(تلفظ: sālume) (عبری) (در اعلام) زوجهی زبدی و مادر یعقوب کبیر و یوحنای انجیلی .
سالومه
فرهنگ اسم ها
اسم: سالومه (دختر) (عبری) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: sālume) (فارسی: سالومه) (انگلیسی: salume)
معنی: زوجه ی زبدی و مادر یعقوب کبیر و یوحنای انجیلی، صلح و آرامش، صفا و دوستی، نام خواهر مریم عذرا و خاله حضرت عیسی ( ع ) همچنین نام ملکه یهود و دختر هرود فلیپ
معنی: زوجه ی زبدی و مادر یعقوب کبیر و یوحنای انجیلی، صلح و آرامش، صفا و دوستی، نام خواهر مریم عذرا و خاله حضرت عیسی ( ع ) همچنین نام ملکه یهود و دختر هرود فلیپ
فرهنگ فارسی
داستانی است از اسکارودایلد و آن قصه بریدن سر یحیی و تصویری از زندگی مردم در دوره ظهور عیسی ۴ است . این داستان بفارسی ترجمه و منتشر شده است .
مرقس زوجه زبدی و مادر یعقوب کبیر
۱ - سال تا سال همیشه همواره : گفتم زمانه خاضع او باد سال و ماه گفتا خدای ناصر او باد جاودان ( فرخی ) . ۲ - عمر روزگار . ۳ - تاریخ . ۴ - حساب سال و ماه نگهداشتن .
مرقس زوجه زبدی و مادر یعقوب کبیر
۱ - سال تا سال همیشه همواره : گفتم زمانه خاضع او باد سال و ماه گفتا خدای ناصر او باد جاودان ( فرخی ) . ۲ - عمر روزگار . ۳ - تاریخ . ۴ - حساب سال و ماه نگهداشتن .
لغت نامه دهخدا
سالومه . [ ل ُ م ِ ] (اِخ ) ملکه یهود دختر هرود فیلیپ و هرودیاد بوسیله ٔ حیله و مکر عمویش هرودیا انتیپاس سرِ ژان باپتیست مقدس را از تن جدا کرد زیرا او موجب قطع رابطه ٔ آنتیپاس و هرودیاد شده بود.
سالومه. [ ل ُ م ِ ] ( اِخ ) ملکه یهود دختر هرود فیلیپ و هرودیاد بوسیله حیله و مکر عمویش هرودیا انتیپاس سرِ ژان باپتیست مقدس را از تن جدا کرد زیرا او موجب قطع رابطه آنتیپاس و هرودیاد شده بود.
سالومه. [ ل ُ م ِ ] ( اِخ ) مرقس 15: زوجه زبدی و مادر یعقوب کبیر و یوحنای انجیلی بود. قول صحیح آنکه خاله مسیح ( یوئیل 19، 25 ) و از تابعین مسیح بود ( انجیل متی 27، 56 مرقس 16،1 ) و حال اینکه در بدو الامر ماهیت ملکوت مسیح را نفهمیده بود. ( انجیل متی 20:21 ). ( قاموس کتاب مقدس ).، سال و مه. [ل ُ م َه ْ ] ( ترکیب عطفی ، ق مرکب ) همیشه :
گوش تو سال و مه سرود و سرود
نشنوی نوبه خروشان را.
سال و مه از گریستن چو وننگ.
کیل زیان سال ومهت بوده گیر
این مه و این سال بپیموده گیر.
تا چند به ماتم گذرد سال و مه تو.
سالومه. [ ل ُ م ِ ] ( اِخ ) مرقس 15: زوجه زبدی و مادر یعقوب کبیر و یوحنای انجیلی بود. قول صحیح آنکه خاله مسیح ( یوئیل 19، 25 ) و از تابعین مسیح بود ( انجیل متی 27، 56 مرقس 16،1 ) و حال اینکه در بدو الامر ماهیت ملکوت مسیح را نفهمیده بود. ( انجیل متی 20:21 ). ( قاموس کتاب مقدس ).، سال و مه. [ل ُ م َه ْ ] ( ترکیب عطفی ، ق مرکب ) همیشه :
گوش تو سال و مه سرود و سرود
نشنوی نوبه خروشان را.
رودکی.
شاد باش و دو چشم دشمن توسال و مه از گریستن چو وننگ.
فرخی ( دیوان ص 211 ).
|| ( اِ مرکب ) مجازاً بمعنی عمر و روزگار : کیل زیان سال ومهت بوده گیر
این مه و این سال بپیموده گیر.
نظامی.
سنجر غم دل چند خوری هیچ نمانده ست تا چند به ماتم گذرد سال و مه تو.
سنجر کاشی ( از آنندراج ).
|| تاریخ. || حساب سال و ماه نگاه داشتن و آن را روزمه نیز گویند و تاریخ و توریخ مأخذش از این لفظ فارسی بوده و آن را روزمه نیز گفته اند. ( آنندراج ) . رجوع به سال مه شود.سالومه . [ ل ُ م ِ ] (اِخ ) مرقس 15: زوجه ٔ زبدی و مادر یعقوب کبیر و یوحنای انجیلی بود. قول صحیح آنکه خاله مسیح (یوئیل 19، 25) و از تابعین مسیح بود (انجیل متی 27، 56 مرقس 16،1) و حال اینکه در بدو الامر ماهیت ملکوت مسیح را نفهمیده بود. (انجیل متی 20:21). (قاموس کتاب مقدس ).
دانشنامه عمومی
سوامه
سالومه (به یونانی: Σαλωμη) (به عبری: שלומית) دختر هردوس دوم و هرودیاس (که بعداً با هردوس آنتیپاس برادر خوانده هردوس ازدواج کرد). در عهد جدید (انجیل مرقس ۶: ۱۷–۲۹ و انجیل متی ۱۴: ۳–۱۱) از وی به عنوان زنی اغواگر تصویر شده که باعث مرگ یوحنای معمدان می شود. سالومه در مجلس جشن هردوس با رقص خود پدرخوانده و اهل مجلس را شاد کرده و به تحریک مادرش سر یوحنا (یحیی) را درخواست کرد. در منابع باستانی، یوسفوس فلاویوس از وی و ارتباطات خانوادگی وی یاد کرده است.سالومه، نقاشی از لوکاس کراناخ سالومه، نقاشی از تیسین سالومه، نقاشی از ویلم آراندیوس
سیارک سالومه ۵۶۲ به نام او نام گذاری شده است.
سالومه، نقاشی از لوکاس کراناخ
سالومه، نقاشی از تیسین
سیارک سالومه ۵۶۲ به نام او نام گذاری شده است.
سالومه، نقاشی از لوکاس کراناخ
سالومه، نقاشی از تیسین
wiki: تراژدی نوشته ی اسکار وایلد است. نمایشنامه در یک پرده روایت انجیلی سالومه دخترخوانده ی هرود، والی یهودیه، را بازگو می کند که در ازای رقصیدن «رقص هفت چادر» سرِ یحیی تعمید دهنده را بر سینی از هرود درخواست می کند.
هرود آنتیپاس، پادشاه یهودیه
جوان سوری، فرمانده ی نگهبانان
تیگلینوس، جوان رومی
هرودیاس، همسر هرود
غلامِ هرودیاس
نعمان، دژخیم
سالومه، دختر هرودیاس
یحیی، پیامبر
مرد نوبه ای
مرد کاپادوکیایی
سپاهی اول
یهودیان، مردان ناصری، و غیره
سپاهی دوم
غلامان سالومه
نسخه ی اصلی سالومه را اسکار وایلد به فرانسوی نوشته است. این نسخه در ۱۸۹۱ به چاپ رسیده و سه سال پس از آن ترجمه ی انگلیسی آن زیر نظر وایلد منتشر شده است. وایلد در این باره که چرا سالومه را به زبان فرانسوی نوشته است، در روزنامه ی پال مال گزت به تاریخ ۲۹ جون ۱۸۹۲ چنین گفته:«یک ابزار هست که می دانم در فرمان دارم و آن زبان انگلیسی ست. ابزاری دیگر نیز بود که تمام زندگی ام به آن گوش داده بودم، و می خواستم یک بار آن را در دست گرفته ببینم که آیا می توانم از آن چیزی زیبا بیرون بکشم یا نه.»ترجمه ی انگلیسی سالومه کار لرد آلفرد داگلاس است. لرد داگلاس همو ست که رابطه ی عاشقانه اش با وایلد جنجال آفرین شد و کار وایلد را به زندان کشانید. در ۱۱ فوریه ۱۸۹۶ که سالومه برای نخستین بار در پاریس بر صحنه می رفت وایلد در زندان بود.پیش تر در لندن، سارا برنار، هنرپیشه ی سرشناس آن دوران، کوشیده بود سالومه را بر صحنه ببرد اما دربار انگلستان به بهانه ی این که در این نمایشنامه شخصیت های کتاب مقدس حضور دارند و قانون چنین چیزی را منع کرده، از اجرای آن جلوگیری کرد.اما نمایشنامه در انگلستان و در سرتاسر اروپا منتشر شد و هواداران بسیار یافت. ریشارت شترواس بر پایه ی ترجمه ی آلمانی هدویگ لاخمان اپرایی به همین نام ساخت که شهرتش با شهرت نمایشنامه برابری می کند. آنتوان مَریوُت، آهنگساز فرانسوی، نیز اپرایی بر پایه ی متن اصلی ساخته است.
اصل ماجرای سالومه از عهد جدید است. وایلد گفته است که نخستین بار در کتاب «سه افسانه» نوشته ی گوستاو فلوبر به این ماجرا برخورده است. او سپس تر با توصیفی که در کتاب «بیراه» نوشته ی یوریس کارل هویسمانس از نقاشی سالومه، اثر گوستاو مورو، می خواند دوباره به سوی این داستان کشیده می شود. وایلد همچنین در این کار از مترلینگ و مالارمه و هاینه تاثیر پذیرفته است.در میان انجیل های چهارگانه، انجیل مرقس روایتی کامل تر از این ماجرا به دست می دهد. عین روایت مرقس در ترجمه ی فارسی کتاب مقدس: «زیرا هیرودیس فرستاده، یحیی را گرفتار نموده، او را در زندان بست، به خاطر هیرودیا زن برادرش فیلیپس که او را در نکاح خویش آورده بود. از آن جهت که یحیی به هیرودیس گفته بود نگاه داشتن زن برادرت بر تو روا نیست پس هیرودیا از او کینه داشته می خواست او را به قتل رساند اما نمی توانست. زیرا که هیرودیس از یحیی می ترسید چون که او را مردی عاقل و مقدس می دانست و رعایتش می نمود و هر گاه از او می شنید بسیار به عمل می آورد و به خوشی سخن او را اصغا می نمود. اما چون هنگام فرصت رسید که هیرودیس در روز میلاد خود اُمرای خود و سرتیپان و رؤسای جلیل را ضیافت نمود. و دختر هیرودیاس به مجلس درآمده رقص کرد و هیرودیس و اهل مجلس را شاد نمود. پادشاه بدان دختر گفت که آنچه خواهی از من بطلب تا به تو بدهم. و از برای او قسم خورد که آن چه از من خواهی حتی نصف مُلک مرا هر آینه به تو عطا کنم. او بیرون رفته به مادر خود گفت چه بطلبم؟ گفت سر یحیی تعمید دهنده را. در ساعت به حضور پادشاه درآمده خواهش نموده گفت که می خواهم الان سر یحیی را در طبق به من عنایت نمایی. پادشاه به شدت محزون گشت لیکن به جهت پاس قسم خود و خاطر اهل مجلس نخواست او را محروم نماید. بی درنگ پادشاه جلادی فرستاده، فرمود تا سرش را بیاورند. و او به زندان رفته سر او را از تن جدا ساخته و بر طبقی آورده و بدان دختر داد و آن دختر آن را به مادر خود سپرد. چون شاگردانش شنیدند آمدند و بدن او را برداشته دفن کردند. (انجیل مرقس ۶ : ۱۷ - ۳۰)در روایت اسکار وایلد اما انگیزه ی سالومه در طلب سر یحیی، عشق پر شور و شر او به این پیامبر است که ناکام مانده و در عوض نوازش، دشنام و نفرین شنیده است. در واقع جوهر تراژیک این نمایشنامه همین عشق و کین ستانی هولناک است.پژوهشگر لبنانی Christopher Nassaar معتقد است وایلد در طرح شخصیت سالومه از کوبله ایزدبانوی پگانی بهره گرفته است. ایزدبانویی که دوشیزگی خود را نگاه می دارد و همزمان نابود کردن نیروی جنسی مردانه را خوش دارد. وی معتقد است ماه و تغییر رنگ آن در طول نمایش کوبله را بازنمایی می کند. نمایشنامه با این دیالوگ میان جوان سوری و غلام هرودیاس آغاز می شود:جوان سوری: چه زیباست امشب شاهدخت سالومه!غلام هرودیاس: ماه را بنگر. چه شگفت می نماید ماه. زنی را می ماند که از گور برمی خیزد. زنی مرده را می ماند. گویی در پی مردگان می گردد.جوان سوری: چه رخسار شگفتی دارد. شاهدخت جوانی را ماند که برقعی زرد بر رخسار انداخته و پایی از سیم دارد. شاهدخت جوانی را ماند با دو کبوتر به جای پاهایش. گویی به رقص آمده است.غلام هرودیاس: زنی مرده را می ماند. چه آرام چه آرام می رود.(ترجمه ی عبدالله کوثری؛ نشر هرمس. ص ۱۲)
برخی ترجمه های فارسی این نمایشنامه عبارتند از:
هرود آنتیپاس، پادشاه یهودیه
جوان سوری، فرمانده ی نگهبانان
تیگلینوس، جوان رومی
هرودیاس، همسر هرود
غلامِ هرودیاس
نعمان، دژخیم
سالومه، دختر هرودیاس
یحیی، پیامبر
مرد نوبه ای
مرد کاپادوکیایی
سپاهی اول
یهودیان، مردان ناصری، و غیره
سپاهی دوم
غلامان سالومه
نسخه ی اصلی سالومه را اسکار وایلد به فرانسوی نوشته است. این نسخه در ۱۸۹۱ به چاپ رسیده و سه سال پس از آن ترجمه ی انگلیسی آن زیر نظر وایلد منتشر شده است. وایلد در این باره که چرا سالومه را به زبان فرانسوی نوشته است، در روزنامه ی پال مال گزت به تاریخ ۲۹ جون ۱۸۹۲ چنین گفته:«یک ابزار هست که می دانم در فرمان دارم و آن زبان انگلیسی ست. ابزاری دیگر نیز بود که تمام زندگی ام به آن گوش داده بودم، و می خواستم یک بار آن را در دست گرفته ببینم که آیا می توانم از آن چیزی زیبا بیرون بکشم یا نه.»ترجمه ی انگلیسی سالومه کار لرد آلفرد داگلاس است. لرد داگلاس همو ست که رابطه ی عاشقانه اش با وایلد جنجال آفرین شد و کار وایلد را به زندان کشانید. در ۱۱ فوریه ۱۸۹۶ که سالومه برای نخستین بار در پاریس بر صحنه می رفت وایلد در زندان بود.پیش تر در لندن، سارا برنار، هنرپیشه ی سرشناس آن دوران، کوشیده بود سالومه را بر صحنه ببرد اما دربار انگلستان به بهانه ی این که در این نمایشنامه شخصیت های کتاب مقدس حضور دارند و قانون چنین چیزی را منع کرده، از اجرای آن جلوگیری کرد.اما نمایشنامه در انگلستان و در سرتاسر اروپا منتشر شد و هواداران بسیار یافت. ریشارت شترواس بر پایه ی ترجمه ی آلمانی هدویگ لاخمان اپرایی به همین نام ساخت که شهرتش با شهرت نمایشنامه برابری می کند. آنتوان مَریوُت، آهنگساز فرانسوی، نیز اپرایی بر پایه ی متن اصلی ساخته است.
اصل ماجرای سالومه از عهد جدید است. وایلد گفته است که نخستین بار در کتاب «سه افسانه» نوشته ی گوستاو فلوبر به این ماجرا برخورده است. او سپس تر با توصیفی که در کتاب «بیراه» نوشته ی یوریس کارل هویسمانس از نقاشی سالومه، اثر گوستاو مورو، می خواند دوباره به سوی این داستان کشیده می شود. وایلد همچنین در این کار از مترلینگ و مالارمه و هاینه تاثیر پذیرفته است.در میان انجیل های چهارگانه، انجیل مرقس روایتی کامل تر از این ماجرا به دست می دهد. عین روایت مرقس در ترجمه ی فارسی کتاب مقدس: «زیرا هیرودیس فرستاده، یحیی را گرفتار نموده، او را در زندان بست، به خاطر هیرودیا زن برادرش فیلیپس که او را در نکاح خویش آورده بود. از آن جهت که یحیی به هیرودیس گفته بود نگاه داشتن زن برادرت بر تو روا نیست پس هیرودیا از او کینه داشته می خواست او را به قتل رساند اما نمی توانست. زیرا که هیرودیس از یحیی می ترسید چون که او را مردی عاقل و مقدس می دانست و رعایتش می نمود و هر گاه از او می شنید بسیار به عمل می آورد و به خوشی سخن او را اصغا می نمود. اما چون هنگام فرصت رسید که هیرودیس در روز میلاد خود اُمرای خود و سرتیپان و رؤسای جلیل را ضیافت نمود. و دختر هیرودیاس به مجلس درآمده رقص کرد و هیرودیس و اهل مجلس را شاد نمود. پادشاه بدان دختر گفت که آنچه خواهی از من بطلب تا به تو بدهم. و از برای او قسم خورد که آن چه از من خواهی حتی نصف مُلک مرا هر آینه به تو عطا کنم. او بیرون رفته به مادر خود گفت چه بطلبم؟ گفت سر یحیی تعمید دهنده را. در ساعت به حضور پادشاه درآمده خواهش نموده گفت که می خواهم الان سر یحیی را در طبق به من عنایت نمایی. پادشاه به شدت محزون گشت لیکن به جهت پاس قسم خود و خاطر اهل مجلس نخواست او را محروم نماید. بی درنگ پادشاه جلادی فرستاده، فرمود تا سرش را بیاورند. و او به زندان رفته سر او را از تن جدا ساخته و بر طبقی آورده و بدان دختر داد و آن دختر آن را به مادر خود سپرد. چون شاگردانش شنیدند آمدند و بدن او را برداشته دفن کردند. (انجیل مرقس ۶ : ۱۷ - ۳۰)در روایت اسکار وایلد اما انگیزه ی سالومه در طلب سر یحیی، عشق پر شور و شر او به این پیامبر است که ناکام مانده و در عوض نوازش، دشنام و نفرین شنیده است. در واقع جوهر تراژیک این نمایشنامه همین عشق و کین ستانی هولناک است.پژوهشگر لبنانی Christopher Nassaar معتقد است وایلد در طرح شخصیت سالومه از کوبله ایزدبانوی پگانی بهره گرفته است. ایزدبانویی که دوشیزگی خود را نگاه می دارد و همزمان نابود کردن نیروی جنسی مردانه را خوش دارد. وی معتقد است ماه و تغییر رنگ آن در طول نمایش کوبله را بازنمایی می کند. نمایشنامه با این دیالوگ میان جوان سوری و غلام هرودیاس آغاز می شود:جوان سوری: چه زیباست امشب شاهدخت سالومه!غلام هرودیاس: ماه را بنگر. چه شگفت می نماید ماه. زنی را می ماند که از گور برمی خیزد. زنی مرده را می ماند. گویی در پی مردگان می گردد.جوان سوری: چه رخسار شگفتی دارد. شاهدخت جوانی را ماند که برقعی زرد بر رخسار انداخته و پایی از سیم دارد. شاهدخت جوانی را ماند با دو کبوتر به جای پاهایش. گویی به رقص آمده است.غلام هرودیاس: زنی مرده را می ماند. چه آرام چه آرام می رود.(ترجمه ی عبدالله کوثری؛ نشر هرمس. ص ۱۲)
برخی ترجمه های فارسی این نمایشنامه عبارتند از:
wiki: سالومه (نمایش نامه)
دانشنامه آزاد فارسی
ویرایش #1286713 از صفحهٔ «سالومه ( ـ پیش از ۶۲م)» موجود نیست.
این اتفاق معمولاً در اثر دنبال کردن پیوندی به تاریخچهٔ یک صفحهٔ حذف شده پیش می آید.می توانید جزئیات بیشتر را در گزارش ثبت وقایعٔ حذف بیابید.
این اتفاق معمولاً در اثر دنبال کردن پیوندی به تاریخچهٔ یک صفحهٔ حذف شده پیش می آید.می توانید جزئیات بیشتر را در گزارش ثبت وقایعٔ حذف بیابید.
wikijoo: نمایش نامه نوشته و ساخته شده است که از آن میان روایت هاینریش هاینه به نام آتاترول از همه مهم تر و مشهورتر است.
wikijoo: سالومه_(نمایش_نامه)
پیشنهاد کاربران
گذر ایام سال وماه
در کتاب های نام گذاری زبان عبری برای نام سالومه معنی، الهه ی زیبایی یهود آمده است
یکی از بزرگترین ٧ ملکه ی یهود است
صلح ودوستی مهر وصفا
به معنی شیپور درجه ١ میباشد
به معنی صلح و دوستی
ماندنی، جاودانه، تداوم سال و مه ( ماه )
گل پژمرده نشدنی ترکی آن همان سولماز است
گل پژمرده نشدنی ترکی آن همان سولماز است
کلمات دیگر: