کلمه جو
صفحه اصلی

عربشاه

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان سپاه منصور شهرستان بیجار در ۴۷ کیلومتری غربی حسن آباد سوگند و ۶ کیلومتری علی سرخ کوهستانی و سردسیر ۸۵٠ تن سکنه آب از چشمه محصول غلات لبنیات شغل زراعت گله داری و قالی بافی .
ده از دهستان سیاه منصور شهرستان بیجار کوهستانی

لغت نامه دهخدا

عربشاه. [ ع َ رَ ] ( اِخ ) ابن محمد حسین. رجوع به این عربشاه و فهرست کتابخانه مدرسه سپهسالار ج 2 ص 583 شود.

عربشاه. [ ع َ رَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان چهار اویماق بخش قره آغاج ، شهرستان مراغه. ناحیه ای است کوهستانی 246 تن سکنه دارد. شغل اهالی زراعت است. صنایع دستی جاجیم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

عربشاه. [ ع َ رَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان سیاه منصور شهرستان بیجار، کوهستانی. سکنه آن 85 تن. محصولات آنجا غلات ، لبنیات. صنایع دستی زنان قالیبافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

عربشاه . [ ع َ رَ ] (اِخ ) ابن محمد حسین . رجوع به این عربشاه و فهرست کتابخانه ٔ مدرسه ٔ سپهسالار ج 2 ص 583 شود.


عربشاه . [ ع َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان سیاه منصور شهرستان بیجار، کوهستانی . سکنه آن 85 تن . محصولات آنجا غلات ، لبنیات . صنایع دستی زنان قالیبافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


عربشاه . [ ع َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان چهار اویماق بخش قره آغاج ، شهرستان مراغه . ناحیه ای است کوهستانی 246 تن سکنه دارد. شغل اهالی زراعت است . صنایع دستی جاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


دانشنامه عمومی

عربشاه ممکن است به یکی از موارد زیر اطلاق شود:
عربشاه بالا
عربشاه درق
عربشاه خان
عربشاه خرگوشان
عربشاه (تکاب)


کلمات دیگر: