کلمه جو
صفحه اصلی

حد مشترک

فرهنگ فارسی

جزئی که میان دو مقدار بوده پایان یکی و آغاز دیگری بشمار آید

لغت نامه دهخدا

حد مشترک. [ ح َدْ دِ م ُ ت َ رَ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) جزئی که میان دومقدار بوده پایان یکی و آغاز دیگری بشمار آید، و باید مخالف هر دو مقدار باشد. ( تعریفات جرجانی ص 56 ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حدّ مشترک به دو معنای: مرز مشترک میان دو طرف و کیفر منوط به درخواست صاحب حقّ، مشتمل بر حق اللّٰه و حق النّاس آمده است. از آن به معنای نخست در باب طهارت سخن گفته اند.
به قول اکثر فقها، بلکه بنابر اجماع ادّعا شده، چنانچه گوشت، پیه و پوست حیوانی که معلوم نیست تذکیه شده یا نه در سرزمین کفر یا مرز مشترک میان مسلمانان و کفّار یافت شود، حکم مردار بر آن بار می شود.
حد مشترک در غسل
بنابر قول برخی، در غسل، شستن حدّ مشترک میان سر و گردن، هنگام شستن سر و گردن و نیز بدن، همچنین شستن حدّ مشترک میان سمت راست و چپ بدن، هنگام شستن هریک از دو طرف، واجب است.
حد مشترک در وضو و تیمم
در وضو و تیمّم، شستن و مسح کردن بخشی از حدّ مشترک میان دوطرف اعضایی که باید شسته یا مسح شوند، واجب است.


[ویکی فقه]
حد مشترک به مرز مشترک میان دو طرف یا کیفر منوط به درخواست صاحب حق یا مشتمل بر حق الله و حق الناس می گویند .از آن به معنای نخست در باب طهارت سخن گفته اند.
مصادیق حد مشترک
به قول اکثر فقها، بلکه بنابر اجماع ادعا شده، چنانچه گوشت، پیه و پوست حیوانی که معلوم نیست تذکیه شده یا نه در سرزمین کفر یا مرز مشترک میان مسلمانان و کفار یافت شود، حکم مردار بر آن بار می شود بنابر قول برخی، در غسل، شستن حد مشترک میان سر و گردن، هنگام شستن سر و گردن و نیز بدن، همچنین شستن حد مشترک میان سمت راست و چپ بدن، هنگام شستن هریک از دو طرف، واجب است. در وضو و تیمم، شستن و مسح کردن بخشی از حد مشترک میان دوطرف اعضایی که باید شسته یا مسح شوند، واجب است.


کلمات دیگر: