کلمه جو
صفحه اصلی

بذر


مترادف بذر : برز، تخم، دانه، هسته

متضاد بذر : بر، ثمر، میوه

برابر پارسی : تخم، دانه

فارسی به انگلیسی

seed

فارسی به عربی

بذرة , بیضة

عربی به فارسی

برباد دادن , تلف کردن , ولخرجي , اسراف


مترادف و متضاد

seed (اسم)
دانه، تخم، سلاله، بذر، ذریه، تخم اوری، بازیکن سابقه دار

spawn (اسم)
تخم ماهی، بذر، اشپل

spore (اسم)
بذر، هاگ، تخم میکروب، تخم قارچ

sperm (اسم)
بذر، منی، نطفه، منی دانه

برز، تخم، دانه، هسته ≠ بر، ثمر، میوه


فرهنگ فارسی

تخم، دانه، تخمی که برای کاشتن است
( اسم ) تخم دانه: بذر خیرات . جمع : بذور .
بذیر بذور .

فرهنگ معین

(بَ ) [ ع . ] ( اِ. ) تخم ، دانه . ج . بذور.

لغت نامه دهخدا

بذر. [ ب َ ذَ / ب ِ ذَ ] (ع ص ) پراکنده و پریشان ، یقال تفرقوا شذر بذر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).


بذر. [ ب َ ذِ ] (ع ص ) بسیارگوی . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). کثیرالکلام . بیذار. بیذارة. بیذرانی . تبذار. (از اقرب الموارد). || افشاکننده ٔ راز. (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). || بابرکت : طعام بذر؛ بابرکت . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).


بذر. [ ب ُ ذُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ بذیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || ج ِ بذور. (ناظم الاطباء). رجوع به بذور و بذیر شود.


بذر. [ ب َ ] ( ع مص ) کاشتن زمین را. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). تخم در زمین انداختن. ( از اقرب الموارد ). تخم اندر زمین افکندن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ). تخم کاشتن. ( یادداشت مؤلف ). || برآمدن گیاه زمین : بذرت الارض ؛ برآمد گیاه آن زمین ( لازم و متعدی ). ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). || فاش کردن راز را. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از معجم متن اللغة ). بذرالسر. ( منتهی الارب ). || پریشان کردن مال را به اسراف : بذر المال. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).

بذر. [ ب َ ] ( ع اِ ) دانه ای که برای تخم ریزی نگاه دارند. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). هر تخمی که از نخود کوچکترباشد. ( غیاث اللغات ). هر دانه ای که در زمین کاشته شود. ( از ذیل اقرب الموارد ). تخم. ( یادداشت مؤلف ).
- بذر آخرت و عقبی ؛ کنایه از عمل نیک است. ( یادداشت مؤلف ).
- بذرافشان ؛ آن که بذر افشاند. ( یادداشت مؤلف ).
- || ماشینی که بدان در مزرعه بذر افشانند . ( یادداشت مؤلف ).
- || مقدار بذر که در زمینی افکنند:بذرافشان این ده پنج خروار است. ( یادداشت مؤلف ).
- بذرافشانی ؛ تخم افشانی. پاشیدن بذر. ( فرهنگ فارسی معین ).
- بذرپاش ؛ پاشنده بذر: ماشین بذرپاش. ( از یادداشت مؤلف ).
- بذرقطونا ؛ اسپرزه. اسپغول. اسفرزه. شکم پاره. قارنی یارق. قطونا. ( یادداشت مؤلف ). در تحفه حکیم مؤمن بصورت بزر قطونا و مترادف اسپرزه آمده :
تو بذر قطونا شدی ای شهره شهر
بیرون همه تریاک و درون سو همه زهر.
خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 720 ).
و رجوع به تحفه حکیم مؤمن ذیل بزر قطونا شود.
- بذرگیری ؛ گرفتن بذر از نباتات برای کشت دیگر. ( یادداشت مؤلف ).
ترکیبهای دیگر:
- بذر الارجوان . بذر الاصفر. بذر الابخره. بذر البصل. بذر البطیخ. بذر البنج الهندی. بذر الجرجیر. بذر الجزر. بذر الجوزالبری. بذر الحجری. بذر الخباری. بذر الخطمی. بذر الخمم. بذر الدندالاسود. بذرالرمان البری. بذر الریحان. بذر السپندان. بذر الشبت. بذر العصفر. بذر الفجل. بذر الفرفخ. بذر الفنجنکشت. بذر القمر. بذر القنا. بذر القنب. بذر القند. بذرالکثوث. بذر الکراث. بذر الکرفس الجبلی. بذر المرو.بذر الورد. بذر الورداء. بذر الهلیون. بذر الهندباء. بذر الهوة ( بذر الهوت ). بذر بلاسقیس. بذر رازیانج رومی. رجوع به بزر و ترکیبات آن و تحفه حکیم مؤمن ومخزن الادویه شود.

بذر. [ ب َ ] (ع اِ) دانه ای که برای تخم ریزی نگاه دارند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). هر تخمی که از نخود کوچکترباشد. (غیاث اللغات ). هر دانه ای که در زمین کاشته شود. (از ذیل اقرب الموارد). تخم . (یادداشت مؤلف ).
- بذر آخرت و عقبی ؛ کنایه از عمل نیک است . (یادداشت مؤلف ).
- بذرافشان ؛ آن که بذر افشاند. (یادداشت مؤلف ).
- || ماشینی که بدان در مزرعه بذر افشانند . (یادداشت مؤلف ).
- || مقدار بذر که در زمینی افکنند:بذرافشان این ده پنج خروار است . (یادداشت مؤلف ).
- بذرافشانی ؛ تخم افشانی . پاشیدن بذر. (فرهنگ فارسی معین ).
- بذرپاش ؛ پاشنده ٔ بذر: ماشین بذرپاش . (از یادداشت مؤلف ).
- بذرقطونا ؛ اسپرزه . اسپغول . اسفرزه . شکم پاره . قارنی یارق . قطونا. (یادداشت مؤلف ). در تحفه ٔ حکیم مؤمن بصورت بزر قطونا و مترادف اسپرزه آمده :
تو بذر قطونا شدی ای شهره ٔ شهر
بیرون همه تریاک و درون سو همه زهر.

خاقانی (دیوان چ سجادی ص 720).


و رجوع به تحفه ٔ حکیم مؤمن ذیل بزر قطونا شود.
- بذرگیری ؛ گرفتن بذر از نباتات برای کشت دیگر. (یادداشت مؤلف ).
ترکیبهای دیگر:
- بذر الارجوان . بذر الاصفر. بذر الابخره . بذر البصل . بذر البطیخ . بذر البنج الهندی . بذر الجرجیر. بذر الجزر. بذر الجوزالبری . بذر الحجری . بذر الخباری . بذر الخطمی . بذر الخمم . بذر الدندالاسود. بذرالرمان البری . بذر الریحان . بذر السپندان . بذر الشبت . بذر العصفر. بذر الفجل . بذر الفرفخ . بذر الفنجنکشت . بذر القمر. بذر القنا. بذر القنب . بذر القند. بذرالکثوث . بذر الکراث . بذر الکرفس الجبلی . بذر المرو.بذر الورد. بذر الورداء. بذر الهلیون . بذر الهندباء. بذر الهوة (بذر الهوت ). بذر بلاسقیس . بذر رازیانج رومی . رجوع به بزر و ترکیبات آن و تحفه ٔ حکیم مؤمن ومخزن الادویه شود.
|| اول گیاهی که از تخم برآید یاآن که رنگی داشته باشد. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). ج ، بُذور، بِذار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از تاج العروس ). || نسل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).

بذر. [ ب َ ] (ع مص ) کاشتن زمین را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). تخم در زمین انداختن . (از اقرب الموارد). تخم اندر زمین افکندن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). تخم کاشتن . (یادداشت مؤلف ). || برآمدن گیاه زمین : بذرت الارض ؛ برآمد گیاه آن زمین (لازم و متعدی ). (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). || فاش کردن راز را. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از معجم متن اللغة). بذرالسر. (منتهی الارب ). || پریشان کردن مال را به اسراف : بذر المال . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد).


فرهنگ عمید

بعضی از اندام های گیاهی مانندِ تخم، غده، یا پیاز که گیاه جدیدی از آن می روید، تخم، دانه.

دانشنامه عمومی

بذر (ابهام زدایی). بذر ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
بذر
بذر بلور
بذر (فیلم ۱۹۳۱)
بذر (فیلم ۲۰۰۷)

بذر (فیلم ۱۹۳۱). بذر (انگلیسی: Seed) فیلمی درام به کارگردانی جان ام. استال است که در سال ۱۹۳۱ منتشر شد.
جان بوول
لوئیس ویلسون
جنویو توبین
بت دیویس
زیسو پیتس
ریچارد تاکر

بذر (فیلم ۲۰۰۷). بذر (انگلیسی: Seed) فیلمی کانادایی در سبک ترسناک و اسلشر به نویسندگی، کارگردانی و تهیه کنندگی اووه بول است که در سال ۲۰۰۷ منتشر شد.
۲۷ آوریل ۲۰۰۷ (۲۰۰۷-04-۲۷) (آلمان)

فرهنگ فارسی ساره

دانه، تخم


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بذر به تخم گیاه فراهم آمده برای کشت، گفته می شود. از آن در باب های زکات، مزارعه و غصب به مناسبت، سخن رفته است.
در اینکه نصاب، در غلات پیش از اخراج هزینه های انجام گرفته برای کشت و برداشت، در نظر گرفته می شود یا قبل از آن، اختلاف است.قول اوّل(پیش از اخراج هزینه های انجام گرفته برای کشت و برداشت، در نظر گرفته می شود)، قول مشهور است. بنابر قول اوّل؛الف) اگر بذر خریداری نشده باشد و زکات آن- چنانچه متعلّق زکات بوده- داده شده باشد از مئونه به شمار می رود و مقدار عین یا قیمت زمان تلف (زمان کاشت) آن- بنابر اختلاف در مسئله- از محصول، کسر می شود، چنانچه باقی مانده به حد نصاب برسد، زکات آن پرداخت می گردد.ب) اگر بذر، خریداری شده باشد در اینکه عین بذر و مقدار آن به عنوان مئونه کسر می شود یا کشاورز، بین کسر عین و قیمت زمان خرید آن، مخیّر است و یا بالاترین قیمت بهای پرداختی و قیمت فعلی عین، محاسبه و کسر می شود، اختلاف است.
مالکیّت زراعت، در بطلان عقد مزارعه
با کشف بطلان عقد مزارعه، زراعت از آن صاحب بذر خواهد بود و به دیگری- خواه مالک زمین باشد یا زارع- اجرة المثل اجاره ی زمین، ادوات کشاورزی و یا کار انجام شده تعلّق می گیرد.
اختلاف زارع و مالک در مقدار سهم
در صورت بروز اختلاف بین زارع و مالک در مقدار سهم هریک از محصول، قول صاحب بذر پس از قسم- به شرط بینه نداشتن طرف دیگر- مقدّم است.
بذر غصبی و مالکیّت گیاه ان
...

واژه نامه بختیاریکا

دُو

جدول کلمات

تخم, دانه

پیشنهاد کاربران

این واژه در سغدی بیزه bize بوده و گمان نمی رود اربی باشد.

تخم

ماده ای است که در مرحله کاشت هر محصول ابتدا از آن استفاده می شودو محصولی که در نهایت رشد می کند از این ماده تشکیل شده است.

دانه . هسته

بذر
بذر به تخم گیاه فراهم آمده برای کشت، گفته می شود. از آن در باب های زکات، مزارعه و غصب به مناسبت، سخن رفته است.
در اینکه نصاب، در غلات پیش از اخراج هزینه های انجام گرفته برای کشت و برداشت، در نظر گرفته می شود یا قبل از آن، اختلاف است. قول اوّل ( پیش از اخراج هزینه های انجام گرفته برای کشت و برداشت، در نظر گرفته می شود ) ، قول مشهور است. بنابر قول اوّل؛الف ) اگر بذر خریداری نشده باشد و زکات آن - چنانچه متعلّق زکات بوده - داده شده باشد از مئونه به شمار می رود و مقدار عین یا قیمت زمان تلف ( زمان کاشت ) آن - بنابر اختلاف در مسئله - از محصول، کسر می شود، چنانچه باقی مانده به حد نصاب برسد، زکات آن پرداخت می گردد. ب ) اگر بذر، خریداری شده باشد در اینکه عین بذر و مقدار آن به عنوان مئونه کسر می شود یا کشاورز، بین کسر عین و قیمت زمان خرید آن، مخیّر است و یا بالاترین قیمت بهای پرداختی و قیمت فعلی عین، محاسبه و کسر می شود، اختلاف است.
مالکیّت زراعت، در بطلان عقد مزارعه
با کشف بطلان عقد مزارعه، زراعت از آن صاحب بذر خواهد بود و به دیگری - خواه مالک زمین باشد یا زارع - اجرة المثل اجاره ی زمین، ادوات کشاورزی و یا کار انجام شده تعلّق می گیرد.
اختلاف زارع و مالک در مقدار سهم
در صورت بروز اختلاف بین زارع و مالک در مقدار سهم هریک از محصول، قول صاحب بذر پس از قسم - به شرط بینه نداشتن طرف دیگر - مقدّم است.
بذر غصبی و مالکیّت گیاه ان


کلمات دیگر: