان آدم ، از سیر تا پیاز. (امثال و حکم دهخدا).
قبر آقا گچ میخواهد و آجر . (امثال و حکم دهخدا).
- گچ گرفتن عضوی را ؛ به گچ اندودن عضوی برای جبران شکستگی استخوان .

گچ. [ گ َ ] ( اِ ) پهلوی و پازند گچ ، معرب آن جص ، سریانی گسا ، کلمه عربی ، فارسی جبسین از یونانی غوپسس و غوپسینس آمده ، در اکدی گسو آمده. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). خاکی باشد که آن را پزند و بدان خانه سفید کنند. ( برهان ) ( آنندراج ). در هندی و در اشعار قدما گرچ مستعمل است ، و بر این تقدیر گچ مخفف این باشد :
ناید از خاک و گچ و سنگ اینچنین طاقی مگر
خاکش از سنگ و گرچ کافور و سنگش گوهر است.
ابن یمین ( از آنندراج ).
رجوع به گرچ شود. جص. جبس. جیر. ( منتهی الارب ). جبصین. جبص. ( نخبة الدهر دمشقی ): تجدیر؛ اندودن دیوار را از گل و گچ و مانند آن. خشرم ؛ سنگ نرم که از آن گچ پزند. جصاصات ؛ جاهائی که در آنجا گچ سازند. طبیخ ؛ گچ پخته. ( منتهی الارب ).
گچ و سنگ و هیزم فزون از شمار
بیارید چندانکه باید به کار.
فردوسی.
ز سنگ و ز گچ بود بنیاد کار
چنین کرد تا باشد آن پایدار.
فردوسی.
به سنگ و به گچ دیو دیوار کرد
نخست از برش هندسی کار کرد.
فردوسی.
رجوع به حاشیه برهان قاطع چ معین ذیل کلمه گچ شود.
- امثال :
از سفیدی گچ تا سیاهی زغال را باید از بازار بخریم ؛ یعنی آذوقه در خانه نداریم ، نظیر: شیر مرغ و جان آدم ، از سیر تا پیاز. ( امثال و حکم دهخدا ).
قبر آقا گچ میخواهد و آجر. ( امثال و حکم دهخدا ).
- گچ گرفتن عضوی را ؛ به گچ اندودن عضوی برای جبران شکستگی استخوان.

گچ. [ گ َ ]( اِخ ) دهی از بخش نیک شهر شهرستان چاه بهار، 30000گزی شمال نیکشهر و 8000گزی خاور شوسه نیک شهر به ایرانشهر. کوهستانی ، گرمسیری ، مالاریائی و سکنه آن 100 تن بلوچی است. آب آن از چشمه. محصول آن برنج ، خرما و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و ساکنین از طایفه ٔمیرلاشاری هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

گچ . [ گ َ ](اِخ ) دهی از بخش نیک شهر شهرستان چاه بهار، 30000گزی شمال نیکشهر و 8000گزی خاور شوسه ٔ نیک شهر به ایرانشهر. کوهستانی ، گرمسیری ، مالاریائی و سکنه ٔ آن 100 تن بلوچی است . آب آن از چشمه . محصول آن برنج ، خرما و لبنیات . شغل اهالی زراعت و گله داری و ساکنین از طایفه ٔمیرلاشاری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


فرهنگ عمید

جسمی جامد و سفید شبیه خاکستر که از حرارت دادن سنگ گچ در کوره به دست می آید و وقتی آن را در آب خمیر کنند به زودی سفت و محکم می شود و خود را می گیرد. غالباً برای سفید کردن اتاق ها و قالب گیری و مجسمه سازی به کار می رود.

دانشنامه عمومی

گَچ کلسیم سولفات آبدار طبیعی یا غیر طبیعی است و در چندین فرم بلوری یافت می شود که در ذخایر پوسته جامد کره زمین و مایع زمین که قابل برداشت نیست به فرم قشرهای نسبتاً ضخیم و کلفت یافت می شود که آن را از دل زمین استخراج می کنند و مورد به کارگیری قرار می دهند.نخستین بار حدود ۱۶۰ تا ۲۰۰ میلیون سال پیش، زمانی که دریاها خشک شدند، لایه های سنگ گچ که در زیر آن ها به وجود آمده بودند پدیدار گشتند. گچ یکی از قدیمی ترین مصالح ساختمانی مورد استفاده در دنیا می باشد که در قرون گذشته با روش های دیگر تولید و به صورت هایی دیگر استفاده می شده است. مطابق تحقیقات زمین شناسان، دوران ناپدید شدن دایناسورها و پدیدار شدن لایه های سنگ گچ خیلی قدیمی تر از ایجاد تمدن ها بر روی زمین است.در قرن ۱۷ پاریس پایتخت گچ بود و تمام دیوارهای چوبی خانه ها توسط گچ پوشانده شده بود. پادشاه فرانسه این قانون را بعد از این که لندن بزرگ در سال ۱۶۶۶ در اثر آتش سوزی از بین رفت اجباری نمود.گچ را پس از استخراج از معدن مانند آهک به کوره می برند و تا دمای نزدیک به ۱۸۰ درجه سانتی گراد گرما می دهند تا شماری از مولکول های آب تبلورش را از دست بدهد و به فرم گچ قابل به کارگیری به عنوان مصالح ساختمانی و قالب گیری درآید. معمولاً گچ را با آسیابهای مخصوص به صورت پودر درمی آورند و در کیسه ها یا به صورت فله به فروش می رسد. پودرهای گچ مرغوب باید کوچکتر از ۰٫۱۵ میلی متر باشد. در اکثر موارد ترکیب گچ و آب خالص برای کاربردهای مختلف استفاده می شود هر چند در موارد نیاز با اضافه کردن مقداری مواد مختلف می توان زمان سفت شدن آن را کاهش داد. مثلاً با اضافه کردن ۱٪ نمک طعام به مخلوط گچ و آب زمان گیرش آن کم می شود و اگر میزان نمک بیش از ۴ درصد شود زمان گیرش زیاد می شود (تا ۳۰ دقیقه).
استاندارد شماره ۱۲۰۱۵–۱: گچ های ساختمانی و اندودهای گچی آماده -قسمت ۱- تعاریف و ویژگی ها
استاندارد شماره ۱۲۰۱۵–۲: گچ های ساختمانی و اندودهای گچی آماده -قسمت ۲- روش های آزمون
استاندارد شماره ۲۶۹: ویژگی ها و روش آزمون گچ ساختمانی
استاندارد شماره ۱۱۶۱: سقف پوش گچی
استاندارد شماره ۲۷۸۵: ویژگی های گچ قالب سازی
استاندارد شماره ۲۷۸۶: قطعه های پیش ساخته دیوارهای گچی
استاندارد شماره ۵۰۲۹: روش های آزمون شیمیایی گچ های ساختمانی
استاندارد شماره ۵۰۳۰: ویژگی های سنگ گچ
استاندارد شماره ۵۰۳۱: ویژگی های گچ استریش
استاندارد شماره ۵۰۳۲: ویژگی های بتن گچی
استاندارد شماره ۵۰۳۳: ویژگی های سنگدانه های معدنی مورد به کارگیری در گچ ساختمانی
استاندارد شماره ۵۴۸۱: روش آزمون فیزیکی گچ پلاستر
استاندارد شماره ۵۴۸۲: روش های آزمون گچ های ساختمانی
رنگ گچ به فرم طبیعی سفید بوده و ممکن است به دلیل ناخالصی های مواد آلی رس و اکسید آهن به رنگ های خاکستری، خاکستری مایل به آبی، صورتی یا زرد دیده شود. سنگ گچ دارای سیستم تبلور منوکلینیک، وزن مخصوص ۲/۲ و سختی ۲ می باشد.ژیپس مورد به کارگیری با سنگ گچ به فرم توده ای بلوری شده که به فرم دانه های ریز و درشت است؛ در اسید کلریدریک و آب گرم به فرم محلول در می آید.سنگ گچ خالص دارای ۹/۲۰ درصد آب ترکیبی و ۶/۴۶ درصد SO3 و ۵/۳۲ درصد CaO است.
خلوص سنگ گچ بر پایه درصد کانی ژیپس در آن تعریف می شود. بر پایه انجمن استاندارد مصالح آمریکا (ASTM) دست کم خلوص مورد نیاز برای سنگ گچ در مواد صنعتی ۷۰ درصد ژیپس است در صورتی که بیش تر سنگ گچ های تجارتی و بازرگانی دارای ۷۵ تا ۹۰ درصد خلوص می باشند.نا خالصی های موجود در سنگ گچ بیش تر شیل، رس ها و کربنات کلسیم است و گاهی بازمانده کنش ها و فعالیت های حیاتی نیز در آن دیده می شود.
این واژه از فارسی میانه gač است که ریشهٔ نهایی آن نامعلوم است، ولی با واژه های اکدی gaṣṣu، آرامی gaṣṣā، عربی جصّ، لاتین gypsum، و یونانی باستان gýpsos مرتبط است.

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:گل سفید

گچ (نقاشی). گَچ (نقاشی)(chalk)
سنگ گچ کوبیده شده (ساخته شده از گچِ چسبْ آمیخته). در شکل مدادی، همچون وسیلۀ طراحی استفاده می شود؛ مخلوط آن با رنگیزه و ماده ای چسبا، ترکیبی می شود برای ساختن مدادهای گچ رنگی. طراحی با گچ از دوران پیشا تاریخی وجود داشته، و در میان نقاشان رنسانس، ازجمله لئوناردو داوینچی، رواج داشته است. امروزه نیز مداد گچی کاربرد دارد، ازجمله در نقاشی هایی که نقاشان پیاده رو تصویر می کنند که به آسانی هم پاک می شود.

فرهنگستان زبان و ادب

{cast} [ارتاپزشکی] سازه ای برای بی حرکت کردن عضو شکسته یا بیمار
{plaster cast} [ارتاپزشکی] پوشش سختی از جنس گچ برای بی حرکت کردن عضو شکسته یا عمل شده

گویش اصفهانی

تکیه ای: gač
طاری: gač
طامه ای: gač
طرقی: gač
کشه ای: gač
نطنزی: gač


واژه نامه بختیاریکا

( گِچ ) نهال

پیشنهاد کاربران

جدیری به جمله ایی که گفتی یه نگاه بنداز
اولا فارسی نه و پارسی! پس بدون پ در فارسی ( persian ) وجود داشته تا اونجا که نام یک قوم و اصالت بزرگ هست. ( اون موقع که تو معلوم نبود کجا بودی )
دوم چون و چرایی که در جملت به کار بردی یک واژه پارسی است. نظرت راجع به چمن، چرا، چهار، چیستی، چه، چگونه، چیدن، چینش و. . . چیه؟
سوم واژه بزرگتر که گفتی یک واژه کاملا پارسی است. که عرب ها بهش می گن بزرجمهر!نظرت در باره گسسته، گریزان، گزیر، گیو، گشتاسب چیه؟
حتی سن گچپژ در زبان پارسی از تمدن دروغین شما خیلی بیشتره
گچ. [ گ َ ] ( اِ ) پهلوی و پازند گچ ، معرب آن جص، سریانی گسا ، کلمه ٔ عربی، فارسی جبسین از یونانی غوپسس و غوپسینس آمده، در اکدی گسو آمده. ( حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ) در هندی و در اشعار قدما گرچ مستعمل است، و بر این تقدیر گچ مخفف این باشد.


کلمات دیگر: