مترادف تذکیه : ذبح، بسمل کردن، ذبح کردن، کشتن
تذکیه
مترادف تذکیه : ذبح، بسمل کردن، ذبح کردن، کشتن
مترادف و متضاد
۱. ذبح
۲. بسمل کردن، ذبح کردن، کشتن
فرهنگ فارسی
افروختن وتیزکردن
۱-( مصدر ) افروختن ( آتش را ) . ۲- ذبح کردن بسمل کردن . ۳- ( اسم ) افروزش . ۴- ذبح .
۱-( مصدر ) افروختن ( آتش را ) . ۲- ذبح کردن بسمل کردن . ۳- ( اسم ) افروزش . ۴- ذبح .
لغت نامه دهخدا
( تذکیة ) تذکیة. [ ت َ ی َ ] ( ع مص ) تیز کردن آتش. ( زوزنی ) ( آنندراج ). برافروختن آتش را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). || گلو بریدن. ( زوزنی ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). گلو بریدن گوسپند و جز آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). || ( اصطلاح فقه ) ذبح شرعی است و آن رفتن خون متعارف است از حیوان بسبب قطع اوداج اربعه در حیوانی که او را نفس سانکه بود. رجوع به ذبح شود. || برافروخته شدن آتش جنگ. ( المنجد ). || کلانسال گردیدن مرد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). کلانسال و تناور گردیدن مرد. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ).
تذکیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) تیز کردن آتش . (زوزنی ) (آنندراج ). برافروختن آتش را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد). || گلو بریدن . (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). گلو بریدن گوسپند و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد). || (اصطلاح فقه ) ذبح شرعی است و آن رفتن خون متعارف است از حیوان بسبب قطع اوداج اربعه در حیوانی که او را نفس سانکه بود. رجوع به ذبح شود. || برافروخته شدن آتش جنگ . (المنجد). || کلانسال گردیدن مرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کلانسال و تناور گردیدن مرد. (اقرب الموارد) (المنجد).
فرهنگ عمید
۱. (فقه ) گلوی حیوان حلال گوشت را بریدن.
۲. [قدیمی] افروختن و تیز کردن آتش.
۲. [قدیمی] افروختن و تیز کردن آتش.
دانشنامه آزاد فارسی
تَذْکیه
در اصطلاح فقه، ذبح، نحر یا صید حیوان به طریق شرعی. تذکیه ماهی نیز به آن است که زنده از آب بیرون آورده شود و در خشکی بمیرد. حیوانی که تذکیه نشده است «میته» خواهد بود. همۀ حیوانات، جز حیوانات نجس العین، مانند سگ و خوک و نیز انسان و حشرات، تذکیه می پذیرند. با تذکیه، خوردن گوشت حیوانات حلال گوشت، حلال می شود.اصل عملی به هنگام شک در تذکیه، عدم آن است؛ البته اگر حیوان مرده ای در دست مسلمان یا در بازار مسلمانان باشد، همین امر اماره بر وجود تذکیه است.
در اصطلاح فقه، ذبح، نحر یا صید حیوان به طریق شرعی. تذکیه ماهی نیز به آن است که زنده از آب بیرون آورده شود و در خشکی بمیرد. حیوانی که تذکیه نشده است «میته» خواهد بود. همۀ حیوانات، جز حیوانات نجس العین، مانند سگ و خوک و نیز انسان و حشرات، تذکیه می پذیرند. با تذکیه، خوردن گوشت حیوانات حلال گوشت، حلال می شود.اصل عملی به هنگام شک در تذکیه، عدم آن است؛ البته اگر حیوان مرده ای در دست مسلمان یا در بازار مسلمانان باشد، همین امر اماره بر وجود تذکیه است.
wikijoo: تذکیه
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] تذکیه به شرایطی که برای پاک و حلال کردن گوشت حیوانات در اسلام قرار داده شده می گویند
تذکیه در حیوان حلال گوشت عبارت است از پاک گردانیدن اجزای حیوان و حلال کردن خوردن گوشت آن، و در حیوان حرام گوشت، پاک گردانیدن اجزای آن. در فقه، بابی مستقل با عنوان «صید و ذباحه» متکفّل احکام تذکیه است. برخی نیز عنوان باب را به جای «صید و ذباحه» خود «تذکیه» قرار داده اند.
احکام تذکیه
احکام مترتّب بر تذکیه یا به لحاظ خود تذکیه- به عنوان فعلی از افعال دارای اثر- است یا به لحاظ حیوان قابل تذکیه یا به لحاظ تذکیه کننده (فاعل تذکیه) و یا به لحاظ آلات تذکیه.تذکیه حیوان، امری مباح و جایز است.
انواع تذکیه حیوانات
گونه های تذکیه عبارت است از: ذبح در غیر شتر، نحر در شتر، شکار در حیوانات وحشی، ماهی و ملخ و تبعیت در جنین که به تبع تذکیه مادر، جنین در رحم نیز مذکی خواهد بود.
آلات تذکیه
...
تذکیه در حیوان حلال گوشت عبارت است از پاک گردانیدن اجزای حیوان و حلال کردن خوردن گوشت آن، و در حیوان حرام گوشت، پاک گردانیدن اجزای آن. در فقه، بابی مستقل با عنوان «صید و ذباحه» متکفّل احکام تذکیه است. برخی نیز عنوان باب را به جای «صید و ذباحه» خود «تذکیه» قرار داده اند.
احکام تذکیه
احکام مترتّب بر تذکیه یا به لحاظ خود تذکیه- به عنوان فعلی از افعال دارای اثر- است یا به لحاظ حیوان قابل تذکیه یا به لحاظ تذکیه کننده (فاعل تذکیه) و یا به لحاظ آلات تذکیه.تذکیه حیوان، امری مباح و جایز است.
انواع تذکیه حیوانات
گونه های تذکیه عبارت است از: ذبح در غیر شتر، نحر در شتر، شکار در حیوانات وحشی، ماهی و ملخ و تبعیت در جنین که به تبع تذکیه مادر، جنین در رحم نیز مذکی خواهد بود.
آلات تذکیه
...
wikifeqh: صید و ذباحه از فقه اسلامی درباره «تذکیه» بحث شده است.
قرآن کریم در آیه سوم سوره مائده این واژه را به کار برده و ذکر کرده که خوردن گوشت حیواناتی که تذکیه نشدند حرام است. در برخی از روایات، از تذکیه به «ذکاة» نیز تعبیر شده است. به حیوانی که تذکیه شده، «مذکّی»، «ذکِیّ» یا «ذکیّة» می گویند که در برابر مردار و «میته» است.
طبق دستورات دین اسلام، حیواناتی که خون جهنده نداشته باشند نیاز به تذکیه ندارند، همچنین انسان و حیوانات ذاتاً نجس (مانند سگ و خوک) نیز قابل تذکیه نیستند؛ ولی سایر حیوانات را می توان تذکیه نمود. شیوه تذکیه حیوانات، با هم متفاوت است که این شیوه ها عبارتند از ذبح، نحر کردن شتر، شکار حیوانات وحشی و صید ماهی و ملخ. طبق منابع فقهی، در تذکیه ماهی و ملخ، نیاز نیست صیاد مسلمان باشد یا اینکه صید با وسیله خاصی صورت بگیرد؛ اما شکار، نحر و ذبح کردن حیوانات، باید توسط مسلمان، با وسایل مخصوص و با رعایت شرایط ویژه شرعی انجام شود تا حیوان تذکیه گردد.
طبق دستورات دین اسلام، حیواناتی که خون جهنده نداشته باشند نیاز به تذکیه ندارند، همچنین انسان و حیوانات ذاتاً نجس (مانند سگ و خوک) نیز قابل تذکیه نیستند؛ ولی سایر حیوانات را می توان تذکیه نمود. شیوه تذکیه حیوانات، با هم متفاوت است که این شیوه ها عبارتند از ذبح، نحر کردن شتر، شکار حیوانات وحشی و صید ماهی و ملخ. طبق منابع فقهی، در تذکیه ماهی و ملخ، نیاز نیست صیاد مسلمان باشد یا اینکه صید با وسیله خاصی صورت بگیرد؛ اما شکار، نحر و ذبح کردن حیوانات، باید توسط مسلمان، با وسایل مخصوص و با رعایت شرایط ویژه شرعی انجام شود تا حیوان تذکیه گردد.
wikishia: خوک همچنین انسان قابل تذکیه نیستند. حیوانات حرام گوشتی که پاکند چنانچه از درندگان باشند مانند شیر، پلنگ و عقاب بنابر قول مشهور قابل تذکیه اند؛ ولی در تذکیه پذیر بودن مسخ شدگان، مانند فیل و میمون و نیز حیوانات حرام گوشت دریایی همچنین حشرات دارای خون جهنده (جانوران ساکن در زیرزمین) همچون موش و نیز غیر آنها از حیوانات حرام گوشت، اختلاف است. لازم به یادآوری است، تذکیه در حیوانات حرام گوشتی که خون جهنده ندارند موضوعیت ندارد؛ چه آنکه آنها در هر حال پاک هستند.
در تذکیه کننده به نحو ذبح یا نحر یا شکار در غیر ماهی و ملخ، اسلام، عقل و بنابر قولی ایمان (شیعه دوازده امامی بودن) شرط است. کودک نیز با علم به نحوه تذکیه و قدرت بر آن صحیح است مذکّی باشد. در صحّت تذکیه اهل کتاب اختلاف است.
در تذکیه کننده به نحو ذبح یا نحر یا شکار در غیر ماهی و ملخ، اسلام، عقل و بنابر قولی ایمان (شیعه دوازده امامی بودن) شرط است. کودک نیز با علم به نحوه تذکیه و قدرت بر آن صحیح است مذکّی باشد. در صحّت تذکیه اهل کتاب اختلاف است.
wikiahlb: حلیت آن می شود.حرمت علیکم المیتة والدم ولحم الخنزیر ومآ اهل لغیر الله به والمنخنقة والموقوذة والمتردیة والنطیحة ومآ اکل السبع الا ما ذکیتم...( گوشت مردار، و خون، و گوشت خوک، و حیواناتی که به غیر نام خدا ذبح شوند، و حیوانات خفه شده، و به زجر کشته شده، و آنها که بر اثر پرت شدن از بلندی بمیرند، و آنها که به ضرب شاخ حیوان دیگری مرده باشند، و باقیمانده صید حیوان درنده -مگر آنکه (بموقع به آن حیوان برسید، و) آن را سرببرید- و حیواناتی که روی بتها (یا در برابر آنها) ذبح می شوند، (همه) بر شما حرام شده است؛ و (همچنین) قسمت کردن گوشت حیوان به وسیله چوبه های تیر مخصوص بخت آزمایی؛ تمام این اعمال، فسق و گناه است -امروز، کافران از (زوال) آیین شما، مایوس شدند؛ بنابر این، از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز، دین شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم- اما آنها که در حال گرسنگی، دستشان به غذای دیگری نرسد، و متمایل به گناه نباشند، (مانعی ندارد که از گوشتهای ممنوع بخورند؛) خداوند، آمرزنده و مهربان است.)
فلسفه تذکیه
شاید فلسفه تحریم گوشتهای حیوانات غیر تذکیه شده بخاطر آن باشد که خون به قدر کافی از آنها بیرون نمی رود، زیرا تا زمانی که رگهای اصلی گردن بریده نشود، خون بقدر کافی بیرون نخواهد ریخت و میدانیم که خون مرکز انواع میکربها است و با مردن حیوان قبل از هر چیز خون عفونت پیدا می کند، و به تعبیر دیگر این چنین گوشتها یک نوع مسمومیت دارند و جزء گوشتهای سالم محسوب نخواهد شد مخصوصا اگر حیوان بر اثر شکنجه یا بیماری و یا تعقیب حیوان درنده ای بمیرد مسمومیت بیشتری خواهد داشت. به علاوه جنبه معنوی ذبح که با ذکر نام خدا و رو بقبله بودن حاصل می شود در هیچ یک از اینها نیست.
صید حلال
یسـلونک ماذا احل لهم قل احل لکم الطیبـت وما علمتم من الجوارح مکلبین تعلمونهن مما علمکم الله فکلوا ممآ امسکن علیکم واذکروا اسم الله علیه واتقوا الله ان الله سریع الحساب.(از تو سؤال می کنند چه چیزهایی برای آنها حلال شده است؟ بگو: «آنچه پاکیزه است، برای شما حلال گردیده؛ (و نیز صید) حیوانات شکاری و سگهای آموخته (و تربیت یافته) که از آنچه خداوند به شما تعلیم داده به آنها یاد داده اید، (بر شما حلال است؛) پس، از آنچه این حیوانات برای شما (صید می کنند و) نگاه می دارند، بخورید؛ و نام خدا را (به هنگام فرستادن حیوان برای شکار،) بر آن ببرید؛ و از (معصیت) خدا بپرهیزید که خداوند سریع الحساب است! ») جوارح در اصل از ماده" جرح" گرفته شده که گاهی به معنی کسب و گاهی به معنی زخم است، و به همین دلیل به حیوانات صیاد اعم از پرندگان و غیر پرندگان" جارحه" می گویند، و جمع آن" جوارح" است یعنی حیوانی که به صید خود زخم وارد می کند، و یا حیوانی که برای صاحب خود کسب می نماید. و اگر به اعضای بدن جوارح گفته می شود به خاطر آن است که انسان بوسیله آنها کاری انجام می دهد و اکتسابی می کند. فکلوا مما ذکر اسم الله علیه ان کنتم بـایـته مؤمنین.(از (گوشت) آنچه نام خدا (هنگام سر بریدن) بر آن گفته شده، بخورید (و غیر از آن نخورید) اگر به آیات او ایمان دارید!)
دستور خوردن گوشت حلال
...
فلسفه تذکیه
شاید فلسفه تحریم گوشتهای حیوانات غیر تذکیه شده بخاطر آن باشد که خون به قدر کافی از آنها بیرون نمی رود، زیرا تا زمانی که رگهای اصلی گردن بریده نشود، خون بقدر کافی بیرون نخواهد ریخت و میدانیم که خون مرکز انواع میکربها است و با مردن حیوان قبل از هر چیز خون عفونت پیدا می کند، و به تعبیر دیگر این چنین گوشتها یک نوع مسمومیت دارند و جزء گوشتهای سالم محسوب نخواهد شد مخصوصا اگر حیوان بر اثر شکنجه یا بیماری و یا تعقیب حیوان درنده ای بمیرد مسمومیت بیشتری خواهد داشت. به علاوه جنبه معنوی ذبح که با ذکر نام خدا و رو بقبله بودن حاصل می شود در هیچ یک از اینها نیست.
صید حلال
یسـلونک ماذا احل لهم قل احل لکم الطیبـت وما علمتم من الجوارح مکلبین تعلمونهن مما علمکم الله فکلوا ممآ امسکن علیکم واذکروا اسم الله علیه واتقوا الله ان الله سریع الحساب.(از تو سؤال می کنند چه چیزهایی برای آنها حلال شده است؟ بگو: «آنچه پاکیزه است، برای شما حلال گردیده؛ (و نیز صید) حیوانات شکاری و سگهای آموخته (و تربیت یافته) که از آنچه خداوند به شما تعلیم داده به آنها یاد داده اید، (بر شما حلال است؛) پس، از آنچه این حیوانات برای شما (صید می کنند و) نگاه می دارند، بخورید؛ و نام خدا را (به هنگام فرستادن حیوان برای شکار،) بر آن ببرید؛ و از (معصیت) خدا بپرهیزید که خداوند سریع الحساب است! ») جوارح در اصل از ماده" جرح" گرفته شده که گاهی به معنی کسب و گاهی به معنی زخم است، و به همین دلیل به حیوانات صیاد اعم از پرندگان و غیر پرندگان" جارحه" می گویند، و جمع آن" جوارح" است یعنی حیوانی که به صید خود زخم وارد می کند، و یا حیوانی که برای صاحب خود کسب می نماید. و اگر به اعضای بدن جوارح گفته می شود به خاطر آن است که انسان بوسیله آنها کاری انجام می دهد و اکتسابی می کند. فکلوا مما ذکر اسم الله علیه ان کنتم بـایـته مؤمنین.(از (گوشت) آنچه نام خدا (هنگام سر بریدن) بر آن گفته شده، بخورید (و غیر از آن نخورید) اگر به آیات او ایمان دارید!)
دستور خوردن گوشت حلال
...
wikifeqh: تذکیه_(قرآن)
کلمات دیگر: