چوپی
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
چوپی . (ص نسبی ) منسوب به چوپ . || نوعی رقص . نوعی رقص لران . قسمی رقص بجماعت روستائیان و عشایر را. رقص دسته جمعی لران و روستائیان . (یادداشت مؤلف ). بازی که آن را دستبند مینامند و از آن رقص مجوس اراده شده است و در صحاح رقص عجمی است هنگامی که جمعی دست یکدیگر را بگیرند و برقصند. ابن السکیت گفته است : بازی که بفارسی آن را پنجگان نامند که سپس معرب شده است . و در صحاح بفارسی پنجه آمده است . ابن الاعرابی میگوید: فنزج ؛ بازی قبیله ٔ نبیط است هنگام شادمانی و سرخوشی . (از لسان العرب ج 2 ص 439). فنزج پنجه ؛ و آن رقصی است مر عجم را که جمعی دست یکدیگر را گرفته رقصند. (منتهی الارب ). پنجه . دست بند. (یادداشت مؤلف ). رجوع به چوپی رقصیدن شود.
چوپی. ( اِخ ) دهی است از دهستان پیرتاج شهرستان بیجار. 350 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه. محصولش غلات ، لبنیات و انگور است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5 ).
دانشنامه عمومی
چوپی=به دستمالی که اولین نفر از سمت چپ گروه رقص کنندگان محلی کوردی در دست میگیرد و آنرا در هوا تکان می دهد چوپی می گویند.میتواند دستمال یا هر چیزی که بشود آنرا تکان داد باشد.
فهرست روستاهای ایران
این روستا در دهستان خورخوره و در کیلومتر ۱۰ جاده بیجار همدان قرار دارد؛ و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال۱۳۹۵، جمعیت آن ۱۲۰ نفر(۳۰خانوار) بوده است.
دانشنامه آزاد فارسی
از اقوام بانتوزبان ساکن موزامبیک. بسیاری از کارگران معادن طلای افریقای جنوبی چوپی اند. موسیقی سنتی چوپی ها، در ارکسترهای بزرگ متشکل از ماریمبا (نوعی سنتور چوبی) اجرا می شود.
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
از انواع دیگر رقصهای گروهی آذربایجانی می توان به یاللی ( Yalli ) - جلمان ( Cəlman ) یا جالمان ( Calman ) و هالای ( Halay ) اشاره کرد
مردان قوم لر آریایی