کلمه جو
صفحه اصلی

کاسنی

فارسی به انگلیسی

chicory, endive

chicory


مترادف و متضاد

succory (اسم)
کاسنی تلخ، کاسنی، کاسنی وحشی

فرهنگ فارسی

سردۀ علفی چندسالۀ شیرابه‌دار بدون زمین‌ساقه با ساقه‌های منفرد ایستادۀ برگ‌دار با تقریباً شش گونۀ خودرو و دو گونۀ زراعی که یکی از آنها آندیو است؛ این گیاهان در اروپا و ناحیۀ مدیترانه و از جنوب تا اتیوپی پراکنده هستند


( اسم ) گیاهی است علفی و پایا از از تیر. مرکبائ که در حقیقت سر دست. این تیره است . ارتفاعش بین ۵٠ سانتیمتر تا ۱ متر است و آن بر اثر کشت های متوالی تا ۲ متر نیز میرسد . ریش. این گیاه دراز ٠/۵ الی ۱ متر و بقطر یک انگشت و رنگش قهو هیی است . گیاه مزبور قابل انعطاف است . ساقه اش خشن و برگهایش پوشیده از کرک میباشد . برگهای قاعد. این گیاه دارای بریدگیهای مشخص ولی برگهای فوقانیش معمولا کوچک و نوک تیز و تقریبا ساقه آغوش است . گلهایش که در فاصل. ماههای تیر و مرداد ظاهر میشوند برنگ آبی زیبا و گاهی گلی یا سفید رنگ و طبق گل مسطح است . جام گل منحصرا مرکب از گلهای زبانه یی است . این گیاه در اراضی بایر و کنار جاده ها و چمنزار ها میروید و کشت آن نیز مواظبت و دقت لازم ندارد . قسمت مورد استفاد. گیاه مذکور برگ تازه و ریش. خشک شد. آن است . ریش. کاسنی شامل مواد لعابی و اینولین و قندهای مختلف دیگر از قبیل گلوکز و سوولز و ساکارز است و بمقدار جزوی تانن نیز دارد . بعلاوه دارای یک آلکالوئید بنام شیکورین و مقداری نیترات پتاسیم است . کاسنی در تداوی بعنوان مقوی عمومی و مقوی معده و تصفیه کنند. خون و مدروملین و تب بر استعمال میشود . برگهای این گیاه بسیار تلخ است و بعنوان تقویت دهند. دستگاه هضم در بیمارانی که از تبهای نوبه یی برخاسته اند توصیه میشود . درایران معمولا برگهای کاسنی را میجوشانند و پس از تقطیر آنرا بنام عرق کاسنی مورد استفاده قرار میدهند و بعلاوه ریشه و برگها و ساقه های خشک شده و نرم شد. آنرا با قهوه مخلوط و مصرف میکنند . این گیاه در اکثر نقاط بحرالرومی و آسیای صغیر و شمال افریقا و ایران بفراوانی میروید و بطور مختلف مصرف میشود هندبا انطوبیا شکوریه سرس کاسنی تلخ سیکوریا هندبه کسناج کونه یک چیپوتیپایی شکوریا امیرون آجی مارول سریس شریش سکوثا کاسنی دشتی ارحل کاسنی بیابانی کاسنی وحشی . یا تیر. کاسنی . منظور تیر. مرکبان است که کاسنی سر دست. آنهااست . یا چکید. کاسنی . مایع کم و بیش لزج و غلیظی که از جوشاندن ریشه و برگهای کاسنی قبل از صاف کردن حاصل میشود و در طب بعنوان معالج تبهای نوبهیی مصرف میگردد . یا عرق کاسنی . عرقی که از تقطیر جوشاند. ریشه و برگهای کاسنی گیرند و مصرف طبی دارد کاشنی عرق . یا کاسنی صحرای . از تیر. مرکبا جزو دست. کاسنی ها که در اروپا و آسیا ( درایران : اطراف یزد ) میروید و جوشانده اش در تداوی دردهای مزمن مفاصل استعمال میشود پروتیزک خندریلی یعضیض مروریه هندبائ بری آق هندبا یعضید جعضیض علث . یا کاسنی فرنگی . گونه ای کاسنی که آنرا میکارند و چون مانند کاسنی معمولی برگهایش تلخ نیست برگهای آنرا در سالاد ریخته میخورند کاسنی سالادی کاسنیه تیفاف فیخوریون هندبی کاسنی بستانی هندب. بستانی کاسنی شیرین . یا کاسنی وحشی .
مرد میرا گویند که بقریه کاسن منسوبند

فرهنگ معین

(اِ. ) گیاهی است علفی و پایا از تیرة مرکبان که در حقیقت سردستة این تیره است . دارای ساقة خشن و برگ های تلخ مزه و پوشیده از کرک . گل های آبی و گاه سفید و قرمز دارد. برگ های این گیاه در تداوی بیماران مبتلا به تب نوبه مورد استفاده قرار می گیرد، تلخک .

لغت نامه دهخدا

کاسنی. ( اِ ) کسنه. کسنی. ( برهان ). کاشنی. ( هرمزدنامه ص 90 ). گیاهی که به تازی هندبا گویند و قسمی از آن دوائی و قسمی مزروع و برگهای آن مأکول. ( ناظم الاطباء ). از انواع زبانه گلی ها و دارای گلهای آبی رنگ و برگهای بریده که بسیار تلخ است و بعضی جنسهای آن را میکارند ( گیاه شناسی گل گلاب ص 262 ) گیاهی است علفی ارتفاعش بین 0/5 تا 1/5 متر. ریشه اش دارای شیرابه ای شیری رنگ میباشد. برگهایش متناوب و پوشیده از تارهای فراوان در اطراف رگبرگ میانی است. گلهای آبی رنگ زیبایش در مقابل نور خورشید حالت شکفته بخود میگیرند و در غروب یا شب گلبرگهایش جمع میشوند قطعات ریشه کاسنی را پس از بو دادن بصورت گرد درآورده مانند قهوه بمصرف میرسانند. مصرف کاسنی ( خصوصاً ریشه و برگهای آن ) از قدیم الایام بین ملل مختلف معمول بوده و اثرمقوی ، مقوی معده ، تصفیه کننده خون ، ملین ، بت بر دارد. و نیز در دفع رسوبات ادراری و عفونت مجرای ادرار وکم خونی و درمان نقرس و رماتیسم اثر معالج دارد. ( ازگیاهان داروئی ج 3 ). بقله یهودیه. بقل دشتی. بقلة المبارکه. تلخی. کستاج ، هلفیفا. ( تحفه ). هندب. هندبا. هندبی. لعساعه. ( منتهی الارب ) : الهی اگر کاسنی تلخ است از بوستان است و اگر عبداﷲ مجرم است از دوستان است. ( مناجات نامه خواجه عبداﷲ انصاری ).
کیکیز و گندنا و سپندان و کاسنی
این هر چهار گونه که دادی همه وژن.
( حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ).

کاسنی. [ س َ ] ( ص نسبی ) مردمی را گویندکه بقریه کاسن منسوبند که قریه ای است از قرای سمرقند. ( برهان ). منسوب به قریه کاسن. ( ناظم الاطباء ).

کاسنی . [ س َ ] (ص نسبی ) مردمی را گویندکه بقریه ٔ کاسن منسوبند که قریه ای است از قرای سمرقند. (برهان ). منسوب به قریه ٔ کاسن . (ناظم الاطباء).


کاسنی . (اِ) کسنه . کسنی . (برهان ). کاشنی . (هرمزدنامه ص 90). گیاهی که به تازی هندبا گویند و قسمی از آن دوائی و قسمی مزروع و برگهای آن مأکول . (ناظم الاطباء). از انواع زبانه گلی ها و دارای گلهای آبی رنگ و برگهای بریده که بسیار تلخ است و بعضی جنسهای آن را میکارند (گیاه شناسی گل گلاب ص 262) گیاهی است علفی ارتفاعش بین 0/5 تا 1/5 متر. ریشه اش دارای شیرابه ای شیری رنگ میباشد. برگهایش متناوب و پوشیده از تارهای فراوان در اطراف رگبرگ میانی است . گلهای آبی رنگ زیبایش در مقابل نور خورشید حالت شکفته بخود میگیرند و در غروب یا شب گلبرگهایش جمع میشوند قطعات ریشه کاسنی را پس از بو دادن بصورت گرد درآورده مانند قهوه بمصرف میرسانند. مصرف کاسنی (خصوصاً ریشه و برگهای آن ) از قدیم الایام بین ملل مختلف معمول بوده و اثرمقوی ، مقوی معده ، تصفیه کننده ٔ خون ، ملین ، بت بر دارد. و نیز در دفع رسوبات ادراری و عفونت مجرای ادرار وکم خونی و درمان نقرس و رماتیسم اثر معالج دارد. (ازگیاهان داروئی ج 3). بقله ٔ یهودیه . بقل دشتی . بقلة المبارکه . تلخی . کستاج ، هلفیفا. (تحفه ). هندب . هندبا. هندبی . لعساعه . (منتهی الارب ) : الهی اگر کاسنی تلخ است از بوستان است و اگر عبداﷲ مجرم است از دوستان است . (مناجات نامه ٔ خواجه عبداﷲ انصاری ).
کیکیز و گندنا و سپندان و کاسنی
این هر چهار گونه که دادی همه وژن .

(حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ).



فرهنگ عمید

گیاهی خودرو با برگ های کرک دار، ساقه ای کوتاه، و گل های آبی که ریشه، برگ، و دانۀ آن مصرف دارویی دارد، تلخک، تلخ جوک، تلخ جکوک، انگوپا، انوپا، هندبید. &delta، هرگاه دانه های تلخ آن با گندم مخلوط و آرد شود طعم آرد را تلخ می کند.

گیاهی خودرو با برگ‌های کرک‌دار، ساقه‌ای کوتاه، و گل‌های آبی که ریشه، برگ، و دانۀ آن مصرف دارویی دارد؛ تلخک؛ تلخ‌جوک؛ تلخ‌جکوک؛ انگوپا؛ انوپا؛ هندبید. Δ هرگاه دانه‌های تلخ آن با گندم مخلوط و آرد شود طعم آرد را تلخ می‌کند.


دانشنامه عمومی

کاسنی معمولی (نام علمی: ‎Cichorium intybus L. به زبان ترکی: چیرتلیق) گیاهی است از راسته گل مینا (Asterales) تیره گل ستاره ای ها (Asteraceae) از رده کاسنی ها (Cichorium). از این گیاه دو گونه کِشتی و چهار تا شش گونه وحشی موجود است. نوع وحشی آن تا یک متر و نوع پرورش یافته آن تا دو متر هم رشد می کند.کاسنی انواع مختلفی دارد سه نوع آن معروف است. کاسنی بری که به tansy شهرت دارد در ایران نمی روید. کاسنی زرد که به گل قاصدک شهرت دارد و در طب قدیم ایران به نام ترخشقون نام برده اند در بیشتر نواحی ایران پراکندگی دارد و کاسنی معمولی.
C. endivia - cultivated endive
C. pumilum - wild endive
C. intybus - common chicory
کاسنی معمولی، یک گیاه دارویی پایا با گل های آبی یا ارغوانی است. کاسنی در اصل بومی جهان قدیم است و بعداً در قاره آمریکا نیز به صورت گیاه خودروی کنار جاده ای درآمده است.منشأ اصلی این گیاه اروپای مرکزی، مناطق غربی و مرکزی آسیا و شمال آفریقا است و پراکندگی وسیعی در نواحی مختلف ایران به خصوص شهرستان اقلید، آذربایجان و مناطق کوهستانی خراسان دارد. به آب و هوای خنک، آفتابی یا کمی سایه نیاز دارد و گرمای شدید تابستان را تحمل نمی کند.
شستشو دهندهٔ کبد و کلیه، خون ساز، افزایش نیروی جنسی و افزایش حجم اسپرم در مردان
کاسنی کاملاً سرد است، و تقویت کننده کبد، و مسکن حرارت و عطش، و گرمی و تقویت کننده کلیه و فشار خون و صفرا و پاک کننده مجرای ادرار و کلیه ها است.

دانشنامه آزاد فارسی

کاسْنی (chicory)
کاسْنی
کاسْنی
کاسْنی
کاسْنی
کاسْنی
گیاه بومی اروپا و آسیای غربی، با نام علمی Cichorium intybus، از خانوادۀ مرکبان (کاسنی)، با گل های آبی رنگ درشت. از ریشۀ راست و طویل آن، پس از خشک کردن و بودادن، به جای قهوه استفاده می کنند. این گیاه را به شکل سبزی می کارند و برگ آن را در سالاد استفاده می کنند. تاریخچه استفاده از این گیاه به منزلۀ دارو به قبل از میلاد مسیح برمی گردد. از آن زمان تاکنون، این گیاه را برای تقویت و بهبود کار کبد استفاده می کنند. امروزه به منزلۀ مقوی، مدر، پایین آورندۀ تب و تصفیه کنندۀ خون هم مصرف می شود.

فرهنگستان زبان و ادب

{Cichorium} [زیست شناسی- علوم گیاهی] سردۀ علفی چندسالۀ شیرابه دار بدون زمین ساقه با ساقه های منفرد ایستادۀ برگ دار با تقریباً شش گونۀ خودرو و دو گونۀ زراعی که یکی از آنها آندیو است؛ این گیاهان در اروپا و ناحیۀ مدیترانه و از جنوب تا اتیوپی پراکنده هستند

گویش اصفهانی

تکیه ای: kâsni
طاری: kâsni
طامه ای: kâsni
طرقی: kâsni
کشه ای: gârtni
نطنزی: kâsni


گویش مازنی

/kaasni/ گیاهی است علفی و پایا از تیره ی مرکبات که در حقیقت سردسته ی این تیره استارتفاع آن بین پنجاه سانتیمتر تا یک متر استریشه ی این گیاه قهوه ای، ساقه اش خشن وبرگ هایش پوشیده از کرک می باشدکاسنی در مداوا به عنوان مقوی معده، تصفیه کننده ی خون و مدرملین و تب براستدر مازندران برگ های کاسنی را جوشانده و پس از تقطیر از آن عرق کاسنی گیردنام علمی این گیاه intyboos cichorioom است

گیاهی است علفی و پایا از تیره ی مرکبات که در حقیقت سردسته ...


جدول کلمات

سرس, هندبا

پیشنهاد کاربران

تلخک

هندبا


کلمات دیگر: