( اسم ) ۱ - تکبر غرور. ۲ - خود نمایی . ۳ - کر و فر .
مانده شدن . درمانده و رنجور شدن مانده شدن شتر . یا سخت درخشیدن برق . یا بانگ کردن .
مانده شدن . درمانده و رنجور شدن مانده شدن شتر . یا سخت درخشیدن برق . یا بانگ کردن .
بوج . [ ب َ ] (ع مص ) مانده شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). درمانده و رنجور شدن . (ناظم الاطباء). مانده شدن شتر. (از ذیل اقرب الموارد). || سخت درخشیدن برق . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ذیل اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || بانگ کردن . || رسیدن بلا و مصیبت . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). || مغموم کردن . (ناظم الاطباء). || (اِ) بانگ و صیحه . (ناظم الاطباء). صیاح . (ذیل اقرب الموارد).
سوزنی .
زنبور
بکن – از ریشه درآور