کلمه جو
صفحه اصلی

اقناع


مترادف اقناع : ارضا، خرسند، خشنودی، رضایت، قانع، قناعت

برابر پارسی : خرسندشدن، خشنود گردانیدن

فارسی به انگلیسی

satisfying, convincing


contentedness, contentment, satisfaction, convincing, satisfying

contentedness, contentment, satisfaction


عربی به فارسی

تشويق , تحريک , اجبار , متقاعد سازي , نظريه يا عقيده از روي اطمينان , اطمينان , عقيده ديني , نوع , قسم , ترغيب


مترادف و متضاد

ارضا، خرسند، خشنودی، رضایت، قانع، قناعت


satisfaction (اسم)
رضایت، خوشنودی، خرسندی، خوشحالی، رضامندی، ارضاء، اقناع

فرهنگ فارسی

قانع ساختن، خشنودگردانیدن، راضی کردن
( مصدر ) ۱ - قانع ساختن خرسند کردن . ۲ - راضی کردن خشنود گردانیدن .
سر و چشم برابر چیزی داشتن

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص م . )۱ - قانع کردن . ۲ - خشنود ساختن .

لغت نامه دهخدا

اقناع. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ قِنع. ( منتهی الارب ). سلاح و ساز. ( ناظم الاطباء ). رجوع به قنع شود.

اقناع. [ اِ ] ( ع مص ) سر و چشم برابر چیزی داشتن. ( ترجمان القرآن ). برداشتن سر را و بجانبی التفات نکردن و نگاه را مقابل داشتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || بزمین هموار میان دو پشته شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || سر دروا کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). و منه قوله تعالی : مهطعین مقنعی رؤسهم. ( قرآن 43/14 ). || دست برداشتن و گردن دراز کردن شتر بحوض تا آب خورد. || گردانیدن ستور را سوی چراگاه. || خشنود گردانیدن. || نیازمند و محتاج ساختن. || بلند شدن پستان گوسفند با عدم تصوب در آن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).

اقناع . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ قِنع. (منتهی الارب ). سلاح و ساز. (ناظم الاطباء). رجوع به قنع شود.


اقناع . [ اِ ] (ع مص ) سر و چشم برابر چیزی داشتن . (ترجمان القرآن ). برداشتن سر را و بجانبی التفات نکردن و نگاه را مقابل داشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || بزمین هموار میان دو پشته شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || سر دروا کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و منه قوله تعالی : مهطعین مقنعی رؤسهم . (قرآن 43/14). || دست برداشتن و گردن دراز کردن شتر بحوض تا آب خورد. || گردانیدن ستور را سوی چراگاه . || خشنود گردانیدن . || نیازمند و محتاج ساختن . || بلند شدن پستان گوسفند با عدم تصوب در آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).


فرهنگ عمید

۱. قانع ساختن، راضی کردن.
۲. قانع شدن.

دانشنامه عمومی

اقناع(راضی کردن) نقطه اوج مبحث ارتباطات است. مصدر آن قناعت است و قناعت یعنی بسندگی، سیری، اشباع، بی نیازی و به ثمر نشستن و کامل شدن؛ و این ها همه نشانه هایی از پیروزی و رضایت مندی است. بطور کلی اقناع هدف اساسی و غایی همه نوع رفتارهای ارتباطی است. ارتباط موفق و مؤثر آن گونه ارتباطی است که نتیجه دلخواه یعنی اقناع را بدنبال داشته باشد. در این صورت می توانیم به آن ارتباط متعالی نیز بگوییم
من پیامی می فرستم و مخاطبین با دریافت این پیام سه نوع واکنش می توانند داشته باشند: رد و نفی، بی تفاوتی و خنثی، پذیرش و رضایت مندی. زمانی که حالت پذیرش رخ می دهد، می توان گفت که گیرنده و مخاطب اقناع شده است.
اقناع به عنوان فرایند ارتباطاتی تعریف می شود که در آن یک منبع شواهد و نتایجی را بیان می کند و هدف وی غالب آمدن بر دریافت کننده و ایجاد تغییری در وی است.
اقناع دارای صفاتی است که اشکال دیگر قدرت فاقد آن هستند زیرا دربردارنده خاصیت روان شناختی آزادی است و ترغیب شوندگان احساس می کنند که موافق میل خود اهداف و رهنمودهای تعیین شده را انجام می دهند. به نوعی اقناع عبارت است از تلاش صادقانه برای مجاب ساختن مخاطبین به پذیرش موضوع و خواسته ای به وسیلهٔ ارائه مناسب اطلاعات مربوط

اقناع (فیلم ۱۹۹۵). اقناع (انگلیسی: Persuasion) فیلمی به کارگردانی راجر میشل است که در سال ۱۹۹۵ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به کیران هایندز، کورین ردگریو، فیونا شاو، سوفی تامپسون و سایمون راسل بیل اشاره کرد.
۱۶ آوریل ۱۹۹۵ (۱۹۹۵-04-۱۶) (United Kingdom)
۲۷ سپتامبر ۱۹۹۵ (۱۹۹۵-09-۲۷) (United States)

دانشنامه آزاد فارسی

اِقناع (منطق)
(در لغت به معنی قانع و مجاب کردن) در اصطلاح منطق، از هدف های صناعت جدل و یکی از اغراض فن خطابه. اقناع در جدل، قانع کردن کسی است که برهان را در نمی یابد، امّا قضیه هایی که مقدمۀ جدل قرار می گیرند در او مؤثر واقع می شوند. اقناع در خطابه، همانا اقناع تودۀ مردم است از طریق تأثیر خطابه بر آنان.

اقناع (الاقناع). اِقناع (الاِقناع) (کتاب)
(یا: الاقناع فی حل الفاظ ابی شجاع) تألیف خطیب شربینی مصری، کتابی به عربی، در فقه شافعی. این اثر شرحی است بر غایة الاختصار ابی شجاع، و معروف ترین حاشیه بر آن را سلیمان بجیرمی نوشته است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اقناع (ابهام زدایی). واژه اقناع ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • اقناع (فقه)، به معنای بالا بردن و بحث شده در بحث صلات• اقناع (منطق)، قانع کردن و متقاعد ساختن، نظر و عقیده ای را به شنونده قبولاندن
...

پیشنهاد کاربران

رضایت، قناعت

ریشه وهم هم خانواده

قانع کردن



کلمات دیگر: