روان کاوی
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
تحلیلی
مترادف و متضاد
روانکاوی، تجزیه و تحلیل روانی
روانکاوی، تجزیه و تحلیل روانی، تحلیل روانی
تحلیلی، روانکاوی، تجزیهای، مربوط به مکتب یا فلسفهء تحلیلی، قابل حل به طریق جبری
تحلیلی، روانکاوی، تجزیهای، مربوط به مکتب یا فلسفهء تحلیلی، قابل حل به طریق جبری
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
( ~. ) (حامص . ) روشی در روان - شناسی و درمان بیماری های روانی که اساس آن کاوش در گذشتة بیمار، روابط خانوادگی ، عشق و رویاهای او برای یافتن علت بیماری است .
لغت نامه دهخدا
روانکاوی. [ رَ ] ( حامص مرکب ) تحلیل روحی. طریقه ای برای یافتن علت جنون یا مالیخولیا و مانند آن در بیماری با تفحص وقایع و حوادث واردآمده بر او در مدت عمر وی ، و اساس آن بر این فرضیه استوار است که اعمال غیرعادی انسان مربوط به امیال بظاهر سرکوفته و اقناع نشده ای است که در خفایای مجهول ضمیر انسان فعالیت و پایداری میکنند و باعث اعمال و افعال غیرطبیعی در انسان میگردند. مؤسس اصلی این طریقه فروید دانشمند معروف اتریشی است. رجوع به دائرةالمعارف بریتانیکا شود.
فرهنگ عمید
دانش بررسی حالات روانی، روابط خانوادگی، و گذشتۀ بیمار برای درمان اختلالات روانی او.
دانشنامه عمومی
روان شناسی تحلیلی توسط کارل گوستاو یونگ
روان شناسی فرد نگر توسط آلفرد آدلر
روان شناسی ایگو که در آمریکا رایج شد و چهره های مشهور آن آنا فروید، اریک اریکسون و هارتمن هستند
روان شناسی سلف توسط کوهوت
روانکاوی روابط موضوعی که در بریتانیا و چهره های مشهور آن ملانی کلین، دونالد وینیکات و جان بالبی هستند
روان پویشی فشرده و کوتاه مدت توسط حبیب دوانلو (en)
روان شناسی تحلیل رفتار متقابل توسط اریک برن
عصب روانکاوی توسط مارک سولمز
نظریه دلبستگی توسط جان بالبی
روان کاوی یا روان تحلیل گری، نظریه ای دربارهٔ عملکرد ذهن، اختلال های روانی و نام شیوه ای روان درمانی است که بر این فرض اساسی استوار است که بیشتر فعالیت های ذهنی و پردازش آن ها در ناخودآگاه رخ می دهد. ولی ژاک لاکان می گوید روانکاوی کاری است که یک روانکاو می کند.
واژهٔ «روانکاوی» را اولین بار ابراهیم خواجه نوری برساخت و سپس این واژه به همراه بسیاری دیگر از برساخته های او به سرعت مقبولِ نویسندگان و مترجمان قرار گرفت. ژاک لاکان می گوید تعریف داده شده از کتاب خلاصه روانپزشکی کاپلان و سادوک تعریف درستی از روانکاوی نیست، «روانکاوی اصلاً یک روش درمانی نیست. در واقع روانکاوی یک روش ورای درمانی است و به همین دلیل قطعی ترین نوع درمان است». «روانکاوی یکی از انواع روان درمانی نیست و اساساً با تمام آن ها متفاوت است. درست است که در بسیاری از کتاب های معتبر دانشگاهی روانکاوی یکی از انواع روان درمانی قلمداد شده است ولی این کتاب ها را روانکاوان ننوشته اند بلکه روانشناسان یا روانپزشکان به رشته تحریر درآورده اند و برداشت خودشان را از روانکاوی ارائه داده اند.»سوءتفاهم در مورد مفاهیم فروید بقدری جدی شد و این مفاهیم ارزشمند تا اندازه ای دستخوش تحریف شد که «لکان قسمت اعظم عمر خود را صرف سه کلمه کرد: بازگشت به فروید و با این تلاش تئوری فروید را به منتها درجه گسترش داد.» و فروید می گوید: «ما نمی توانیم بگوییم چه وقت یا کجا هر قطعه کوچک از دانش تبدیل به قدرت و به علاوه تبدیل به قدرت درمانی خواهد شد.» «همان طور که می دانید آنالیز به عنوان یک روش درمان پایه گذاری شده؛ ولی حالا خیلی از آن سرریزتر شده است اما اساس خود را ترک نکرده و هنوز به ارتباطش با بیماران، برای عمیق تر کردن آن و رشد بیشتر، ادامه می دهد.» «به شما گفته ام که روانکاوی به عنوان یک روش درمان آغاز شد؛ اما من نمی خواهم آن را به عنوان یک روش درمان به شما توصیه کنم؛ بلکه بر اساس حقایقی که در آن وجود دارد، بر اساس اطلاعاتی که در مورد بیشترین دغدغه های بشر به ما می دهد ـ یعنی ماهیت خودش ـ و بر اساس ارتباطاتی که بین فعالیت های بسیار متفاوت انسان آشکار می کند.برای آشنایی با روانکاوی نیاز به منابع دقیق و تحریف نشده در مورد روانکاوی به زبان پارسی داریم، منبعی که به یک روانکاو واقعی ارجاع داده شود نه به یک روانشناس یا روانپزشک؛ در آن صورت خواهیم دید متأسفانه میزان تحریف در مفاهیم روانکاوی مانند: تداعی آزاد، تعبیر، تعبیر رؤیا، مقاومت، انتقال و… تا چه حد زیاد است چنانچه این اصطلاحات کاملاً از مفاهیم اصلی خود دور شده و تحریف تا جایی پیش رفته که با شگفتی می بینیم، روانکاوی نه به عنوان روشی پژوهشی و درمانی کاملاً مستقل از روانپزشکی و روانشناسی بلکه به عنوان یکی از روش های روان درمانی معرفی می شود. منابع معتبر به زبان پارسی در مورد روانکاوی که توسط روانکاوی واقعی نوشته یا ترجمه و تصحیح شده باشد، بسیار محدود است، بنابراین، ترجمه فارسی مقالات پیشگفتار فروید بر سخنرانی های آشنایی با روانکاوی و روش روانکاوی فروید می تواند اطلاعات معتبری در مورد آشنایی با روش روانکاوی واقعی ارائه دهد.
به عبارت دیگر روان کاوی علمی برای پرداختن عمیق تر و متمرکزتر به ذهن ناخودآگاه است. منظور از ناخودآگاه آن بخش از روان است که از دسترس آگاهی خارج شده است ولی به کنترل رفتار فرد ادامه می دهد.
روان شناسی فرد نگر توسط آلفرد آدلر
روان شناسی ایگو که در آمریکا رایج شد و چهره های مشهور آن آنا فروید، اریک اریکسون و هارتمن هستند
روان شناسی سلف توسط کوهوت
روانکاوی روابط موضوعی که در بریتانیا و چهره های مشهور آن ملانی کلین، دونالد وینیکات و جان بالبی هستند
روان پویشی فشرده و کوتاه مدت توسط حبیب دوانلو (en)
روان شناسی تحلیل رفتار متقابل توسط اریک برن
عصب روانکاوی توسط مارک سولمز
نظریه دلبستگی توسط جان بالبی
روان کاوی یا روان تحلیل گری، نظریه ای دربارهٔ عملکرد ذهن، اختلال های روانی و نام شیوه ای روان درمانی است که بر این فرض اساسی استوار است که بیشتر فعالیت های ذهنی و پردازش آن ها در ناخودآگاه رخ می دهد. ولی ژاک لاکان می گوید روانکاوی کاری است که یک روانکاو می کند.
واژهٔ «روانکاوی» را اولین بار ابراهیم خواجه نوری برساخت و سپس این واژه به همراه بسیاری دیگر از برساخته های او به سرعت مقبولِ نویسندگان و مترجمان قرار گرفت. ژاک لاکان می گوید تعریف داده شده از کتاب خلاصه روانپزشکی کاپلان و سادوک تعریف درستی از روانکاوی نیست، «روانکاوی اصلاً یک روش درمانی نیست. در واقع روانکاوی یک روش ورای درمانی است و به همین دلیل قطعی ترین نوع درمان است». «روانکاوی یکی از انواع روان درمانی نیست و اساساً با تمام آن ها متفاوت است. درست است که در بسیاری از کتاب های معتبر دانشگاهی روانکاوی یکی از انواع روان درمانی قلمداد شده است ولی این کتاب ها را روانکاوان ننوشته اند بلکه روانشناسان یا روانپزشکان به رشته تحریر درآورده اند و برداشت خودشان را از روانکاوی ارائه داده اند.»سوءتفاهم در مورد مفاهیم فروید بقدری جدی شد و این مفاهیم ارزشمند تا اندازه ای دستخوش تحریف شد که «لکان قسمت اعظم عمر خود را صرف سه کلمه کرد: بازگشت به فروید و با این تلاش تئوری فروید را به منتها درجه گسترش داد.» و فروید می گوید: «ما نمی توانیم بگوییم چه وقت یا کجا هر قطعه کوچک از دانش تبدیل به قدرت و به علاوه تبدیل به قدرت درمانی خواهد شد.» «همان طور که می دانید آنالیز به عنوان یک روش درمان پایه گذاری شده؛ ولی حالا خیلی از آن سرریزتر شده است اما اساس خود را ترک نکرده و هنوز به ارتباطش با بیماران، برای عمیق تر کردن آن و رشد بیشتر، ادامه می دهد.» «به شما گفته ام که روانکاوی به عنوان یک روش درمان آغاز شد؛ اما من نمی خواهم آن را به عنوان یک روش درمان به شما توصیه کنم؛ بلکه بر اساس حقایقی که در آن وجود دارد، بر اساس اطلاعاتی که در مورد بیشترین دغدغه های بشر به ما می دهد ـ یعنی ماهیت خودش ـ و بر اساس ارتباطاتی که بین فعالیت های بسیار متفاوت انسان آشکار می کند.برای آشنایی با روانکاوی نیاز به منابع دقیق و تحریف نشده در مورد روانکاوی به زبان پارسی داریم، منبعی که به یک روانکاو واقعی ارجاع داده شود نه به یک روانشناس یا روانپزشک؛ در آن صورت خواهیم دید متأسفانه میزان تحریف در مفاهیم روانکاوی مانند: تداعی آزاد، تعبیر، تعبیر رؤیا، مقاومت، انتقال و… تا چه حد زیاد است چنانچه این اصطلاحات کاملاً از مفاهیم اصلی خود دور شده و تحریف تا جایی پیش رفته که با شگفتی می بینیم، روانکاوی نه به عنوان روشی پژوهشی و درمانی کاملاً مستقل از روانپزشکی و روانشناسی بلکه به عنوان یکی از روش های روان درمانی معرفی می شود. منابع معتبر به زبان پارسی در مورد روانکاوی که توسط روانکاوی واقعی نوشته یا ترجمه و تصحیح شده باشد، بسیار محدود است، بنابراین، ترجمه فارسی مقالات پیشگفتار فروید بر سخنرانی های آشنایی با روانکاوی و روش روانکاوی فروید می تواند اطلاعات معتبری در مورد آشنایی با روش روانکاوی واقعی ارائه دهد.
به عبارت دیگر روان کاوی علمی برای پرداختن عمیق تر و متمرکزتر به ذهن ناخودآگاه است. منظور از ناخودآگاه آن بخش از روان است که از دسترس آگاهی خارج شده است ولی به کنترل رفتار فرد ادامه می دهد.
wiki: روان کاوی
دانشنامه آزاد فارسی
روان کاوی (psychoanalysis)
زیگموند فروید
روشی پرنفوذ در درمان بیماری های روانی. نظریۀ روان کاوی، که بر فرآیندهای روانی ناخودآگاه تأکید دارد، روان شناسی عمقی نیز نامیده می شود. مکتب روان کاوی از مشاهدات و آزمایش های بالینی زیگموند فروید، روان پزشک اتریشی، سرچشمه گرفت و او این نام را بر آن نهاد. در دهۀ ۱۸۹۰، فروید با همکاری یوزف برویر، با استفاده از هیپنوتیسم به مطالعه روی بیماران روان رنجور پرداخت. نتیجه ای که آنان از مشاهدات خود به دست آوردند این بود که وقتی منشأ افکار و امیال در حالت هیپنوتیسم به خودآگاه بیمار آورده می شود او بهبود می یابد. فروید پس از آن که دریافت اغلب بیمارانش حتی بدون این که هیپنوتیسم شوند آزادانه از مسائل خود صحبت می کنند، روش «تداعی آزاد» را ابداع کرد. در این شیوه بیمار تشویق می شد که هرچه را به ذهنش خطور می کرد، بدون توجه به پسندیدگی یا مناسبتش بر زبان بیاورد. آن گاه فروید مشاهده کرد که برخی از بیماران در تداعی آزاد راحت نیستند و نتیجه گرفت که بعضی تجربه های دردناک از ذهن رانده می شوند و اجازۀ ورود به خودآگاه را نمی یابند. نکتۀ دیگری که در اوایل کار توجه فروید را جلب کرد، این بود که بیشتر خاطره های سرکوب شده مربوط به تجربه های جنسی ناراحت کننده است. از این رو، فرضیه ای مطرح کرد با این مضمون که اضطراب نتیجۀ انرژی سرکوفتۀ (لیبیدوی) مرتبط با میل جنسی است و این انرژی سرکوفته به صورت علایم مختلفی نمود می یابد که همچون سپر دفاعیِ روانی عمل می کنند. اسلوبِ تداعی آزاد ابزاری برای مطالعۀ معنی رؤیاها، لغزش های زبانی، فراموشی، و دیگر خطاهای زندگی روزمره فراهم آورد. از این پژوهش ها، فروید به الگوی تازه ای از ساختار شخصیت رسید: نهاد، خود، و فراخود. «نهاد» خزانۀ ناخودآگاه میل ها و محرک های ریشه دار در پیشینۀ موروثی و ناظر بر حفظ حیات و تولید مثل است. «خود» در سطوح آگاه و نیمه آگاه ذهن عمل می کند و آن بخش از شخصیت است که واقعیت های ادراک، شناخت، و امور اجرایی را مدیریت می کند. «فراخود» نیز ظرف آرمان ها و ارزش های برگرفته از محیط شخص و شئونات خانوادگی و اجتماعی اوست، و نقش ممیز عملکرد «خود» را ایفاد می کند. روان کاوی، به منزلۀ نظامی فرضیه ای، بر سه مفهوم اصلی استوار است. مفهوم اصلی ناخودآگاه است؛ مخزنی در ذهن شخص، حاوی عناصر و تجربیاتی که شخص از آن ها آگاه نیست، ولی تا حدی می توان آن ها را به سطح پیش آگاهی یا آگاهی رساند و با بررسی جنبه هایی از رفتار به آن ها پی برد. دومین مفهوم اساسی و وابسته به مفهوم اصلی مقاومت است؛ فرآیندی که در آن، یک نیروی سرکوبگر فعال از ورود عناصر ناخودآگاه به ضمیر آگاه جلوگیری می کند. سومین مفهوم اساسی انتقال است که فروید آن را به تجربه دریافت. او هنگام بررسی نخستین بیمارانش مشاهده کرد که آنان برخی از جنبه های روابط پیشین خود را به او منتقل می کنند و روابطشان با او تحت تأثیر احساسات قدیمی آن هاست. تجزیه و تحلیل همۀ نمودهای انتقال یکی از بخش های اصلی روان کاوی مدرن است. کارل یونگ، اُتو رانک، و آلفرد آدلر که هرسه زمانی دستیار فروید بودند، نخستین انشعاب ها را در مکتب روان کاوی پدید آوردند، ولی اختلاف ها برسر جزئیات بود و مکتب های مستقلی شکل نگرفت. اریک اریکسون، کارن هورنای، اریش فروم، و هَری استک سالیوان از دیگر نظریه پردازان برجسته در این عرصه بودند.
زیگموند فروید
روشی پرنفوذ در درمان بیماری های روانی. نظریۀ روان کاوی، که بر فرآیندهای روانی ناخودآگاه تأکید دارد، روان شناسی عمقی نیز نامیده می شود. مکتب روان کاوی از مشاهدات و آزمایش های بالینی زیگموند فروید، روان پزشک اتریشی، سرچشمه گرفت و او این نام را بر آن نهاد. در دهۀ ۱۸۹۰، فروید با همکاری یوزف برویر، با استفاده از هیپنوتیسم به مطالعه روی بیماران روان رنجور پرداخت. نتیجه ای که آنان از مشاهدات خود به دست آوردند این بود که وقتی منشأ افکار و امیال در حالت هیپنوتیسم به خودآگاه بیمار آورده می شود او بهبود می یابد. فروید پس از آن که دریافت اغلب بیمارانش حتی بدون این که هیپنوتیسم شوند آزادانه از مسائل خود صحبت می کنند، روش «تداعی آزاد» را ابداع کرد. در این شیوه بیمار تشویق می شد که هرچه را به ذهنش خطور می کرد، بدون توجه به پسندیدگی یا مناسبتش بر زبان بیاورد. آن گاه فروید مشاهده کرد که برخی از بیماران در تداعی آزاد راحت نیستند و نتیجه گرفت که بعضی تجربه های دردناک از ذهن رانده می شوند و اجازۀ ورود به خودآگاه را نمی یابند. نکتۀ دیگری که در اوایل کار توجه فروید را جلب کرد، این بود که بیشتر خاطره های سرکوب شده مربوط به تجربه های جنسی ناراحت کننده است. از این رو، فرضیه ای مطرح کرد با این مضمون که اضطراب نتیجۀ انرژی سرکوفتۀ (لیبیدوی) مرتبط با میل جنسی است و این انرژی سرکوفته به صورت علایم مختلفی نمود می یابد که همچون سپر دفاعیِ روانی عمل می کنند. اسلوبِ تداعی آزاد ابزاری برای مطالعۀ معنی رؤیاها، لغزش های زبانی، فراموشی، و دیگر خطاهای زندگی روزمره فراهم آورد. از این پژوهش ها، فروید به الگوی تازه ای از ساختار شخصیت رسید: نهاد، خود، و فراخود. «نهاد» خزانۀ ناخودآگاه میل ها و محرک های ریشه دار در پیشینۀ موروثی و ناظر بر حفظ حیات و تولید مثل است. «خود» در سطوح آگاه و نیمه آگاه ذهن عمل می کند و آن بخش از شخصیت است که واقعیت های ادراک، شناخت، و امور اجرایی را مدیریت می کند. «فراخود» نیز ظرف آرمان ها و ارزش های برگرفته از محیط شخص و شئونات خانوادگی و اجتماعی اوست، و نقش ممیز عملکرد «خود» را ایفاد می کند. روان کاوی، به منزلۀ نظامی فرضیه ای، بر سه مفهوم اصلی استوار است. مفهوم اصلی ناخودآگاه است؛ مخزنی در ذهن شخص، حاوی عناصر و تجربیاتی که شخص از آن ها آگاه نیست، ولی تا حدی می توان آن ها را به سطح پیش آگاهی یا آگاهی رساند و با بررسی جنبه هایی از رفتار به آن ها پی برد. دومین مفهوم اساسی و وابسته به مفهوم اصلی مقاومت است؛ فرآیندی که در آن، یک نیروی سرکوبگر فعال از ورود عناصر ناخودآگاه به ضمیر آگاه جلوگیری می کند. سومین مفهوم اساسی انتقال است که فروید آن را به تجربه دریافت. او هنگام بررسی نخستین بیمارانش مشاهده کرد که آنان برخی از جنبه های روابط پیشین خود را به او منتقل می کنند و روابطشان با او تحت تأثیر احساسات قدیمی آن هاست. تجزیه و تحلیل همۀ نمودهای انتقال یکی از بخش های اصلی روان کاوی مدرن است. کارل یونگ، اُتو رانک، و آلفرد آدلر که هرسه زمانی دستیار فروید بودند، نخستین انشعاب ها را در مکتب روان کاوی پدید آوردند، ولی اختلاف ها برسر جزئیات بود و مکتب های مستقلی شکل نگرفت. اریک اریکسون، کارن هورنای، اریش فروم، و هَری استک سالیوان از دیگر نظریه پردازان برجسته در این عرصه بودند.
wikijoo: روان_کاوی
فرهنگستان زبان و ادب
{psychoanalysis} [روان شناسی] رویکردی به ذهن و اختلال های روانی و نحوۀ درمان آنها با این فرض اساسی که بیشتر فعالیت های ذهنی و پردازش آنها در ضمیر ناخودآگاه رخ می دهد
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] روان کاوی (ابهام زدایی). روان کاوی ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • روان کاوی (مکتب)، یکی از مکاتب روان شناسی پایه ریزی شده توسط زیگموند فروید• روان کاوی (رویکرد)، از اصطلاحات روان شناسی، یکی از پنج رویکرد اصلی در روان شناسی• روان کاوی (روش)، یکی از روش های تحقیق در روان شناسی به معنای کشف ماهیت پدیده های با تداعی آزاد
...
...
wikifeqh: روان کاوی
پیشنهاد کاربران
Psychoanalytic
روانکاوی PSYCHOANALYSIS :[اصطلاح جامعه شناسی] فن روان درمانی ای که توسط زیگموند فروید ابداع گردیده است. واژه "روانکاوی" همچنین برای توصیف نظام فکری نظریه روان شناختی ای که فروید ساخته است به کار برده می شود.
منبع https://rasekhoon. net
منبع https://rasekhoon. net
پسیکانالیز.
این اصطلاح برای اولین بار توسط زیگموند فوید مطرح شد و بطور خلاصه میتوان گفت که روانکاوی عبارت است از : درمان مشکلات ذهنی یا سرکوب هایی که در ضمیر ناخودآگاه وجود دارد و همچنین سعی در فهمیدن و کاویدن مشکلات گذشته دارد و با کمک بیمار میتواند مرزهای ذهنی و خودآگاه و سانسور ها را بشکند و بیماری را درمان کند
با یه مثال جمله ام را به فرجام میرسانم : فرض کنید باستان شناسی تمام ناحیه ای که مشخص شده را کند و کاو میکند تا به اشیا برسد همینطور روانکاو این کار را برای بیمار خود انجام میدهد
با یه مثال جمله ام را به فرجام میرسانم : فرض کنید باستان شناسی تمام ناحیه ای که مشخص شده را کند و کاو میکند تا به اشیا برسد همینطور روانکاو این کار را برای بیمار خود انجام میدهد
کلمات دیگر: