کلمه جو
صفحه اصلی

توت


مترادف توت : تود، درخت توت

فارسی به انگلیسی

berry, raspberry, mulberry

mulberry


berry


فارسی به عربی

توة

مترادف و متضاد

berry (اسم)
دانه، حبه، توت، سته، حب، تخم ماهی، میوه توتی

تود، درخت توت


فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - درختی از تیر. گزنه ها که خود دسته ای جداگانه را تشکیل میدهد . گلهایش منفرد الجنس است که گاهی برروی یک پایه هم گلهای نر موجود است و هم گلهای ماده و زمانی گلهای نر و ماده برروی دو پایه قرار دارند . گل آذینش سنبله یی و میو. آن بصورت شفتهای کوچک مرکبی است که پهلوی هم قرار گیرند . ۲ - میو. درخت مذکور . یا توت سیاه . گونه ای توت که میوه اش قرمزتیر. مایل بسیاه است و کاملاشبیه شاه توت است ولی بر خلاف آن میوه اش شیرین و تا حدی لزج است . شاخه های جوان این درخت مانند شاخه های بید مجنون بسوی زمین برمیگردد و شکل چتر زیبایی می یابد توت مجنون . یا توت فرنگی . یا توت مجنون .
دهی از دهستان کسبایر است که در بخش حومه شهرستان بجنورد واقع است .

سرده‌ای از توتیانِ درختی خزان‌دار با ده تا شانزده گونه و میوه‌های مجتمع که در نواحی معتدله گرم و نیمه‌گرمسیری آسیا و افریقا و اروپا و امریکا پراکنده هستند


فرهنگ معین

(اِ. ) میوه ای است آب دار و شیرین ، ادرار - آور و دارای ویتامین های B و C . درختش بزرگ با برگ های نسبتاً پهن است که به مصرف خوراک کرم ابریشم می رسد.

لغت نامه دهخدا

توت. ( اِ ) میوه ای است معروف ، سفید آن قائم مقام انجیر است و سیاه آن راتوت شامی گویند. چون آن را نارسیده خشک کنند قائم مقام سماق باشد و معرب آن توث است که بجای فوقانی آخر ثای مثلثه باشد و سفید آن را به عربی توث حلو، و سیاه آن را توث حامض خوانند. ( برهان ). میوه ای است شیرین و بجای تا، دال ( تود ) نیز گویند چرا که در فارسی تاو دال بدل یکدیگر شوند... و عرب توت با تا را معرب کرده و تصرف کرده توث بثای مثلثه گفته. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). میوه ای که دارای دو قسم است یکی سفید و شیرین و دیگری سیاه و ترش که شاه توت و توت شامی و شخرور و شخروز نیز گویند. ( ناظم الاطباء ). فرصاد. تود. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). شیرین او را نبطی و ترش را شامی نامند... ( از تحفه حکیم مؤمن ) :
آلوچه شد پتکچی و سرمش خزینه دار
توت سیه دبیر و سفیدش مشیر گشت.
بسحاق اطعمه ( دیوان ص 38 ).
رجوع به المعرب جوالیقی ص 90 و تحفه حکیم مؤمن و فهرست مخزن الادویه و ترجمه ضریر انطاکی ص 101 و بحر الجواهر و تود و دزی ج 1 ص 153 شود.
- توت الحامض ؛ توت حامض. رجوع به توت و ترکیب بعد و الفاظ الادویه شود.
- توت حامض ؛ به پارسی شاه توت گویند، بهترینش سیاه... بود... ( فهرست مخزن الادویه ). معروف است به شامی ، بهترین وی سیاه... بود و نارسیده وی چون خشک کنند قائم مقام سماق بود... ( از اختیارات بدیعی ). رجوع به توت شود.
- توت حلو ؛ فرصاد خوانند، به پارسی توت سفید... ( از اختیارات بدیعی ). توت شیرین و سفید... ( الفاظ الادویه ). رجوع به توت شود.
- توت سیاه ؛ توت شامی. شاه توت. توت شرابی :
این خون کسی ریخته ای یا می لعل است
یا توت سیاه است که بر جامه چکیده ست ؟
سعدی.
رجوع به توت شامی شود.
- توت شامی ؛ خرتوت. ( مفاتیح از یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). شاه توت. ( یادداشت ایضاً ). رجوع به توت سیاه و توت شرابی شود.
- توت شرابی ؛ شاه توت. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). رجوع به توت شامی و توت و معنی دوم این کلمه شود.
|| درخت این هر دو قسم . ( ناظم الاطباء ). این درخت بومی چین است لیکن در همه جای ایران خاصه جنگلهای شمال برای تغذیه کرم ابریشم غرس شده است . ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). تود. توذ. توث... درختی است از تیره گزنه ها که خود راسته ای جداگانه را تشکیل می دهد. گلهایش منفردالجنس است که گاهی بر روی یک پایه ، هم گلهای نر موجود است و هم گلهای ماده و زمانی گلهای نر و ماده بر روی دو پایه قرار دارد. گل آذینش سنبله ای و میوه آن بصورت شفت های کوچک مرکبی است که پهلوی هم قرار گیرند... ( فرهنگ فارسی معین ). این درخت در شمار درختان جنگلی نام برده نشده ولی چون به فراوانی در ایران موجود است و برای جنگل کاری زمینهای خشک مناسب می باشد آنرا نام می بریم. سه گونه آن در ایران موجود است : 1- توت سفید که از برگ آن برای پرورش کرم ابریشم استفاده می شود. 2-توت سیاه که اغلب به صورت توت مجنون بعنوان درخت زینتی کاشته می شود. 3- شاه توت که دارای میوه لذیذ خوراکی است.

توت . (اِخ ) دهی از دهستان رباطات است که در بخش فرانق شهرستان یزد واقع است و 110 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).


توت . (اِخ ) دهی از دهستان کسبایر است که در بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد واقع است و 231 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


توت . (اِخ ) دهی از دهستان لطف آباد است که در بخش لطف آباد شهرستان دره گز واقع است و 300 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


توت . (اِ) میوه ای است معروف ، سفید آن قائم مقام انجیر است و سیاه آن راتوت شامی گویند. چون آن را نارسیده خشک کنند قائم مقام سماق باشد و معرب آن توث است که بجای فوقانی آخر ثای مثلثه باشد و سفید آن را به عربی توث حلو، و سیاه آن را توث حامض خوانند. (برهان ). میوه ای است شیرین و بجای تا، دال (تود) نیز گویند چرا که در فارسی تاو دال بدل یکدیگر شوند... و عرب توت با تا را معرب کرده و تصرف کرده توث بثای مثلثه گفته . (انجمن آرا) (آنندراج ). میوه ای که دارای دو قسم است یکی سفید و شیرین و دیگری سیاه و ترش که شاه توت و توت شامی و شخرور و شخروز نیز گویند. (ناظم الاطباء). فرصاد. تود. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). شیرین او را نبطی و ترش را شامی نامند... (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ) :
آلوچه شد پتکچی و سرمش خزینه دار
توت سیه دبیر و سفیدش مشیر گشت .

بسحاق اطعمه (دیوان ص 38).


رجوع به المعرب جوالیقی ص 90 و تحفه ٔ حکیم مؤمن و فهرست مخزن الادویه و ترجمه ٔ ضریر انطاکی ص 101 و بحر الجواهر و تود و دزی ج 1 ص 153 شود.
- توت الحامض ؛ توت حامض . رجوع به توت و ترکیب بعد و الفاظ الادویه شود.
- توت حامض ؛ به پارسی شاه توت گویند، بهترینش سیاه ... بود... (فهرست مخزن الادویه ). معروف است به شامی ، بهترین وی سیاه ... بود و نارسیده ٔ وی چون خشک کنند قائم مقام سماق بود... (از اختیارات بدیعی ). رجوع به توت شود.
- توت حلو ؛ فرصاد خوانند، به پارسی توت سفید... (از اختیارات بدیعی ). توت شیرین و سفید... (الفاظ الادویه ). رجوع به توت شود.
- توت سیاه ؛ توت شامی . شاه توت . توت شرابی :
این خون کسی ریخته ای یا می لعل است
یا توت سیاه است که بر جامه چکیده ست ؟

سعدی .


رجوع به توت شامی شود.
- توت شامی ؛ خرتوت . (مفاتیح از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). شاه توت . (یادداشت ایضاً). رجوع به توت سیاه و توت شرابی شود.
- توت شرابی ؛ شاه توت . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به توت شامی و توت و معنی دوم این کلمه شود.
|| درخت این هر دو قسم . (ناظم الاطباء). این درخت بومی چین است لیکن در همه جای ایران خاصه جنگلهای شمال برای تغذیه ٔ کرم ابریشم غرس شده است . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). تود. توذ. توث ... درختی است از تیره ٔ گزنه ها که خود راسته ای جداگانه را تشکیل می دهد. گلهایش منفردالجنس است که گاهی بر روی یک پایه ، هم گلهای نر موجود است و هم گلهای ماده و زمانی گلهای نر و ماده بر روی دو پایه قرار دارد. گل آذینش سنبله ای و میوه ٔ آن بصورت شفت های کوچک مرکبی است که پهلوی هم قرار گیرند... (فرهنگ فارسی معین ). این درخت در شمار درختان جنگلی نام برده نشده ولی چون به فراوانی در ایران موجود است و برای جنگل کاری زمینهای خشک مناسب می باشد آنرا نام می بریم . سه گونه ٔ آن در ایران موجود است : 1- توت سفید که از برگ آن برای پرورش کرم ابریشم استفاده می شود. 2-توت سیاه که اغلب به صورت توت مجنون بعنوان درخت زینتی کاشته می شود. 3- شاه توت که دارای میوه ٔ لذیذ خوراکی است .
درخت توت در هر خاکی می روید ولی خاکهای بارخیز را بیشتر می پسندد. تند می روید ولی به ارتفاع زیاد نمی رسد، چوبش نارنجی کم رنگ است و استحکام زیادی ندارد ولی در مجاورت خاک دوام بسیار می کند. از آن کاسه ٔ تار می سازند. نیاز درخت توت به آب کم است و از اینرو برای جنگل کاری زمینهای خشک شایستگی دارد. (جنگل شناسی کریم ساعی ج 2 ص 243). درختی است که گلهای ماده ٔ آن تشکیل سنبله های بهم فشرده میدهند و میوه ٔ مرکبی می سازند (خوراکی ). برگهای آن برای پرورش کرم ابریشم بکار می رود. جورهای مختلف آن شاه توت و توت سیاه است . (گیاه شناسی گل گلاب چ 3 ص 295) :
کرم کز توت ، بریشم کند آن نیست عجب
چه عجب از زمی ار دُر دهد و گوهر بر؟

فرخی .


و از آن ناحیت ابریشم خیزد از آنچ درخت توت بسیار باشد. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 122).
روزگاری در کمال ناقصان
روزگار اطلس کند از برگ توت .

انوری .


ایشان [مردم خطا و چین ] اکثر کاغذ را از پوست درخت توت می سازند. (از فلاحتنامه از یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
- توت سیاه ؛ گونه ای توت که میوه اش قرمز و کاملاً شبیه شاه توت است ، ولی برخلاف آن میوه اش شیرین و تا حدی لزج است . شاخه های جوان این درخت مانند شاخه های بید مجنون به سوی زمین برمی گردد و شکل چتر زیبایی می یابد. توت مجنون . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به توت (معنی اول ) شود.
|| لفظ عبری آن بمعنی گریان ، و اشاره به درختی است که دارای صمغ یا کتیرا می باشد.طور و طرز مخصوص آن معلوم نیست و بعضی گمان می کنند که لفظ عبری که به توت ترجمه شده باید صنوبر یا راجی باشد. (قاموس کتاب مقدس ).

توت . (اِخ ) دهی از دهستان طبس مسیناست که در بخش درمیان شهرستان بیرجند واقع است و 236 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


فرهنگ عمید

۱. میوه‌ای ریز، آبدار، و شیرین، دارای مواد ازته و مواد چرب و ویتامین‌های B و C. ملین و پیشاب‌آور است. تازه و خشک‌کردۀ آن خورده می‌شود. خوردن آن برای مبتلایان به مرض قند ضرر ندارد. شیرۀ آن را هم می‌گیرند و شیرۀ توت می‌گویند.
۲. درخت این میوه که بزرگ، تناور، و دارای برگ‌های پهن است. برگ آن به مصرف تغذیۀ کرم ابریشم می‌رسد.
⟨ توت سه‌گل: (زیست‌شناسی) [قدیمی] = تمشک
⟨ توت سیاه: (زیست‌شناسی) شاه‌توت؛ توت مجنون.
⟨ توت مجنون: (زیست‌شناسی) نوعی درخت توت که شاخه‌های آن چتری و مانند بید مجنون آویخته و سرازیر است. میوۀ آن شبیه شاه‌توت اما ریزتر از آن است؛ توت سیاه.


۱. میوه ای ریز، آبدار، و شیرین، دارای مواد ازته و مواد چرب و ویتامین های b و c. ملین و پیشاب آور است. تازه و خشک کردۀ آن خورده می شود. خوردن آن برای مبتلایان به مرض قند ضرر ندارد. شیرۀ آن را هم می گیرند و شیرۀ توت می گویند.
۲. درخت این میوه که بزرگ، تناور، و دارای برگ های پهن است. برگ آن به مصرف تغذیۀ کرم ابریشم می رسد.
* توت سه گل: (زیست شناسی ) [قدیمی] = تمشک
* توت سیاه: (زیست شناسی ) شاه توت، توت مجنون.
* توت مجنون: (زیست شناسی ) نوعی درخت توت که شاخه های آن چتری و مانند بید مجنون آویخته و سرازیر است. میوۀ آن شبیه شاه توت اما ریزتر از آن است، توت سیاه.

دانشنامه عمومی

توت از تیره گزنه ها است که شامل ده تا شانزده گونه می باشد.شاه توت یکی از انواع این درخت است. توت سیاه با وجود اینکه کاملاً شبیه شاه توت است، بر خلاف آن میوه اش شیرین است. ایران بزرگ ترین تولیدکننده انواع توت در جهان است. توت سفید در چین مرکزی و شرقی به صورت بومی وجود دارد. این درخت قرن ها پیش به اروپا برده شد، در آمریکا به عنوان منبع غذائی برای کرم ابریشم در اوائل دوران استقلال این کشور این درخت مورد استفاده قرار گرفت. البته نوعی از توت که به آن «توت قرمز» گفته می شود در آمریکا به صورت بومی وجود داشته که از ایالت ماساچوست تا ایالت کانزاس دیده می شود.میوه و برگ درخت توت   توت در ایالات متحده   گلهای توت   درخت توت   توت سفید که در اثر مجاورت با سرما رنگ آن کمی قرمز شده است.   خوشه های گل توت   توت های نارس سفید   توت های نیمه رسیده روی یک برگ توت   رنگ برگ پاییزی   درخت توت اثر اثر ونسان ون گوگ، ۱۸۸۹
توت سیاه نیز که در آسیای غربی وجود داشته قبل از دوران رومی ها به اروپا برده شده است.
یک درخت قدیمی یا تاریخی در اکثر کشورهای جهان که معمولاً در هر کشوری دارای قدمت بیش از دویست، سیصد سال است. دارای پوست زرد نارنجی بوده که از مشخصه های جالب آن در زمستان است (بیشتر در مورد درختان نهال و جوان). درختی است مقاوم و کم نیاز که در اکثر مناطق و آب و هوا رشد می نماید و حتی می تواند به ارتفاع ۲۵ متر نیز برسد. بعضی از درختان توت فقط گل های نر تولید نموده و بنابراین میوه نمی آورند. این نوع درختان به عنوان یک درخت زینتی سایه دار بسیار مناسب هستند. در بعضی مناطق نام این درخت را توتین می نامند.
در ۱۰۰ گرم توت خام، ۱۸۰ کیلوژول (۴۳ کیلوکالری)، ۴۴ درصد از مقدار ویتامین ث و ۱۴ درصد از آهن مورد نیاز روزانه موجوداست. سایر مواد مغذی توت کم است (جدول را ببینید).

دانشنامه آزاد فارسی

توت (mulberry)
گروهی از درختان، شامل دوازده گونه از جنس توت، خانوادۀ توت. بومی آسیای غربی اند و برگ هایی قلبی شکل، دندانه دار، و سنبله هایی حاوی گل های متمایل به سفید دارند. این درخت به سبب میوه های مرکبی که مانند تمشک است، بسیار کشت می شود. از برگ های توت سفید آسیایی برای تغذیۀ کرم ابریشم استفاده می کنند. در ایران، جنس توت دارای دو گونۀ مهم شاه توت (توت سیاه) و توت سفید است. منشأ شاه توت وحشی را ارمنستان ذکر کرده اند که از آن جا به یونان و دیگر نقاط اروپا برده شده است. توت سفید بومی چین است و در هیمالیا، تا ارتفاع ۳۵۰۰متری می روید.

فرهنگستان زبان و ادب

{Morus} [زیست شناسی- علوم گیاهی] سرده ای از توتیانِ درختی خزان دار با ده تا شانزده گونه و میوه های مجتمع که در نواحی معتدله گرم و نیمه گرمسیری آسیا و افریقا و اروپا و امریکا پراکنده هستند

گویش اصفهانی

تکیه ای: tü
طاری: tüt
طامه ای: tü(y)
طرقی: tü
کشه ای: tit
نطنزی: tüy


گویش مازنی

/toot/ تحریک - وسوسه ۳درخت و میوه ی توت

۱تحریک ۲وسوسه ۳درخت و میوه ی توت


واژه نامه بختیاریکا

تیت

پیشنهاد کاربران

توت ، میوة ستة مرکّب خوراکی نوعهایی از درختان جنس مروس ( تیرة توتیان ) که معروفترین آنها توت سفید با نام علمی مروس آلبا و شاه توت با نام علمی م . نیگرا هستند ( برای شرح ریخت شناختی و داروشناختی اینها رجوع کنید به زرگری ، ج 4، ص 438ـ440 ) . توت همیشه درخت نیست بلکه گاه به صورت درختچه است و برخی از انواع آن یکپایه و برخی دیگر دو پایه اند ( بروویچ ، ص 1 ) .
گونه ها. از میان گونه های توت در جهان ، دو گونه در ایران معروفترند: توت سفید ( و زیرگونة آن «توت مجنون » ) و شاه توت / شاتوت .
الف ) توت سفید درختی است به بلندی ده تا پانزده متر ( برای انواع توت سفید رجوع کنید به ادامة مقاله ) . آن را بومی آسیا ( بریتانیکا ، 1985، ذیل "mulberry" ؛ وینبرن ، 1962 ) ، بومی آسیا و احتمالاً چین ( آمریکانا ، ذیل "mulberry" ) و بومی چین ( ثابتی ، ص 226؛ کروسمان ، ص 310؛ تِسِفن و ژوکوفسکی ، ص 35 ) دانسته اند. ثابتی ( همانجا ) به وجود گونه های وحشی توت سفید در جنگلهای شمال ایران اشاره کرده ، ولی آن را بومی چین دانسته است . بنا بر د. جودائیکا ( ذیل "mulberry" ) ، خاستگاه درخت توت ، ایران است و از آنجا به خاورمیانه راه یافته است . برگ درخت توت و بویژه توت سفید، به عنوان تنها غذای کرم ابریشم ، اهمیت اقتصادی دارد و گاه درخت توت را اساساً به همین منظور می کارند.
پراکندگی جغرافیایی توت سفید در همة نقاط معتدل و نیمه گرمسیری جهان است و در منطقة گیاهْ جغرافیایی ایران ، در این مناطق دیده می شود: ایران ( تهران ، گیلان ، مازندران ، آذربایجان ، اراک ، تفرش ، کرمانشاه ، خراسان ، بلوچستان ، خوزستان ، فارس ، دامغان و سمنان ) ، کردستان عراق ، ترکمنستان ، افغانستان و پاکستان ( برای شرح این پراکندگی در نواحی مذکور رجوع کنید به بروویچ ، ص 2ـ3 ) .
توت مجنون ( مُروس پندولا ] لفظاً= آویخته ، آویزان [ ) ، معروفترین زیرگونة توت سفید، به دلیل شباهت شکلِ چتریِ زیبای آن با شاخه های آویزانِ بید مجنون و داشتن برگهای سبز بزرگ ، اغلب به عنوان درختی زینتی کاشته می شود و میوة آن ، که سرانجام سیاهرنگ و نسبتاً شیرین می شود، خوراکی است .
ب ) شاه توت یا توت سیاه . ارتفاع درخت آن به سه تا پانزده متر یا بیشتر می رسد. توت سیاه را بومی غرب آسیا ( آمریکانا ؛بریتانیکا ، 1973، ذیل "mulberry" ) ، ایران ، عراق و افغانستان ( قهرمان ، ج 4، ش 455؛ بروویچ ، همانجا ) و به طور کلی گیاهی «شرقی » دانسته اند ( کروسمان ، ص 310 ) . تا قرن پانزدهم میلادی درخت شاه توت را برای استفاده از برگ آن در صنعت پرورش کرم ابریشم ، به طور گسترده در ایتالیا می کاشتند، اما از آن پس ، درخت توت سفید جایگزین آن شده است ( بریتانیکا ، 1973، همانجا ) .
پراکندگی جغرافیایی توت سیاه در آسیا، اروپا و افریقاست و در منطقة گیاهْ جغرافیایی ایران : ایران ( کرمانشاه ، اراک ، لرستان ، کرمان ، تهران ، آذربایجان ، بلوچستان ) ، کردستان عراق ، افغانستان و منطقة تالش در جمهوری آذربایجان ( مبیّن ، ج 2، ص 40؛ قهرمان ، همانجا؛ بروویچ ، ص 2 ) یافت می شود. آبادی باویل انواع توتهای معروف ایران و محل رویش آنها را به تفصیل یاد کرده است ( از جمله ، ص 95، 197، 433 ) ، مثلاً توت سفید شمیران ( مشهور به توت شمرانی ) که درشت و بی دانه است .
واژگان . اصل و منشأ ( ایرانی یا سامی ؟ ) واژة توت و دیگر صورتهای قدیم آن ( توث ، تود و توذ ) معلوم نیست و به صورت ¦tuta در سریانی و آرامی ، tut در عبری و tuta در مَندایی به کار رفته است ( مشکور، ج 1، ص 108 ) . در بعضی مآخذ عربی واژة توت را معرب توث فارسی دانسته اند ( رجوع کنید به اَصمعی به نقل دینوری ] سدة سوم [ ، ج 1، ص 71، ش 127؛ جوالیقی ] 465ـ 540 [ ، ص 138 ) . ابن سکّیت ( متوفی 244 ) به نقل ابوریحان بیرونی ، ترجمة کاسانی ( سدة ششم ) ، می گوید ( ج 1، ص 188 ) : « ] توت [ به تاء که دو نقطه دارد، توت شامی را گویند و پارسیان او را خَرتوت و تود نیز گویند». دینوری ( همانجا ) لفظ توث را رایجتر از توت و این هر دو را کم کاربرد و لفظ رایج نزد عرب زبانان را در آن زمان فِرصاد / فَرصاد ذکر کرده است . وی همچنین به نقل از راویانی ناشناس می نویسد که اهل بصره لفظ فِرصاد را در بارة درخت توت به کار می برند و میوة آن را توث ( = توت قرمز ) می نامند. ابن بیطار ( متوفی 646 ) در تفسیر خود بر کتاب دیوسکوریدس ( ص 155، ش 137 ) واژة یونانی «موراا» ( مذکور در ترجمة عربی قدیم این کتاب ، ش 142، ص 119ـ120 ) را به صورت «مُوْرَّا» ضبط کرده و معادل توت یا فرصاد عربی دانسته است . به نوشتة ابوالخیر اشبیلی ( سدة ششم ؛ ج 1، ص 120، ش 321 ) نام رایج این میوه در حجاز بَشْکَل ، و در بصره فِرصاد بوده است . حکیم مؤمن ( سدة یازدهم ؛ ص 65 ) می گوید: «شیرین او را نَبَطی و ترش او را شامی می نامند». انطاکی ( متوفی 1008؛ ص 142 ) نوشته : «ما توت سفید را « حلبی » می خوانیم و توت سیاه به شامی معروف است ». نفیسی ( ج 3، ص 2019 ) واژة ناآشنای شَخرور / شَخروز را به معنای توت سیاه یا شاه توت ذکر کرده ، که در منبع دیگری یافت نشد. توت در زبانها و گویشهای ایرانی به این صورتها آمده است : پهلوی ] bun [ t ¦tu / d ¦tu ( = ] درخت [ توت ؛ بهار، ص 159؛ فره وشی ، ذیل «توت بن » ) ؛ کُردی ، تُو/ تُووْ ، تفیْ ( ابراهیم پور، ذیل واژه ؛ شرفکندی ، ذیل «تفیْ»؛ خالدی مقدسی ، ذیل «تُو» ) ؛ لری ، ¦  t ( ایزدپناه ، ذیل «تی » ) یا tit ( سرلک ، ذیل «تیت » ) ؛ سیستانی tutt ( محمدی خُمَک ، ذیل «توتّ» ) ؛ مازندرانی و گیلکی t ¦tu ( نجف زادة بارفروش ، ص 130؛ سرتیپ پور، ذیل «توت کله »؛ مرعشی ، ذیل «توته باغ »، «توته دار»، «توته وَلْکْ» ) ؛ در نواحی ترک زبان t ¦t/du ¦tu ( سامی ، ذیل «دوت »؛ پیفون ، ذیل واژه ) و t ¦aradu ¤k ( = شاه توت ؛ ردهاوس ، ذیل "mulberry" ) .
پیشینة شناخت . در طبقه بندی مشهور بندهش ( ص 88 ) ، از میوه ها به سی نوع ، توت جزو ده میوه ای است که درون و بیرون آن خوردنی است ( یعنی فاقد پوست و هستة سخت است ) . در منابع اسلامی آمد . . .

معروف ترین توت در افغانستان توت سفید دانه دار، توت بی دانه، شاه توت، توت ابراهیم خانی و توت شصتی و شیر توت و همچنین توت پر کبک می باشد.

تیت ( تید ) :در زبان لری بختیاری به معنی توت

Mulberry


کلمات دیگر: