کلمه جو
صفحه اصلی

غضروف


برابر پارسی : کرتو

فارسی به انگلیسی

cartilage, gristle

cartilage


فارسی به عربی

غضروف

عربی به فارسی

نرمه استخوان , غضروف , کرجن


مترادف و متضاد

cartilage (اسم)
غضروف، نرمه استخوان، کرجن، خیشوم

gristle (اسم)
غضروف، نرمه استخوان

فرهنگ فارسی

استخوان نرم وسست مثل استخوان بینی وغضروف گوش، استخوان نرم که آنرابتوان خایید، غرضوف هم میگویند
( اسم ) بافت مقاوم و لاستیک مانند و قابل انعطاف برنگ سفید یا سفید مایل به زرد که در برخی اندامها از قبیل غضروفهای حنجره و قضبه الریه و لاله گوش و مفاصل موجود است . در جنین پستانداران نیز از قبیل تشکیل استخوان ها به جای استخوان بافت غضروفی وجود دارد . غضروف در آب جوش حل می شود و محلولی ژله مانند به وجود می آورد که ماده پروتیدی غضروف موسوم به کندرین در آن حل شده است بافت غضروفی . یاغضروفی خنجری . زایده خنجری استخوان جناغ را گویند کهدر انتهای تحتانی این استخوان قرار دارد و از جنس بافت غضروفی است زایده خنجری .

فرهنگ معین

(غُ رُ ) [ ع . ] (اِ. ) استخوان نرم و سست مثل استخوان بینی و گوش .

لغت نامه دهخدا

غضروف. [ غ ُ ] ( ع اِ ) کرکرانک. ( منتهی الارب ). به معانی غرضوف است. ( از منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به غرضوف شود. کرکرانک ، و آن استخوان تنکی است که بتوان خایید. ( مهذب الاسماء ). چیزی است سفید، نرم تر از استخوان و سخت تر از گوشت : چون میانجی باشد میان هردو تا پیوستن چیزهای نرم چون عصب و عضله با استخوان بتدریج باشد تا به هر آسیبی عصبها و عضلها از استخوان گرفته نشود. ( ذخیره خوارزمشاهی ). چَرَندو. ( السامی فی الاسامی ). بافتی سخت و صلب و قابل ارتجاع و خم شدنی و غیر عروقی است و به اندازه استخوان سخت نیست. بعض غضروفها قابل تبدیل به استخوانند، و آنها غضروفهایی هستند که در زندگی جنینی و در سالهای جوانی جای بعض استخوانهایی را میگیرند که به تدریج باید جانشین آنها باشند. غضروفها کار کالسیفیکاسیون و تبدیل غضروف به استخوان را تسهیل میکنند. آنها استخوان بندی جانوران ذوفقار پست و جنین های جانوران ذوفقار عالی را به طور کامل و نیز استخوان بندی یک قسمت از جانوران ذوفقار عاقل را تشکیل میدهند. از نظر کالبدشناسی عناصر غضروف سلولی است به ضخامت 15 تا 20میکرن که شامل یک ماده اصلی ( غضروفی ) به میانجی لفافه است. غضروف استخوان بندی جنین را تشکیل میدهد بالاخره به یک قسمت بافت استخوانی تبدیل میشود. در غضروف جنینی تناسبی در این حالت وجود دارد ( غضروفهای دنده ای ، غضروفهای حنجره ای و جز آن ). غضروف همچنین سطوح مفصلی مجاورتی را تشکیل میدهد. از نظر ساختمانی غضروفها به غضروف شیشه ای و غضروف مشبک و غضروف لیفی تقسیم میشوند. رجوع به کالبدشناسی توصیفی تألیف دکتر کریم میربابائی ج 3 صفحات 3، 12، 27، 28 و کالبدشناسی توصیفی تألیف دکتر امیراعلم و دیگران کتاب دوم ص 3 و 14 و 17 شود.

فرهنگ عمید

نوعی بافت قابل انعطاف، متراکم و شفاف که در قسمت هایی از بدن مانندِ بینی و گوش وجود دارد، کر کرانک، کرکرک، چرند و.

دانشنامه عمومی

غُضروف یا بخشی از یک اندام مانند نوک بینی، حنجره، نای و لاله گوش را می سازد یا انتهاهای استخوانها را در یک مفصل می پوشاند. استخوان ها داشتن حرکتی آسان بر روی یکدیگر را مدیون غضروف های سالم هستند. وظیفه دیگر غضروف های مفصلی جذب شوک در طی حرکات فیزیکی می باشد. نام های قدیم تر غضروف در فارسی کَرکَرَک، کَرَرانَک، کرجن و چَرندو بوده است.
دورلند فرهنگ پزشکی. تهران
غضروف بافت پیوندی نیمه جامد است که از مزانشیم جنینی منشأ می گیرد. یاخته های سازنده غضروف کندروسیت نام دارند. کندروسیتها ماتریکس غضروف را می سازند. ماده زمینه ای ماتریکس حاوی مقدار زیادی آب (تا ۷۰٪). گلیکوزآمینوگلیکانها (کندروئیتین سولفات و اسید هیالورونیک) و گلیکوپروتئین ها مانند اگریکان می باشد. در این ماده زمینه ای الیاف (کلاژن و الاستین) قرار دارند.
به طور کلی با توجه به غالب بودن نوع رشته شرکت کننده در ساختمان ماتریکس غضروف، در بدن سه نوع غضروف داریم: غضروف رشته ای مانند دیسک بین مهره های کمر، غضروف کِشسان (ارتجاعی) مانند لاله گوش، غضروف شیشه ای مانند غضروف مفصلی.
غضروف شیشه ای (شفاف، هیالین) چون در حالت تازه و بدون رنگ آمیزی به رنگ سفید مایل به آبی و شفاف در دیواره مجاری تنفسی، بینی، محل اتصال دنده ها به جناغ، سر استخوان دراز در محل مفصل دیده می شود. به علت نبودن پری کندریوم در سطح غضروف مفصلی، تغذیه آن توسط مایع مفصلی تأمین می گردد. در غضروف شفاف، کندروسیتهای محیطی، بیضوی، کوچک و جوان هستند، ولی کندروسیتهای مرکزی گرد، بزرگ و بالغ هستند.

دانشنامه آزاد فارسی

غُضْروف (cartilage)
بافتی هم بند، به رنگ مایل به آبی، قابل ارتجاع، و متشکل از پروتئین کلاژن. در ماهیان غضروفی، غضروف تشکیل دهندۀ اسکلت است. در سایر مهره داران، بخش اعظم اسکلت جنینی را می سازد و در مراحل تکوین با استخوان جایگزین می شود؛ جز جاهایی که در معرضِ ساییدگی است، نظیر انتهای استخوان ها و دیسک های بین ستون مهره ها. غضروف همچنین بافت ساختمانی حنجره، بینی، و گوش خارجی پستانداران را تشکیل می دهد. غضروف به خودی خود بهبود نمی یابد، بنابراین در محلی که زخم شدید باشد، ممکن است مفصل با جراحی جایگزین شود. در آزمایشی در ۱۹۹۴، پزشکان سوئدی مفصل زانوی آسیب دیده را با جایگزینی از سلول های کشت شدۀ غضروف های همان بیمار ترمیم کردند. در ۱۹۹۹، شیمی دانان امریکایی نوعی غضروف مایع مصنوعی را برای استفاده در ترمیم بافت پاره شده ابداع کردند. این غضروف به زخم یا مفصل آسیب دیده تزریق می شود و با قرار گرفتن در معرض نور ماورای بنفش سخت می شود. آزمایشات بالینی از سال ۲۰۰۰ شروع شده است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] غضروف، نوعی بافت پیوندی است با حالت ارتجاعی.
غضروف عبارت است از نوعی بافت مقاوم و انعطاف پذیر، فاقد رگ های خونی که می تواند فشارهای مکانیکی را تحمل کند و در بعضی اندام ها مانند حنجره ، لاله گوش و مفصل ها وجود دارد .
کاربرد فقهی
از آن به مناسبت در باب های اطعمه و اشربه ، قصاص و دیات سخن گفته اند
← در اطعمه و اشربه
۱. ↑ وسیلة النجاة، ص۶۱۹-۶۲۰.۲. ↑ تحریر الوسیلة، ج۲، ص۵۴۶.
...

گویش اصفهانی

تکیه ای: aruskošak /kutkuti
طاری: qozruf
طامه ای: qozruf
طرقی: kurkuriči
کشه ای: qozruf
نطنزی: qozruf


واژه نامه بختیاریکا

کوزکوزک؛ کورکروچک

جدول کلمات

کرکرانک, استخوان نرم

پیشنهاد کاربران

کرکرانک

غضروف ( Cartilage ) بافتی زنده بوده که حالت نیمه جامد دارد ولی نه به روانی ’خون‘ و نه به سختی ’استخوان‘. یاخته های این بافت با فاصله نسبتاً زیادی از یکدیگر قرار داشته و فاصله بین آنها را ماده بین یاخته ای پر کرده است. بافت غضروفی بسیار شبیه بافت استخوانی است اما بر خلاف استخوان املاح کلسیم در ماده بین استخوانی رسوب نمی کند و به همین دلیل بسیار قابل ارتجاع است. تفاوت دیگر غضروف با استخوان در نحوه تغذیه سلول های آن است. غضروف عروق و اعصاب ندارد. قدرت نگهداری و انعطاف دارد. تحمل فشار آن زیاد است. برای ساخته شدن استخوان لازم است.

در زبان گیلگی که ریشه در زبان های ایران باستان دارد به غضروف ترخاش tarkhash میگویند، زبان های ایرانی کمتر مانند زبان فارسی آسیب دیده اند و می توان از آنها برای پربار کردن زبان فارسی بهره برد ما بیش از سیصد زبان ایرانی داریم که در جهان بی نظیر است مثلن فقط یه زبان ترکی داریم یا یه زبان عربی


کلمات دیگر: