naval, seafaring
دریانوردی
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
إبحارٌ
مترادف و متضاد
دریا نوردی
دریا نوردی
فرهنگ فارسی
۱ - طی دریا بوسیلهکشتی مسافرت در دریا . ۲ - ملاحی .
عمل دریا نورد . مسافرت در دریا .
عمل دریا نورد . مسافرت در دریا .
لغت نامه دهخدا
دریانوردی. [ دَرْ ن َ وَ ] ( حامص مرکب ) عمل دریانورد. مسافرت در دریا. || کشتی رانی. ( ناظم الاطباء ). || ملاحی. کشتیبانی. و رجوع به دریانورد شود.
فرهنگ عمید
۱. شغل و عمل دریانورد.
۲. گردش و مسافرت بر روی دریاها.
۲. گردش و مسافرت بر روی دریاها.
دانشنامه عمومی
دریانَوَردی دانش و مهارت شناور بودن و ناوبری و جهت یابی بر روی دریاها و توده های بزرگ آب است. کسانی که به این فن می پردازند دریانورد نامیده می شوند. مجموعه ای از مهارت ها و رشته ها برای دریانوردی لازم است. برخی از این مهارت ها و رشته ها عبارت اند از:
ناوبری
هواشناسی
کشتی رانی
کار با طناب و گره ها
کار با موتورهای دریایی
عملیات بندرگاهی
آتش نشانی
ایمنی و نجات
ناوبری
هواشناسی
کشتی رانی
کار با طناب و گره ها
کار با موتورهای دریایی
عملیات بندرگاهی
آتش نشانی
ایمنی و نجات
wiki: دریانوردی
پیشنهاد کاربران
کسی که در دریا سفر کند دریا نورد نامیده شود
کلمات دیگر: